بخش دوم
کلیّاتی درباره اسطوره شناسی شینتو
چنانکه در مقدمه ذکر شد، یکی از ادوار کهن ژاپن، دوره ی یاماتو بود. در این دوره مرکزعمده قدرت در ژاپن ناحیه ای مرکزی بود که کلانهای مختلفی آنجا را اشغال کرده بودند و امپراطوران یاماتو بر این کلانها، که با یکدیگر پیوندی سست داشتند، حکومت می کردند.
نی نیان اسمارت در کتاب خود می نویسد:
«این کلانهای مختلف کامیهای مختلفی داشتند. به تدریج ایدئولوژی امپراطوران یاماتو در یک هسته ی مرکزی از اساطیر تمرکز یافت. در کانون این اساطیر الهه بزرگ خورشید –آماتراسو-قرار داشت که حد الهی خاندان شاهی شد.»
»اساطیر به توجیه و تصدیق حکومت امپراطوری کمک کرد و بواسطه ی الوهیت وی حکومت را مطلقاً به اعقاب وی سپرد.»
«هم چنین کامیهای بسیار کوهها، جویبارها، صخره ها و دریاها با کامیهای اجدادی و حامی کلانها(اوجی گامی)با هم آمیختند (1)»
درشکل گیری این اساطیر بی شک الگوهای اساطیر کشورهای مجاور و نزدیک مؤثر بوده است. به عنوان مثال اسطوره شینتو درباره غارآسمان (ame no iwata)که کوشش می کند پدیده ی کسوف را توضیح دهد، بسیار شبیه به اساطیر میائوهای (Miao)چین جنوبی یا اساطیر مردم حاشیه هند و برمه است.
هم چنین اساطیر جهان شناختی درباره انشقاق و دو نیمه شدن آسمان و زمین در
چین جنوبی و اندونزی شباهت بسیاری با اساطیر شینتو دارد (2).
اساطیر اولیه ژاپن توصیف می کنند که چگونه کامیها بوجود آمدند، چگونه کشورژاپن تشکیل شد و چطور یک رابطه ویژه میان کامیها و مردم بوجود آمد.
بطور کلی اساطیر ژاپنی بر حسب سه صحنه اصلی عمل آنها به سه دسته تقسیم می شوند:
1- اساطیر مربوط به دشت رفیع آسمان که مربوط است به جدایی آسمان و زمین، خلقت زمین توسط خدایان، آفرینش خدایان بسیار، که آماتراسو نیز یکی از آنها بود.
2- اساطیر مربوط به ایزومو(Idzumo)که در اصل با ماجراهای برادر آماتراسو یعنی سوسانووو(Susano-woo) ارتباط می یابد.
3- اساطیر مربوط به هیوگا(Hyuga)درحوزه ی اداری میازاکی فعلی (Miyazaki)که در اصل با خدایی به نام نی نی گی (Ninigi)مربوط است. او تحت فرمان آماتراسو به کوه تاکاچی هو(Takachiho)نزول می کند تا آن سرزمین را مطیع و مقهور ساخته و بر آن حکومت کند و این کار در جریان برپایی سلسله امپراطوری و ملت ژاپن انجام می شود.(3)
اسطوره خلقت
در مقدمه ی کوجی کی می خوانیم:
«اکنون که بی نظمی و آشفتگی شروع به منقبض شدن کرده بود اما قوه و صورت هنوز جلوه گر نشده بود و هنوز هیچ نامی و هیچ عملی نبود، چه کسی می توانست از شکل آن آگاه باشد؟»
«از اینرو آسمان و زمین ابتدا جدا شد و سه خدا خلقت را آغاز کردند. آنگاه جواهر فعال و غیر فعال توسعه یافتند و دو روح جد همه چیز شدند. بنابراین روح مذکر داخل در تیرگی و ابهام گشت و در روشنایی پدیدار شد و خورشید و ماه چشمهایش آشکار شدند. او شناور شد و در آب دریا فرو ریخت و از طریق آب شستشوی او خدایان آسمانی و زمینی ظاهر شدند.»
«پس در تیرگی آغاز بزرگ، ما با اتکا بر تعالیم اصیل زمان، آبستنی زمین و زمان و تولد جزایر را می آموزیم.
در دور دستی آغاز اصیل ما با اعتماد بر حکمای پیشین عصر تکوین و پیدایش خدایان نسل بشر را در می یابیم.»
بر طبق اساطیر کوجی کی در ابتدا عالم وجود به صورتی آشفته و در هم آمیخته بود. سپس از میان این آشفتگی یک تخم مرغ پدیدار شد و قسمت خالص تر آن بطور نازک
پراکنده شد و آسمان شکل گرفت در حالیکه جسم ظاهر فرو رفت و تبدیل به زمین شد.(4) در پی آن خدایان و دیگر موجودات الهی گوناگون بوجود آمدند.
