به گزارش ایسنا، عبدالعلی صلاحی- مدیر بنیاد فرهنگی دانشنامه کهن پارسیان جنوب- در مراسم رونمایی از مجموعه عروسکهای محلی گراش در موزه عروسک و فرهنگ ایران که پنجشنبه 24 خردادماه برگزار شد، گفت: «گراش» فرهنگی غنی دارد و برعکس مناطق دیگر که فرهنگشان با روند جهانی شدن به سرعت در حال تغییر است، فرهنگ این منطقه بکرتر مانده و رویکرد به فرهنگ سنتی همچنان وجود دارد، حتی زبان آن هم حفظ شده است.
او با بیان اینکه این روند در صنایع دستی هم وجود دارد، ادامه داد: ما بنیادی را برای گردآوری نمونه عروسکهایی که در این منطقه وجود دارند و در حال از بین رفتن هستند، تشکیل دادیم. حتی عروسکهای این منطقه در سال 1396 در فهرست معنوی ملی ثبت شده است. این بنیاد سعی کرده میراث فرهنگی این منطقه را شناسایی و مکتوب کند.
صلاحی اظهار کرد: عروسکهای محلی گراش برعکس عروسکهای دیگر چهرههایی به دور از انسان و حیوان دارند. عروسکسازان مناطق دیگر تلاش میکنند تا چهره عروسکها را نزدیک به واقعیت درست کنند اما این اتفاق در گراش با طرحهای انتزاعی همراه است.
مدیر بنیاد فرهنگی دانشنامه کهن پارسیان جنوب گفت: عروسکهای این منطقه به سه دسته عروسکهای گهوارهآویز، چشمزخم و اسباببازیها تقسیم میشوند که همه آنها به شکل انتزاعی ساخته میشوند. ما از سال 1379 تا امروز شروع به گردآوری اشیا برای موزه مردمشناسی گراش کردیم که منجر به جمعآوری و شناسایی 15 عروسک شد. ما در کنار عروسکها، پوشاک زنانه، مردانه، بچگانه و حتی صنایع دستی را هم معرفی میکنیم و تا کنون نزدیک به 40 دستدوز سنتی را شناسایی و معرفی کردهایم.
او با بیان اینکه اسم عروسکها در گویش محلی گراش «آدَمَکه» است، افزود: گهوارهآویزها شامل پرنده دوسر، خروس، آدم(با دستهای بالای مرد و دستهای پایین زن)، پنجه (نمادی از دست)، سرو، اسب، شتر و بته است. برخی از عروسکها حداقل 30 سال پیش به موزه مردمشناسی گراش هدیه داده شده است. قدیمیترین عروسک این موزه مربوط به دوره اول پهلوی است که حدود 90 سال قدمت دارد.
صلاحی درباره چشمزخمهای این منطقه نیز توضیح داد: این چشمزخمها عمدتا به رنگ سیاه و زرد است و داخل برخی از آنها اسپند و کُندر میریزند و برخی دیگر با نمک درست میشوند. این چشمزخمها بالای سردر خانههای تازه ساخت نصب می شده و همچنان کاربرد دارد. اسباببازیها نیز انواع بسیاری دارد که «بِئنِه» و «چیچکاله» از جمله آن هستند و با گهواره و پشهبند ساخته میشده است.
مدیر بنیاد فرهنگی دانشنامه کهن پارسیان جنوب درباره پوشاک منطقه گراش نیز بیان کرد: پوشاک این منطقه از تنوع بالایی برخوردار بوده است که به سه بخش زنانه، مردانه و بچگانه تقسیم میشود. لباس عروس منطقه گراش از مخمل بوده، با آنکه هوای این منطقه گرم بوده است اما برای عروس حتما لباسی از جنس مخمل تهیه میکردند و روی آستینها، سینه و یقه را با یراقی ویژه تزئین میکردند. این یراقها نیز عمدتا از هندوستان وارد ایران میشده است. برخلاف تنوع لباس بانوان، مردان گراش پوشاک سادهای داشتند.
او همچنین گفت: «کایه» مقنعهای است که معمولا از نوزادی تا دو الگی سر کودکان میکنند. برای کایه نوزادان از یراق استفاده نمیکردند زیرا پوست بچه حساس است و ممکن است به آن آسیب وارد شود. کایه در گراش به جای کلاه نوزاد استفاده میشده تا از ورود باد یا حشرات به داخل گوش بچه محافظت کند.
