امامان و شیعیان، همیشه ولایت امیرالمؤمنین (ع) را یادآوری می کردند
پیامبر (ص) نه تنها در مجامع عمومی که در هر فرصتی به اصحاب خود درباره علی (ع) سفارش می کرد و جایگاه رفیع او را به یاد آنها می آورد. از همین جا بود که عده ای از اصحاب پیامبر (ص)، در زمان حیات ایشان نیز به شیعیان علی مشهور بودند. اما برای فراموشی همه اینها، زمان زیادی نیاز نبود. چیزی در حد چند ساعت. هنوز پیامبر (ص) را دفن نکرده بودند که عده ای همه چیز فراموش شان شد. اما بودند کسانی که هیچ گاه عهدشان را فراموش نکردند. آنانی که به تأسی از امامان شان هر جا که توانستند، گفتند از بدعهدی نااهلان.
***
علی (ع) در راه صفین بود که تشنگی بر لشگر چیره شد. امام سربازان خود را به سمت نهری از فرات برد. راهبی که در دیر اطراف نهر زندگی می کرد، سپاهیان را دید و نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: «نوشته ای نزد ماست که آن را از پدرانمان به ارث برده ایم و حواریون عیسی (ع) آن را نوشته اند. آیا آن را برای شما بخوانم؟» (1)
امام (ع) رخصت داد و او این چنین خواند: «بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند از میان مردمان درس ناخوانده، پیامبری مبعوث می کند که به ایشان کتاب و حکمت می آموزد و خداوند او را بر همه دشمنانش پیروز گرداند. چون او وفات یابد، امتش اختلاف کنند و سپس اجتماع نمایند و تا آن گاه که خدا بخواهد، در آن حال بمانند و باز اختلاف کنند. مردی از امت او بر کناره فرات بگذرد که به خوبی دعوت می کند و از بدی باز می دارد و به حق داوری نماید و در قضاوت رشوه نپذیرد. دنیا نزد او از خاکستر بادآورده بی ارزش تر و مرگ نزد او از نوشیدن آب برای تشنه کام آسان تر است. در نهان خدا ترس و در عیان خیرخواه بوده و در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسد و پاداش هر یک از مردم این بلاد که آن پیامبر را دریابد و به او ایمان آورد، بهشت رضوان من باشد و هر کس آن عبد صالح را دریابد، باید به یاری او بشتابد که کشته شدن با او شهادت است.»
نوشته که به پایان رسید، راهب به امام گفت: «من همراه تو هستم و از تو جدا نمی شوم تا هر آنچه دچار آن می شوی، بر سر من نیز بیاید.
اشک از چشمان علی (ع) جاری شد و به سخن آمد: «سپاس خدایی که مرا فراموش نکرد و در کتاب ابرار از من یاد نمود.»
راهب به امام پیوست و همراه او زیست تا در رکابش شهید شد.
***
به امیرالمومنین (ع) خبر رسید که مردم می پرسند چرا علی با غاصبان حق خود نجنگید؟
امام به نماز جماعت فرمان داد و پس از آن در مسجد کوفه بر منبر رفت و سخن آغاز کرد.
من در آنچه کردم، به روش پیامبران رفتار نمودم و مگر نه آنکه خدا در قرآن می فرماید: «مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است.» (2) اول ایشان ابراهیم بود که به قوم خود گفت: «من از شما و بت هایی که به جای خدا می پرستید دوری می جویم.» (3) اگر بگویید ابراهیم بی آنکه امر ناخوشایندی از قوم خود به او برسد از ایشان دوری گزید، کافر شده اید و اگر بگویید به همین خاطر از آنها دوری جست، پس عذر من بیشتر است.
و نیز پسر خاله ابراهیم (ع) - لوط- بود که به قوم خود گفت: «ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم و یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود.» (4) اگر بگویید لوط قدرت داشت، کافر شده اید و اگر بگویید قدرتی برای جلوگیری از عمل قوم خود نداشت، پس عذر من بیشتر است.
همچنین این یوسف (ع) بود که گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر از آن چیزی است که مرا به آن می خوانند.» (5) اگر بگویید یوسف زندان را به خاطر غضب خدا طلب کرد، کافر شده اید و اگر بگویید یوسف با این دعا می خواست پروردگارش به او غضب نکند، پس عذر من بیشتر است.
موسی نیز به قوم خود گفت: «پس هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم.» (6) اگر بگویید موسی بدون ترس از قوم خود گریخت، کافر شده اید و اگر بگویید از ایشان ترسید، پس عذر من بیشتر است.
