شناسه : ۸۸۵۴۱۳ - شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۱
۸ کتاب روانشناسی که همه باید بخوانند
بخش روانشناسی هر کتابفروشی کتابهای بسیار متنوعی از موضوعات و علایق را شامل میشود، چه این کتابفروشی آنلاین باشد چه یک کتابفروشی در همسایگیتان فرقی ندارذ
بخش روانشناسی هر کتابفروشی کتابهای بسیار متنوعی از موضوعات و علایق را شامل میشود، چه این کتابفروشی آنلاین باشد چه یک کتابفروشی در همسایگیتان فرقی ندارذ. اگر دوست دارید دانشتان را در این زمینه گسترش دهید، میتوانید کتابهای پیشنهادی ما را با کتابهای خودتان قیاس کنید. ما به دلیلی خاص این کتابها را انتخاب کردیم. آنها بهطور گسترده در دسترس همه هستند و در تقریبا هر کتابخانه یا کتابفروشی میتوانند یافت شود. آنها موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشوند. ما دوست داشتیم آثار برتر روانشناسی را با توجه به ترتیب تاریخی و اهمیتشان فهرست کنیم. برخی از این آثار معاصرند اما امروزه به خاطر اهمیتشان به یک اثر کلاسیک بدل شدهاند. در این مطلب 8 کتاب روانشناسی که بهتر است شما نیز بخوانید را به شما معرفی می کنیم.
8 کتاب روانشناسی که بهتر است شما نیز بخوانید
1- زیگموند فروید، تعبیر رویاها (1900)
نمیتوان از این فهرست با کتابی غیر از این اثر فروید شروع کرد چراکه امروزه کلاسیکترین اثر روانشناسی تمام تاریخ است. کار عظیم فروید روانشناسی را به مرحلهای تازه وارد میکند و یک جهان متفاوت پیش چشم ما میگذارد. مطالعهی تعبیر رویاها آسان نیست. همینطور نبوغ فروید نه صرفا در ذهن تحلیلیاش بلکه در علایق متنوع فکریاش است. در این کتاب با دستورالعملی ساده برای رفتار و زندگی مواجه نمیشویم. نمیتوانید با این کتاب بینشی دربارهی رویاهای شخصیتان به دست بیاورید. او طی اثر مسیرهای مختلف اید، اگو، و سوپراگو را گسترش میدهد و نقشهای از روان انسانی ترسیم میکند. داستانهای سرگرمکنندهی زیادی دربارهی تحلیلهای فلسفی فروید وجود دارند. او با جزئیات تمام رویاهای خودش و دیگران را به چیزهای مختلف ربط میدهد. فروید با تداعی آزاد شروع میکند و به فهم معنایشان در رویابینها میرسد. همینکه چند صفحهی ابتدایی را خواندید، حس خواهید کرد که چرا نمیتوانید یک رویا را بهسادگی به یک فرمول مشخص ربط بدهید.
2- چارلز ام دوهیگ، قدرت عادت (2012)
من طی تمام حرفهام روانشناسی خواندم اما بعد از خواندن این کتاب حس میکردم که میتوان این حوزه را به نحوی کاملا متفاوت و تازه درک کنم. این اثر روانشناسی برای شخص من بسیار آموزنده بود. قطعا هر کسی در عرصهی روانشناسی دربارهی شروط کلاسیک روان چیزهایی میداند، حال چه یک دانشجوی ساده باشید و چه یک پژوهشگر برجسته. همهمان از نقش روان در درمان برخی از مطلوبترین و غیرمطلوبترین رفتارها، عملها، اعتیادها، و اندیشهها اطلاع داریم. اما دیدن این اصول رفتاری همیشه آسان نیست. دوهیگ فرایند اولیهی رمان را به عادت ربط میدهد. او توضیح میدهد که چطور عادت در زندگیهای عادی هرروزهمان نقش دارند. مثلا چرا در فلان ساعت هر بعدازظهر باید کلوچه بخورید؟ چرا نمیتوانید از کنار یک فروشگاه رد شوید و چیزی از آنجا خرید نکنید؟ چطور میتوانید به عادت بازیهای ویدئوییتان در شبها خاتمه بدهید؟ بهتر است این کتاب را برای تحلیل روان خودتان بخوانید تا دریابید که عادتها چقدر ساده در زندگیتان جریان دارند و حواستان به آنها نیست. پس از مطالعهی کتاب نه تنها به شناختی بهتر از خودتان و اعتیادهای روانی و رفتاریتان میرسید بلکه یاد میگیرید چطور آن عادتها را کنار بگذارید و به سطحی تازه وارد شوید. این اثر بینش تازهای از سادهترین و پایهترین موضوعات زندگیتان به شما میدهد.
