عدم خلود و دست نیافتنی
یکی از ویژگی های آرزوهای غیرواقعی این است که دائمی نیستند و دست نیافتنی اند. انسان عمر محدودی دارد و قرار نیست در دنیا جاودانه بماند و با طولانی ترین عمرها هم بالاخره بایستی دنیا را ترک کند و به سرای باقی بشتابد، زیرا فقط خداست که «باقی» است و غیر او«فانی» است، اما مدت عمر مزرعه ای برای کاشت است تا در دنیای دیگر برداشت کند. پیامبر اکرم«ص» فرمود: «کوُنُوا فی الدنّیا اضیافاً... تَبنونَ مالا تسکنُونَ و تَجمعونَ مالا تَأکُلون و تأملونَ ما لاتُدرِکونِ؛[1]در دنیا چون میهمانان باشید... بناهایی می سازید که در آنها ساکن نمی شوید و چیزهایی فراهم می کنید که نمی خورید و آرزوهائی دارید که بدانها نمی رسید.»
ویژگـی آرزو این اسـت که هر چه سن انسان بالاتر می رود شیطان آن را بیشتر برای او پررنگ تر می کند. پیامبر اکرم«ص» فرمود: «یَهرَم ابنُ آدَمَ و یبقی معه اثنتانِ الحرصُ و الأملُ[2] فرزند آدم پیر می شود و دو چیز با وی می ماند: حرص و آرزو.» دین و ایمان در عین حال که به امید و رجا قوت و توسعه می دهد، جلوی رشد برخی از آرزوها را هم می گیرد. انسان در زمینه آرزو هیچ گونه محدودیتی ندارد و حتی گاهی آرزوی امر محالی را در سر می پروراند و مثلاً می گوید مثلاً ای کاش جوانی برگردد. البته جلوی آرزو کردن را نمی توان گرفت، زیرا آرزو منطق و قاعده ای ندارد و تابع قوانین عقل و فکر نیست و به همین دلیل هم باید اصلاح شود و تحت قاعده درآید. آرزوهای بی قاعده همان «آمال شیطانی» هستند که آدمی را می فریبند و وقت او را تباه می کنند. برای موفقیت در امیدهای صادق و واقعی بایستی با آرزوهای کاذب و خیالات شیطانی مبارزه کرد و شاخه های زیادی را از درخت وجود انسان زدود تا شاخه های مثمر ثمر آن رشد کند.
آرزوهای طولانی
از جمله آرزوهایی که در آیات و روایات فراوان مذمت شده است، آرزوهای دور و دراز هستند. «طول امل» یا آرزوهای «دور و دراز» از رذایل اخلاقی شمرده شده است، زیرا انسان را به انواع گناهان آلوده و از خدا دور و به شیطان نزدیک می کند و گرفتار عواقب خطرناکی می سازد. آرزوهای طولانی موجب می گردند که انسان از وظایف الهی و اهداف معنوی خود باز بماند، برای رسیدن به آن آرزوها وظایف اصلی خود را کنار نهد، به حال ننگرد، فرصت ها را درنیابد و در اندیشه فردا موقعیت های ارزشمند را از دست بدهد. آرزوهای دور و دراز در دور داشتن انسان از کمال و توجه به سعادت برین نقش مهمی دارند، به همین دلیل، شیطان آنها را به عنوان اهرمی کارساز، در جهت گمراه ساختن بندگان خداوند به کار می برد. وقتی خداوند، شیطان را از درگاه خود دور کرد، شیطان گفت: «... لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِکَ نَصیباً مَفْرُوضاً وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُم...؛[3] از بندگان تو سهم معینی خواهم گرفت و آنها را گمراه می کنم و به آرزوها سرگرم می سازم! و به آنان دستور می دهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند (و فطرت توحید را به شرک بیالایند)». به برخی از آیات قرآن که سرنوشت اقوام گذشته و انسان ها را در نتیجه طول امل بیان می فرماید، اشاره می کنیم:
1ـ «یُنادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قالُوا بَلی وَ لکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمانِیُّ حَتَّی جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور؛[4] آنها را صدا می زنند: مگر ما با شما نبودیم؟! می گویند: آری، ولی شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید و (در همه چیز) شک و تردید داشتید و آرزوهای دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد».
2ـ «ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُون؛[5] بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولی به زودی خواهند فهمید».