و این هارون بود که به برادرش موسی (ع) گفت: «فرزند مادرم! این گروه مرا در فشار قرار دادند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند.» (7) اگر بگویید مردم هارون را خوار نکرده و درصدد قتل او نبودند، کافر شده اید و اگر بگویید آنها او را تضعیف کرده و بر سر قتل او همداستان شده بودند و او نیز برای همین سکوت کرد، پس عذر من بیشتر است.
و من از محمد (ص) الگو دارم؛ آنگاه که از قوم خود گریخت و به غار رفت (8) و من به جای او در بسترش خوابیدم. اگر بگویید او بدون هیچ ترسی از قوم خود گریخت، کافر شده اید و اگر بگویید از ترس ایشان گریخت در حالی که من در بستر او خوابیده بودم و او به غار پناه برده بود، پس عذر من بیشتر است.
بعضی اشک می ریختند و بعضی در حیرت مانده بودند.
علی (ع) راست می گفت؛ نه می توان از قرآن چشم پوشید و نه ممکن است که به پیامبران خدا دروغ بست.
اگر رسولان در سکوت، فرار و انزوای خود معذور باشند، او که وصی رسول خداست، بی شک معذور است.
***
«روزی که ما هر گروه از مردم را با پیشوایان خود دعوت می کنیم.» (9)
این آیه سوره اسرا که نازل شد، مسلمانان از پیامبر پرسیدند که ای رسول خدا مگر شما امام همه انسان ها نیستید؟
پیامبر خدا فرمود من فرستاده خداوند به سوی تمام مردم هستم اما پس از من امامانی از سوی خدا و از اهل بیت من بر مردم خواهند آمد و در میان مردم قیام خواهند کرد. رهبران کفر و گمراهی و پیروانشان، آنها را تکذیب می کنند و در حق ایشان ظلم روا می دارند. آن کس که ولایت آنها را بپذیرد و از ایشان پیروی کند و این امامان را تصدیق کند، از من است و با من است و به دیدار من می رسد و بدانید آنکه به ایشان ظلم کند و آنها را باور نکند، از من نیست و با من نخواهد بود و من از او دوری می جویم.
مسلمانان دانستند که پیشوایان دو دسته اند - امامان نور و امامان نار - کسانی که به خدا می خوانند و کسانی که به کفر و گمراهی دعوت می کنند و این رسول خدا بود که امامان نور را به مردم معرفی کرد و گفت که آنها چه کسانی هستند تا راه گم نشود و حجت بر بندگان خدا تمام شود، آن گاه که به جانشین خود فرمود ای علی، تو و امامانی که از فرزندان تو خواهند بود، بعد از من حجت های خداوند متعال و پیشوایان او در میان خلق او هستند. کسی که یکی از آنها را انکار کند، مرا انکار کرده و کسی که یکی از آنها را ستم کند، به من ستم کرده و کسی که با شما ارتباط برقرار کند، با من ارتباط برقرار کرده است و کسی که شما را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و کسی که شما را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که با شما دشمنی ورزد، مرا دشمن داشته است، چرا که شما از من هستید.
***
در شگفت بود و می دانست تنها امام می تواند به این حیرت او پایان دهد.
به امام صادق (ع) گفت من در میان مردم رفت و آمد می کنم و چیزهایی می بینم که مرا به تعجب وا می دارد؛ از یک سو مردمان امانتدار، راستگو و با وفایی را می شناسم که پیرو شما نیستند و به دنبال دیگران روان شده اند و از سوی دیگر کسانی را می بینم که دوست دار و پیرو شما هستند اما آن درجه از امانت، راستی و وفاداری را ندارند!
امام (ع) چنان کسی که خشمگین است به روی دو زانوی خود نشست و فرمود کسی که با پیروی از راهبر ستمگری که خدا آن را معین نکرده دین داری می کند، اصلاً دین ندارد و نیز از کسی که دوست دار و پیرو امام عادلی است که از سوی خدا قرار داده شده، نمی توان گله کرد.
پرسید آیا واقعاً چنین است؟ و امام (ع)پاسخ داد آری. نه آنان دین دارند و نه بر اینان می توان خرده گرفت، این کلمات بر حیرتش افزوده بود که امام دوباره لب به سخن گشود.