3- کارت هورنی، شخصیت روانرنجور زمانهمان (1937)
آیا وقتی عنوان این کتاب را میبینید حس میکنید که عبارت زمانه ما قطعا باید برای همین امروز باشد؟ گرچه کتاب در 1937 منتشر شده است اما باید اذعان کرد که شخصیتهای روانرنجور همواره وجود داشتهاند و همواره وجود خواهند داشت. او این کتاب روانشناسی را به زبانی عامیانه و برای همگان مینویسد. به همین دلیل ناشر از او میخواهد تا عبارت زمانهی ما را در عنوان کتاب بگنجاند. مهمترین دستاورد کتاب روانشناسی هورنی کلیت آن است. از دید ما یک نفس کاذب یا یک خود دروغین برای خودمان میسازیم تا احساساتمان از اضطراب و ناامنی را پوشش دهیم. مثلا امکان دارد حس کنید به اندازهی آدمهای دوروبرتان باهوش نیستید اما دوست ندارید وضعیت به همین منوال پیش برود. در نتیجه پیش دوستی میروید که هم از شما برتر است و هم به او اطمینان دارید. با این کار نه تنها هیچ بینش روانشناختی از خودتان به دست نمیآورید بلکه اعتبارتان را هم نزد آن دوست از دست میدهید. همچنین امکان دارد تمام فرصتهای لازم برای پیشرفت یک خودشناسی مناسب را هم نادیده بگیرید. دلیلش این است که شما از شکستخوردن میترسید. شما نگراناید که کارتان را با این وضعیت از دست بدهید. در نتیجه عملهای شما نشان میدهند که خودتان را دست کم گرفتهاید. و این رفتار نشانهی یک روانرنجوری عصبی است. تنها امید شما در این است که خود واقعیتان را کشف کنید و آن را از خود دروغینتان متمایز کنید تا در نتیجه به یک زندگی مقبول برسید.
4- اولیور بورکمن، پادزهر: شادی برای آدمهایی که نمیتوانند مثبت بیاندیشند (2012)
اگر مهمترین مسأله برای شما در مطالعات امروز دربارهی روان شادمانی باشد، آنوقت قطعا با خواندن خود این کتاب شاد خواهید شد. این کتاب روانشناسی دیگری بود که خواندم و یادداشتی دربارهاش نوشتم چراکه اثرات زیادی بر من گذاشته بود. اینطور نیست که یک روانشناس منفیباف باشم و مطالعهی کتاب تغییرم داده باشد. اتفاقا با بورکمن موافقام که مهمتر از شاد بودن باید به سلامت روانشناختی فکر کرد تا در نتیجهاش به شادمانی هم رسید. اگر لحظات گذرای شادمانی به تنها هدف شما در زندگی بدل شوند، آنوقت حتما به یک موجود غمگین و ناشاد بدل میشوید. یعنی فرصت لازم برای شادکامی واقعی را از دست میدهید. جدا از اینکه با کتاب بورکمن موافق باشیم یا نه، این اثر برای من تأملبرانگیز بود. مسألهی او رسیدن به یک سطح روانی برتر است که سبب میشود رابطهی بهتری با جهان بیرونی داشته باشیم. با این کتاب روانشناسی هر کسی میتواند در ابتدا جهان درونیاش را کاوش کند و به تجربههای متفاوتی برسد. دست آخر، کتاب میخواهد ما را به این هوشیاری تازه برساند که قدری بدبینی در زندگی میتواند به درک بهتر شادی کمک کند.
5- کارل گوستاو یونگ، انسان و نمادهایش (1964)
برداشت یونگ از روانشناسی عمیقا معنوی و روحانی است. نظریات او به مبنای برخی از مهمترین مباحث روانشناسی معاصر بدل شدهاند. بزرگترین سهم او در روانشناسی این است که شمایلها و نمادهای فرهنگی تاثیرات زیادی در زندگی ما دارند. او به آنها کهنالگو میگوید. کتاب به نحوی شایسته مزین به تصاویر است و خواننده میتواند با استفاده از این تصاویر به درک مناسبی از تحلیل یونگ دربارهی معنای نمادها و نمادپردازی برسد. یک ویژگی جالب دیگر این کتاب تشریح مفهوم همزمانبودن است. او رویاهای بیمارنش را تعریف میکند و از رویدادهایی پرده برمیدارد که بعدها برای آن بیماران اتفاق میافتند. حتی اگر نظریهاش مورد پسند شما نباشد، در هر صورت بینشهای فرهنگی زیادی دربارهی شیوهی نگاه ما به معناهای روانشناختی تصاویر پیرامونمان به بار میآورد. برای مثال، پس از مطالعهی تحلیلهای عمیق یونگ امکان ندارد که به مرد عنکبوتی همچون قبل نگاه کنید.