آری آنان همچون چهارپایانند که جز آب و علف چیزی نمی فهمند، تنها تفاوتی که با چهارپایان دارند و آنها را از چهارپایان پست تر کرده این است که یک مشت آرزوی دور و دراز احاطه شان کرده و به آنها اجازه نمی دهد به سرنوشت خود بیندیشند و پیش از آنکه دست اجل گریبان آنها را بگیرد، بیدار شوند و از بی راهه بازگردند.
در اینجا تأثیر منفی آرزوهای دراز در وجود انسان به خوبی تبیین شده و نشان می دهد که تا چه حد آرزوها انسان را به خود مشغول می سازند و از خدا غافل می کنند. تعبیر به «ذرهم (آنها را رها کن) به وضوح نشان می دهد که امیدی به هدایت این گروه نیست وگرنه پیامبر اکرم«ص» هرگز مأمور نمی شد آنها را رها سازد. چگونه می توان امید به هدایت گروهی داشت که هدف نهایی آنها همچون حیوانات خور و خواب است و آرزوهای دراز به آنها اجازه نمی دهد لحظه ای به پایان زندگی و به آفریدگاری که مواهب حیات را به آنها بخشیده بیندیشد و در باره هدفی که برای آن آفریده شده اند فکر کنند.
در ذیل آیه 14 سوره حدید در تفسیر منهج الصادقین و تفسیر قرطبی حدیثی از پیامبر اکرم«ص» نقل شده که مضمونش این است: «آن حضرت در حالی که یارانش را موعظه می فرمود خط هایی (موازی هم ) بر زمین کشید. بعد یک خط عمودی بر همه آنان رسم فرمود و گفت: می دانید این خطوط چه معنائی دارند؟ این خطوط مانند آرزوهای دور و دراز انسان ها هستند (که حد و مرزی ندارند) و آن یک خط عمودی همان مرگ و پایان زندگی است که بر همه آنها کشیده می شود و همه آمال و آرزوها را باطل می کند.»
ذکر الله و یاد خدا و توجه به حق، آرزوهای دور و دراز را برمی چیند و انسان را متوجه مسئولیت هایش می کند و دل را نورانی و فکر انسان را واقع بین و ماهیت زندگی ناپایدار دنیا را در برابر او مشخص می سازد. «أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی فَلِلَّهِ الْآخِرَهُ وَ الْأُولی؛[6] آیا در حالی که آخرت و دنیا از آن خداست، انسان به آنچه که تمنّا دارد می رسد؟» آیا انسان به آنچه آرزو می کند می رسد؟ نه، هرگز نخواهد رسید، چگونه ممکن است انسان به همه آرزوهایش برسد در حالی که طول آرزوها گاه ده ها یا صدها برابر عمر اوست و گاه اصلاً نقطه پایانی ندارد و انسان به هر جا که برسد آرزوهای دیگری در برابر او خودنمایی و او را به سوی خود جلب می کنند. از مجموع آیاتی که مطرح شدند می توان چنین نتیجه گرفت که طول امل و آرزوهای دراز از خطرناک ترین دشمنان سعادت بشر است که نه تنها افراد، بلکه اقوام و ملت ها را در کام مرگ و بدبختی فرو می برد.
از آنجا که آرزوهای دراز تأثیر بسیار مخربی بر زندگی معنوی و اخلاقی و حتی مادی انسان ها دارند، در روایات با تعابیر گوناگونی نکوهش شده اند. حضرت امیر«ع» می فرمایند: «اِنَّما هَلَک من کان قبلکم بِطُول آمالِهِم و تَغَیُّب آجالِهِم حَتّی نَزَلَ بهمُ الموعُوُد الذی تُرد عنه المعِذه وَ تَرْفَعُ عنه التوَبهُ؛[7] اقوامی که پیش از شما بودند و گرفتار عذاب شدند، فقط به خاطر آرزوهای طولانی و فراموش کردن اجل و سرآمدن زندگی شان بود تا آنکه عذاب موعود، یعنی همان عذابی که با فرا رسیدنش، معذرت خواهی رد و در های توبه بسته می شود.