براساس متون مقدس شینتو در ابتدا خدایان زیر از نیستی به هستی آمدند:
الف- آمنومی ناکانوشی نوکامی، فرمانروای آسمان، (Ameno-minakanushi no-Kami)
ب- تاکامی موسوبی نو کامی، خدای حفیظ و نگهبان (Takamimusubi-no-Kami )
ج- کامی موسوبی نو کامی، خدای برکت و حاصلخیزی(Kami-musubi-no-Kami)
این کامیها در آغاز جهان متولد شدند و کنترل خلقت همه چیز را بر عهده داشتند. پس از یک رشته پی در پی تولد کامیهای بسیار، سرانجام دو موجود اصلی و خدای قادر توانا بنام ایزاناگی، داعی نر، (Izanagi)و ایزانامی، داعی ماده، (Izanami)متولد شدند(5).
این دو خدا که تشخصّ یافته ی آسمان و زمین اند(6)خواهر و برادر و محبوب یکدیگر بودند. آنها از طرف خدایان مأموریت یافتند تا جهان را خلق کنند. از عشق برادرانه و الهی این دو تن جزایر کشور ژاپن و خدایان طبیعت بوجود آمدند. ایزاناگی و ایزانامی فرزندان بسیاری را، که آنها هم کامی بودند، بدنیا آوردند و آن دو کامی جد مخصوص همه ی چیزهای موجود گشتند.
در این هنگام کامی فرمانروای آسمانی شمشیر جواهر نشان آسمانی را به ایزاناگی و ایزانامی داد و به آنها دستور داد تا زمین را، که بصورت شورابه ای غلیظ بود، کامل و محکم کنند.
پس، این دو کامی روی پله شناور در آسمان ایستادند و شمشیر را پایین آورده، در آن شورابه فرو بردند و آن را به هم زدند و اینقدر این عمل را ادامه دادند تا غلظت یافته، جمود حاصل کرد. پس شمشیر خود را از آن بیرون آوردند.(7)مایعی که از نوک شمشیر فرو می ریخت بر روی هم گرد آمده منعقد شد و به صورت جزیره ای درآمد. نام این بود. جزیرهOno-goro-jima
پس آن دو خدای نر و ماده از آسمان نزول کردند و بر روی جزیره رفته و در آنجا
ساکن شدند. در آنجا در گرد یک ستون، که خود آن را برپا کرده بودند، شروع به قدم زدن کردند و درباره نحوه آمیزش جنسی سخنها گفتند. سپس این کار را از آمیزش یک جفت پرنده یا آبدزدک آموختند و در پی آن عمل، از زهدان خدای ماده هشت جزیره دیگر بدنیا آمد. باز از آن دو خدا سی و پنج الهه دیگر پدید آمدند نظیر کامی باد، کامی درخت، کوه، جلگه و دشت و... و آخرین آنها خدای آتش یا گرما موسوم به کاگو تسوچی بود که به این(Kago-Tsuchi)در هنگام ولادت مادر خود را از شعله وجود خویش بسوزاند و ترتیب ایزانامی، آن خدای مادینه، مرد و به جهان یومی رفت.(8)
ایزاناگی که در پی این ماجرا بسیار خشمگین شده بود، شمشیر برکشیده، کامی آتش را کشت. او که امیدوار بود که باز با همسرش ملاقات خواهد کرد در پی او به حوزه سلطنت اموات یعنی جهان سفلی یا سرزمین یومی، که بس تاریک است، رفت.
او به همسر خویش گفت:
«سرزمینی که من و تو ساخته ایم هنوز کامل نشده است. بنابراین تو می بایست با من بازگردی.» ایزانامی پاسخ داد:
«من از اینکه تو زودتر به اینجا نیامدی بسیار متأسفم. زیرا که من قبلاً از آتشدان جهان اموات خورده ام. من از تو درخواست می کنم که به من نگاه نکنی.» (9)
ایزاناگی به خواسته وی توجهی نکرد بلکه مخفیانه شانه پر دندانه اش را برداشت و آخرین دندانه آن را شکست و آن را آتش زد. در پرتو نور آن مشعل به همسر خود نگریست و ملاحظه کرد که بدن زن از قبل متعفن و مملو از کرمهای حشرات گشته است و در قسمتهای مختلف بدن او هشت تندر تولید شده است. ایزاناگی تکانی شدید خورده و گفت:
«نه، من آگاهانه به سرزمینی مهیب و آلوده آمده ام.» بنابراین به سرعت گریخت.(10)ایزانامی که از این اقدام شوهرش خشمگین شده بود، هشت تندر یومی را برای حمله به او گسیل کرد.
جان بی ناس می نویسد:«که ایزانامی به این هم اکتفا نکرد و 1500 روان شیطان سفلی را به جنگ او فرستاد. ایزاناگی با همه آنها جنگید و آنها را شکست داد.
