١. سال گودمن یا همان جیمز مک گیل:
بسیاری از مخاطبان وقتی فهمیدند که دومین سریال گیلیگان قرار است درباره آقای وکیل یعنی سال گودمن باشد، دلزده شدند و در ذوقشان خورد. انتخاب گودمن بهعنوان قهرمان بعدی گیلیگان با توجه به اینکه او یکی از رو اعصابترین و منفورترین شخصیتهای سریال «برکینگ بد» بود، کمی عجیب به نظر میرسید و به نظر نمیآمد بتواند بهاندازه کافی برای مخاطب جذاب باشد؛ اما اگر میخواهید سراغ «بهتره با ساول تماس بگیری» بروید، لطفاً قبل از پلی کردن اپیزود اول همه این حرفهای صد من یک غاز را دور بریزید! سال گودمن برکینگ بد و سال گودمن فصل اول سریال دیگر، کمتر ارتباطی به همدیگر دارند. اگر سال گودمن در برکینگ بد یک وکیل موفق و اسمورسم دار تازه به دوران رسیده و حریص است و ذات کثیفی دارد، در بهتر است با سال تماس بگیرید در آغاز راه وکالت است. درحالیکه گذشته تاریکی را پشت سرش جاگذاشته و تصمیم دارد آدم درستی باشد. سال در اینجا یک بازنده به تمام معناست که دارد سخت تقلا میکند تا در نزاع بقا سرمایهداری آمریکایی زنده بماند. او هنوز آدم خوشقلب و مهربانی است که حواسش به همه اطرافیانش هست تا از چیزی ناراحت و دلگیر نباشند و هنوز آنقدر انسان هست که حتی باوجوداینکه میداند چه تهدید بزرگی انتظارش را میکشد به آسیب دیدن یک خانواده متهم راضی نشود.
سال بسیار برونگراتر از والتر وایت است. جوانتر و پرشورتر از او و البته بیچارهتر و برای تماشاچی ملموستر و قابلفهم است.
٢. مایک:یک پیرمرد تنها، جدی و شدیدالحن که به شهر دیگری آمده تا از عروس و تنها نوهاش دورا دور مراقبت کند. مایک در کار با هیچکس و هیچچیز شوخی ندارد. مایک جدی و عبوس در کار، با هیچ کس و هیچ چیز شوخی ندارد. چه شبیه به برکینگ بد سربه نیست کردن و کشتن آدم های مزاحم باشد، چه به عنوان دربان پارکینگ یک دادگاه! او مرد وظیفهشناس و روزهای سخت است. این بارزترین ویژگی او در دو سریال گیلیگان است؛ اما در اینجا با سرک کشیدنهای گاهوبیگاه به گذشتهاش میفهمیم زخمخورده… همه سرسختیها و جدیتها، جایی در زخمهای بدخیم آدمی ریشه دارد. روشن شدن گذشته مایک، اینکه او پیشترها پلیس بوده و داستان از دست دادن فرزندش و انتقام او مهمترین و بهترین خرده داستان سریال محسوب میشود. فارغ از محبوبیت خود شخصیت مایک، زوج سال/مایک از اواسط فصل اول شروع به شکل گرفتن میکند. رابطهای که میدانیم سالها ادامه خواهد داشت تا به والتر وایت بزرگ برسد.
٣. کیم وکسلر: همکار/ معشوقه سال و بهترین و صمیمیترین دوستان یکدیگر! کیم دختری است که از روز اول برخلاف همه اختلافات طبقاتی حاکم بر دفتر وکالت ” اچ ام ام ” همدم و بزرگترین مشوق سال است تا بتواند از یک خلافکار خیابانی تبدیل به یک وکیل تحصیلکرده شود.
رابطه آنها بیشتر از آنکه عاشقانه باشد رابطهای یکطرفه از جانب سال به نظر میرسد. هرچند که کیم به او بسیار نزدیک و محرم رازهایش است اما عاشقش نیست و این مسئله بهخوبی کمک کرده تا سال از “یک بازنده بهتماممعنا ” هم حتی بازندهتر باشد.
٤-چاک مک گیل: برادر بزرگتر سال. کاراکتری که از اولین صحنههای حضورش در سریال عجیبوغریب مینماید و مخاطب باهوش از همان ابتدا میداند ریگی به کفش دارد. وکیل موفقی که در میانسالی از کارش دست کشیده و با وسواسی ذهنی و بیمارگونه ادعا میکند به الکتریسیته حساسیت دارد و خانهنشین شده. یکی از ابزارهای مهم سریال برای نشان دادن مهربانی و انسانیت سال که همهجوره حواسش به او هست. مهم نیست چقدر درگیر باشد یا اوضاع نابسامانی داشته باشد. چاک اولویت اول اوست. برادری که گمان میکند همین زندگی نکبتیاش را هم مدیونش است اما در پیچ دراماتیک هوشمندانهای در اواخر فصل پردهها پاره میشود و او را تبدیل به منفورترین شخصیت فصل اول میکند. حالا او کسی است که باعثوبانی همه آوارگیهای برادر کوچکتر شده و سال هم این را میداند. رابطه برادری میانسال و چاک اولین عاملی است که از جیمز مک ویل دوستداشتنی هیولایی به نام سال گودمن میسازد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
97