در حدیث دیگری از فاطمه بنت الحسینف از پدرش امام حسین«ع»، از جدش رسول خدا«ص» چنین آمده است: «اِنّ صَلاحَ اَوّلِ هذِهِ الامّه بالزُّهدِ و الیقینِ و هلاک آخرها بالشُّح بالشک و الامل!» دو عامل سبب اصلاح (و پیروزی) آغاز این امت شد. یکی زهد (و ترک وابستگی به دنیا) بود و دیگری ایمان و یقین محکم و آنچه باعث هلاکت (و شکست) آخر این امت می شود، بخل (شک) و آرزوهای دراز است. ایمان و یقین محکم و بی اعتنایی به زرق و برق دنیا سبب شد که مسلمانان نخستین به هنگام ورود در میدان جهاد از هیچ چیز پروا نکنند، جز خدا را در نظر نگیرند و جز برای خدا شمشیر نزنند و این عامل مهم پیروزی آنان بود. ولی هنگامی که آرزوهای دراز و دلبستگی ها و دلدادگی ها نسبت به ظواهر دنیا جای «زهد» را گرفت و شک و تردید به جای یقین نشست، عقبگردها و شک ها شروع شد و امروز هم برای تجدید عظمت نخستین، راهی جز احیای دو اصل نخست نیست.
در ارتباط با خطر آرزوهای طولانی در آلوده ساختن انسان به شبهات و سپس انجام گناهان کوچک و آنگاه دست و پا زدن به گناهان بزرگ و جنایت هاست که امام علی«ع» احساس خطر می کند: «ایها الناس اِن أَخوَفَ ما اخافُ عَلَیکُم اثنانِ اتباعُ الهَوی و طُولُ الامل فَامْا اتّباعُ الهَوی فَیَصُدُّ عَنِ الحَقِّ و امّا طُولُ الاملِ فِیُنسی الاخِرَه؛[8] ای مردم، بیشترین ترس من بر شما از دو چیز است: یکی پیروی هوای نفس و دیگری آرزوهای طولانی، اما پیروی هوای نفس، انسان را از راه حق باز می دارد و آرزوهای طولانی، آخرت را از یاد می برد». امام خمینی «رضوان الله علیه» در کتاب چهل حدیث می گوید: «این طول امل که من و تو داریم... به طوری ما را از توجه به عالم آخرت بازداشته است که در فکر هیچ کار نیفتیم... نه عمل صالحی داریم و نه علم نافعی. اگر خدای نخواسته، با این حال که هستیم، ما را کوچ دهند، خسارت های بزرگی و حسرت های بسیاری در پیش داریم که زایل شدنی نیستند».[9]
کوتاهی آرزو
در روایات در مقابل نکوهش آرزوهای طولانی، قصر امل و کوتاهی آرزوها توصیه شده است. اباذر از قول رسول خدا«ص» نقل می کند: «ای ابوذر! دوست داری به بهشت بروی؟ گفتم آری. فرمود: پس آرزو کوتاه دار». امام علی«ع» فرمود: «قصر اَمَلَک، فما اقرب اَجَلَک؛[10] آرزو کوتاه دار، زیرا عمر کوتاه است».
جمع بندی
انسان برای امید به آینده باید به آن خوش بین باشد، اما بستر خوش بینی نباید از بستر واقعیت دور باشد. خوش بینی واقعی را «امید» می گویند و چنانچه در متعلق خوش بینی بر امور محال تکیه شود یا در مقدمات از تلاش خودداری شود یا در تحقق از علت حقیقی غافل شود همگی غیرعاقلانه است و این خوش بینی غیرواقعی است که «آرزو و تمنا» خوانده می شود. در این فصل پس از بررسی ارزش و نقش امید در زندگی از عمل و تلاش به عنوان مهم ترین شرط آن یاد شده است. متعلق امید و توقع امور مختلف دنیوی و اخروی هستند که امید به خدا از ارزشمندترین و اصلی ترین آنهاست. بیم و امید و خوف و رجا نیز دو صفت لازم در انسان هستند که تعادل آن دو مورد بررسی قرار گرفت و در پایان امید های غیرواقعی تحت عنوان آرزو مورد نکوهش قرار گرفتند و آرزو های دروغین و سراب گونه که موجب غفلت و گمراهی انسان ها می شود، به شدت مذمت شدند.
پی نوشت ها
[1] ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، 1366، چاپ بیستم، حدیث 2188.
[2] نهج الفصاحه، ص648، ح3221.
[3] نساء، 118 و 119.
[4] حدید، 14.
[5] حجر، 3.
[6] نجم، 24 و 25.
[7] نهج البلاغه، خطبه 147.
[8] بحارالانوار، ج73، ص163، خصال، ج1، ص27، نهج البلاغه، خطبه 42.
[9] روح الله خمینی، چهل حدیث، ص 175.
[10] ابوالحسن علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم والمواعظ، تحقیق حسین الحسنی البیرجندی، قم، دارالحدیث، 1376، چاپ اول، ص369، ح6222، غررالحکم: ح6798.