«ناگزیر ایزانامی خود به رزم او آمد ولی در آن هنگام ایزاناگی از جهان سفلی گذشته و به عالم علوی رسیده بود. پس صخره ای گران را که هزار مرد از عهده حرکت آن بر نمی آمدند برداشت و دروازه جهان یومی را با آن مسدود ساخت و راه را بر ایزانامی بست و آن دو خدای مذکر و مؤنث که روزگاری زن و شوهر یا حبیب و محبوبه
بودند در دو طرف آن سنگ ایستاده با سخنان غضب آلود یکدیگر را برای ابد بدرود گفتند.(11)»
پس از آنکه ایزاناگی از سرزمین یومی گریخت، احساس کرد که نیازمند تطهیر است. زیرا که بواسطه سفر به عالم سفلی سراپا آلوده و چرکین گشته بود. وی بر آن شد تا در بحر محیط یا به قول دیگر در رودخانه ای رفته خود را شستشو دهد. پس کمربند و عصا و دیگر جامه های خود را به یک سو افکند و خود در آب غوطه ور شد. هر یک از قطعات جامه وی بصورت خدایی در آمد.
زمانی که او در رودخانه چشم چپ خود را شست از آب آن الهه خورشید بوجود آمد که کامی بزرگ و درخشان آسمانی (آماترا سوای کامی )نام داشت و از چشم راست او کامی ماه (تسوکی یومی)و بالاخره از شستن بین او کامی مذکر طوفان (سوسانو وو)بوجود آمد.
ساکاماکی شونزو (Sakamaki shunzo)می نویسد:
«این اسطوره یادآور دیگر میتولوژیهاست که تصویر خورشید و ماه چون دو چشم آسمان است و دیگر آنکه تولد طوفان نشان دهنده این مفهوم است که جریان بادها و طوفانها علتش تنفس یا خرناس کشیدن پدر آسمان است.(12)» ایزاناگی با شادمانی زیاد از بوجود آمدن الهه خورشید، گردن بند خود را درآورده به وی داد و سپس مأموریت حکومت بر دشت آسمان بالا(تاکاماگاهارا)را به وی داد. آنگاه حکومت بر قلمرو شب را به ماه محول کرد و بالاخره کامی دلیر مذکر (سوسانووو)را مأمور حکومت بر اقیانوس
نمود. لکن او ترجیح داد تا به مادر متوفایش (ایزانامی)محلق شود.
سوسانو وو پیش از آنکه به عنوان حاکم یومی به آنجا رود، به آسمان صعود کرد تا خواهر بزرگتر خود، آماتراسو، را بدرود گوید. این کامی به دلیل طبیعت الهی سوزنده اش در گذر به عالم بالا در دریاها تپه ها و کوهها آشوب برپا می کرد و لذا الهه خورشید که از این آشوب هراسناک شده بود، برای مواجه با برادرش، ابتدا لباس مردانه ای پوشید سپس خود را به شمشیر و تیر و کمان مسلح کرد. آنگاه هر دو روی در رو در جوانب مخالف رودخانه آسمان ایستادند. سپس سوسانو وو خواهر خود را از پاکی نیاتش مطمئن ساخت و به او پیشنهاد کرد که آنها می بایست فرزندانی بوجود آورند.
روشی را که سوسانو وو برای تولید فرزند پیشنهاد کرده است عبارتست از گاز گرفتن و کندن و با صدا جویدن قسمتهای جواهرات و شمشیرهایی که هر دو خواهر و برادر داشته اند و سپس فوت کردن و پرتاب آن قطعات به نقاط دور دست که به این طریق از آن قطعات هشت فرزند بدنیا می آیند که در زمانهای بعد به عنوان Hachoji یا هشت بچه شاهزاده وار مورد پرستش قرار گرفته اند.
هوهو نو نی نی گی (Ho ho no Ninigi)وارث یکی از آن فرزندان بود که از آسمان پایین آمد تا بر جهان یعنی ژاپن فرمان راند و جدّ جیمو تنو، (13)اولین میکادو، شد.
اقدامات بعدی سوسانووو بسیار گستاخانه و ناشایست بود.
پی نوشت ها :
1.Smart, Ninian,The WORLDُS Religions, combridge University press, p. 133.
2.Hirai, Naofusa, ER,p.281
3.Japan As It Is, p. 299
4. اینکه در تیهون جی آشفتگی ابتدایی به تخم مرغ شبیه شده که دارای مایه ها و منشأهایی است، نشانه آشکاری از الهام فلسفه های چینی است
5.برای اطلاع از ترتیب خلقت کامیهای نخستین رک.
Hopf, Lewis M., Religions of The world Macmillan publishing Co. New York , 1983, p.285
6.این دو خدا که تشخص یافته دو اصل مذکر و مؤنث در طبیعت هستند بایین و یانگ در کتب چینی قابل مقایسه و شبیه اند. نک. جو جای و وینبرگ جای، همان، ص20.
7.در برخی از منابع این کار تنها به ایزاناگی نسبت داده شده است. رک. ناس، جان. بی، ص422.
8.همو، همانجا، ص423.
9.Hopf, Lewis M, p.286.
10.Nihongi, Trans. By W.G Aston, 1972, p.24
11.ناس، جان. بی، همان، ص 423.
12.Shunzo, Sakamaki, op. cit. pp. 26 – 7
13.Jimmu Tenno
منبع: نشریه فکر و نظر، شماره 5-4.