مگر گفته خداوند که می فرماید: «خدا ولی کسانی است که ایمان آوردند و او آنها را از تیرگی ها به سوی روشنی ها راه می برد.» (10) را نمی شنوی؟ این یعنی آنکه خدا به خاطر پیروی از امام عادلی که منصوب خداوند است، آنها را از تیرگی گناهان به سوی روشنایی توبه و آمرزش بیرون می برد. همچنین این کلام خداست که فرمود: «یاور کسانی که راه کفر را برگزیدند، طاغوتی است که آنها را از روشنی به سوی تیرگی ها خارج می کند.» (11) همانا مقصود این است که اینها در پرتو نور اسلام بودند اما به سبب آنکه به رهبران ستمکار گرویدند، از نور مسلمانانی بیرون شدند و به درون تیرگی های کفر رهسپار شدند و اینچنین خداوند آنها را به همراه کفار؛ مستحق آتش کرد.
دیگر می دانست که ملاک خوبی و بدی آدم ها با معیار خوبی و بدی کارها متفاوت است.
***
امام صادق (ع) درباره جایگاه عید غدیر و آداب این روز فرمود: روزه عید غدیر، معادل روزه داشتن تمام دهر است؛ برابر با ثواب کسی که در تمام عمر دنیا زنده باشد و همه آن را روزه بگیرد. روزه عید غدیر نزد خداوند با 100 حج و 100 عمره صحیح و مقبول در هر سال برابرست. غدیر عید بزرگ خداست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر آنکه او این روز را عید گرفته و حرمت آن را نگاه داشته است. اسم عید غدیر در آسمان، روز پیمان گرفته شده و در زمین، میثاق بسته شده و جماعت دیده شده است.
سپس امام دست به دعا بلند کرد و فرمود خدایا! سپاس تنها برای توست به خاطر نعمتی که به ما ارزانی داشتی و ما را پس از پیامبرت به ولایت اولیای امر خود رهنمون شدی، همان امامان هدایت گر راه یافته که ایشان را ارکان توحیدت، علامت های هدایت و نشانه های تقوایت و پیوندهای استوارت، کمال دینت و اتمام نعمتت قرار دادی، سپاس تنها برای توست.
به تو ایمان آوردیم و پیامبرت را تصدیق نمودیم و از هشدار دهندگان آگاه کننده پس از او پیروی کردیم و با دوستان آنها دوستی و با دشمنان آنها دشمنی نمودیم و از منکران و پیمان شکنان و تکذیب کنندگان ایشان تا روز قیامت بیزاری جستیم.
خدایا! یاری دینت همراه با آن ولی هدایت گر پیروز از اهل بیت پیامبرت را به ما ارزانی دار و ما را با او و در زیر پرچم او، از شهیدان راستین در راه خودت و یاری دینت قرار بده.
پس از این دعا، امام فرمود سپس هر چه از حاجت های دنیا و آخرت می خواهی، طلب کن که به خدا سوگند در این روز اجابت خواهد شد.
نکته
بهترین پس از پیامبر (ص)
روزی سلمان از پیامبر (ص) پرسید، هر پیامبری به کسی وصایت می کرد وصی شما کیست؟
رسول خدا (ص) جواب سلمان را نداد. اما چندی بعد او را فراخواند و از او پرسید وصی موسی که بود؟ سلمان پاسخ گفت: یوشع بن نون.
رسول خدا (ص) پرسید: چرا؟ سلمان گفت: چون در آن زمان عالم ترین مردم بود. سپس رسول خدا (ص) فرمود پس همانا وصی و صاحب راز و بهترین کسی که پس از خود باقی می گذارم علی بن ابی طالب است. همان که وعده ام را بجا می آورد و دین مرا ادا می کند.
پی نوشت ها :
1- اولم تاتهم بینه ما فی الصحف الاولی - آیا دلیل روشن آنچه در صحیفه های پیشین است برای آنان نیامده است؟ - سوره طه- آیه 133.
2- لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه- سوره احزاب- آیه 21.
3- قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءاوا منکم و مما تعبدون من دون الله - سوره ممتحنه - آیه 4.
4- قال لو انَّ لی بکم قوه او اوی الی رکن شدید - سوره هود - آیه 80.
5- قال رب السجن احبَّ الی مما یدعونی الیه - سوره یوسف - آیه 33.
6- ففررت منکم لما خفتکم- سوره شعراء - آیه 21.
7- قال ابن ام انَّ القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی- سوره اعراف-آیه 150.
8- اذا خرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار- سوره توبه - آیه 40.
9- یوم ندعو کل اناسٍ بامامهم - سوره اسراء- آیه 71.
10- الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور- سوره بقره - آیه 257.
11- والذین کفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات- سوره بقره - آیه 257.
منبع:نشریه آیه ویژه نامه دین و فرهنگ.