بازهم خدمت شما مخاطبین محترم پروندههای سینمایی هستیم تا در سومین قسمت از مقالات انیمیشن در گذر زمان، مسیر باشکوه والت دیزنی در ساخت شاهکارهای کلاسیک این هنر را ادامه دهیم. امروز بهسراغ عصر طلائی هالیوود که عصر طلائی والت دیزنی نیز هست میرویم تا در نگاهی به دهۀ 1950، دو اثر ماندگار و نمادین این کمپانی با نامهای سیندرلا و پیتر پن را مختصر باهم بررسی کنیم.
انیمیشن سیندرلا (1950)یکی از مهمترین روایتهای کهنالگویی اروپایی که شباهت بسیاری به یکی از افسانههای عامه ایرانی با نام «ماه پیشانی» دارد، روایت رمانس سیندرلاست. همانطور که پیش از این نیز بارها اشاره کردیم، اساس روایتهای دیزنی برگرفته از مهمترین افسانهها و اسطورههای جهان هستند که در سیندرلا، نسخۀ شعرگونۀ بنیانگذار مکتب افسانههای پریان در ادبیات (شارل پرو) برای اقتباس انیمیشن برگزیده شد. این انیمیشن با بیان قصۀ نامادری پلید و دخترهایش که سیندرلای زیبارو و مهربان را پس از مرگ پدرش، درحالیکه وارث به حق ثروت اوست، به بردگی گرفتهاند، یکی از درخشانترین جلوههای کلاسیک در تاریخ جریان انیمیشنسازی را به تصویر میکشد. سیندرلا با رؤیاهایش، هر صبح از خواب برمیخیزد و باور دارد روزی این رویاها حقیقت خواهند پذیرفت و ناگهان در لحظهای که از این امر ناامید میشود، در یک معجزۀ جادویی به همان شاهزادهای که حقیقت درونش را نشان میدهد مبدل میشود. اما این معجزه تنها تا دوازده شب برجا خواهد بود و با فرارسیدن نیمه شب، تنها لنگهای از کفش بلورین سیندرلا باز میماند. این لنگه کفش، کلید این افسانۀ قدیمی است.
انیمیشن پیتر پن (1953)با گذر از شاهکار ماندگار آلیس در سرزمین عجایب که در سال 1951 از والت دیزنی به نمایش درآمد و در قسمت یازدهم پروندۀ اودیسه سینمایی کمابیش به آن پرداختیم، به سال 1953 میرویم و انیمیشن نمادین پیتر پن.
برخلاف اکثریت آثار دیزنی که به افسانههای کهن ملل برمیگردد، پیتر پن یک افسانۀ قرن بیستمی است که در نمایشنامهای از جیمز بری در سال 1904 خلق شد. پتر پن یا پسری که رشد نمیکند، به سفر دختری به نام وندی و برادرانش به سرزمین شگفتیها میپردازد که در این سرزمین جادوئی، پسرکی با نام پیتر پن قهرمان است و علیه دزدی دریایی به اسم کاپیتان هوک میجنگد. این انیمیشن ماجراجویانه که نمایشنامۀ بری را به یک تصویر دلپذیر تبدیل میکند، برخلاف اکثر آثار دیزنی با نقد منفی ازطرف منتقدین مواجه شد و توفیق جوایز سایر آثار دیزنی را به دست نیاورد، اما همانند دیگر کلاسیکهای دهۀ پنجاه این کمپانی، نمونهای بینظیر از قصه گویی و تصویرگری است.
به پایان سومین قسمت از پروندۀ انیمیشن در گذر زمان رسیدیم. در روزهای آتی مسیر بررسی بزرگترین شرکت تولید انیمیشن، والت دیزنی را همچنان ادامه خواهیم داد و دو کلاسیک بانو و ولگرد و زیبای خفته را به بررسی خواهیم نشست. با ما همراه باشید.