6- جینا پری، پشت پردهی ماشین شوک (2013)
من وقتی این کتاب روانشناسی را پیدا کردم که در استرالیا بودم. خوششانس هم بودم که نویسندهاش را از نزدیک دیدم و نسخهای از آن را برای نوشتن یادداشتی دربارهاش به من داد. کافی است دربارهی این اثر بگوییم که پس از مطالعهاش به فهم تازهای از تجربههایتان میرسید. درمییابید که در پس پشت هر تجربه چه مسائل روانی و رفتاری نهفتهاند. من پس از مطالعهی این کتاب روانشناسی هرگز به مسائل اجتماعی مثل گذشته نگاه نکردم. این اثر داستان مردی به نام میلگرم را با جزئیات شرح میدهد. اما جالب اینجاست که شما با چنین موضوعی هیچ وقت در هیچ کتاب روانشناسی برخورد نکردهاید. او در متن کارش پژوهشهایش را در زمینهی تحلیل مقولهی روان اجتماعی گسترش میدهد. بعد از مطالعهی حس خواهید کرد که آنقدرها که فکر میکردید موجود شروری نیستید و تازه میتوانید برای خودتان و زندگیتان تصمیمات درست بگیرید.
7- متیو هاتسون، هفت قانون تفکر جادویی (2012)
خود عنوان بهتنهایی هر کسی را به مطالعهاش ترغیب میکند. اما همین که خواندنش را شروع کردید به اعماق ناعقلانیت ذهن انسانها پی میبرید. درمییابید که چیزی بیشتر از یک طلسم خشکوخالی هستید. هاتسون زمانی یک وبلاگنویس مشهور در رابطه با موضوع روان بود. او اصولا به شیوهای مینویسد که مطالعات تجربی را بنیان کارش قرار میدهد. او سعی دارد با جزئیات کافی هم دانشی تازه از خودمان در اختیارمان بگذارد و هم مسائل شناختی ذهنمان را به شیوهای جذاب ارائه دهد. من پس از مطالعهی این کتاب روانشناسی یادداشتی دربارهاش نوشتم که در نیویورک تایمز منتشر شد. پیام این کتاب از زمان مطالعهاش تا به امروز با من بوده است و اثراتی عمیق بر ذهنم گذاشته است. هاتسون خوانندگان را به خروجیها و ورودیهای علوم شناختی دعوت میکند. او آموزههایی بنیادی دربارهی روش تجربیاش به دست میدهد. بیتردید پس از مطالعهی کتاب به باورهای غیرعقلانی روانتان پی خواهید برد و همزمان به ابزار تازهای برای شناسایی مشکلات خودتات مجهز خواهید شد.
8- سوزان آر. بری، تثبیت نگاه خیرهام: سفر یک دانشمند به بینشی سهبعدی (2009)
دانشمندان دربارهی تجربههای شخصی خودشان بسیار نوشتهاند. این تجربهها فرصتهایی بیهمتا برای هر خواننده فراهم میآورند تا با استفاده از آنها به خودشان بیشتر و بهتر فکر کنند. سوزان بری یک عصبشناس است که در دانشگاه هولییوک فعالیت دارد. او چشماندازی نو بر فهم ما از مقولهی ادراک ارائه میدهد. هر دانشجوی روانشناسی به خوبی میداند که تصاویر ناهمخوانی در ذهن تک تک ما وجود دارد. این اثر نشان میدهد که پس از بستن چشمها چگونه میتوانیم با استفاده از دو شبکیهمان ادراکی سهبعدی در قبال جهان داشته باشیم. برای تجلیل زحمات بری باید روشهای نرمال دیدن و درککردن را بیاموزیم. با خواندن اثر بری درمییابید که چطور میتوانید جهان پیرامونتان را بدیهی در نظر نگیرید. میفهمید که چگونه فریب هر ادراکی را نخورید و در عوض تا اعماق ذهنتان شنا کنید. مسألهی اصلی کتاب این است که مغز ما انسانها بسیار منعطفتر از تصورات مرسوم است. کتاب به ما یاد میدهد که چطور بر هر چالش رفعنشدنی غلبه کنیم.