صلاحی بیان کرد: چشمبند نوزاد، پارچه حنا، دستمال گلدوزی که به جای کیسههای پلاستیک استفاده میشده است، درپوش کوزه، بادبزن با نخل خرما، جلد مهر، شانه و انبر، کیسه پول و سرمهدان نیز از جمله صنایع دستی منطقه گراش محسوب میشود که با دست دوخته میشده است.
مدیر بنیاد فرهنگی دانشنامه کهن پارسیان جنوب همچنین درباره اینکه این فرهنگ تا چه اندازه در منطقه گراش حفظ شده است، توضیح داد: متاسفانه باید با آه و درد بگویم که روند نابودی فرهنگها در بسیاری از مناطق وجود دارد و منطقه گراش از این موضوع استثنا نیست اما برای ثبت و ضبط فرهنگ این منطقه تعمهیداتی اندیشه شده است. در حال حاضر حداقل 15 نفر در هر عروسی که در منطقه گراش برگزار میشود، با لباس محلی حاضر میشوند در حالی که در بسیاری از مناطق دیگر چنین اتفاقی نمیافتد.
صلاحی گفت: سه ماه قبل از رونمایی عروسکهای گراش در این موزه، سفارش ساخت عروسکهای سنتی را دادم اما فقط بخشی از این سفارش آماده شد زیرا سازندگان، سفارشهای دیگری هم داشتند و این اتفاق خوبی است. در حال حاضر زیورآلات سنتی گراش در بازار موجود نیست زیرا زرگرهای قدیمی فوت شدهاند و فرزندان آنها نیز به جریان جدید زندگی پیوستند. با این حال فعالیتهای ما تاثیر خودش را گذاشته است.
فروغ محسنی- پژوهشگر - نیز در این مراسم چند قطعه از لالاییهای این منطقه را خواند و بیان کرد: بیشتر اشعار این لالاییها فارسی هستند که ما آنها را از زبان قدیمیترها به صورت شفاهی ضبط و به صورت مکتوب ثبت کردیم و قرار است به صورت یک کتاب منتشر شود. لالاییها، واسونکها و اشعار فولک در ادبیات عامهپسند رایج است و در موارد متنوعی استفاده میشود. بیشتر لالاییها مربوط به درددل مادران است که زمانی که از کار روزانه خسته میشدند، آن را برای کودکان میخواندند.
الهه صلاحی نیز درباره زیورآلات سنتی این منطقه اظهار کرد: زیورآلات منطقه گراش تنوع بالایی دارند و اسمهای خاص خود را از گذشته حفظ کردهاند. بسیاری از این اسامی را میتوان در واسونکها و اشعاری که به جا مانده، دید. برای مثال در برخی از اسناد موجود از جمله سندی که یک مادر زیورآلات خود را به دخترش بخشیده، اسامی زیورآلات سنتی آمده است.
او با بیان اینکه اسامی زیورآلات در واسونکهای عروسی نیز حفظ شده است، بیان کرد: زیورآلات در عروسیها نقش مهمی داشتند. برخی از تکهها آنقدر جزئی هستند که با هم ترکیب میشوند و یک دستبند یا گردنبند را میسازند. برخی از آنها نیز به عنوان پوشش سر، سربند، پیشانیبند و گل سر استفاده میشده است.
صلاحی همچنین برخی از سنگهای تزئینی این منطقه را نام برد و گفت: «مُرگ سیرباتل» سنگی است که سحر و جادو را دور میکند. «مُرگ شیر» برای افزایش شیر مادر استفاده میشده است. «خلال و منکاش» برای روی وسایل عروس و داماد استفاده میشده است. «مُرگ دله» نیز برای کسی که تپش قلب داشته و دوری استرس کاربرد داشته است.
علی گلشن- یکی از مدیران عروسک و فرهنگ ایران- نیز در این مراسم بیان کرد: هر چند وقت یکبار عروسکی از یک منطقه ایران به مجموعه این موزه اضافه میشود و چراغ فرهنگ آن منطقه را در این فضا روشن میکند. با نمایش عروسکها در موزه ما افرادی که از آنها دیدن میکنند با فرهنگ مناطق مختلف آشنا میشوند. موزه عروسک و فرهنگ ایران میتواند پایگاه خوبی برای شناخت فرهنگهای مناطق مختلف ایران باشد.
او ادامه داد: در برنامههای پیش روی موزه تصمیم داریم از منطقه نصرآباد اصفهان، منطقه شاه کوه گرگان و تالش در گیلان نیز لباس و عروسک داشته باشیم.
پریسا بهآبادی در ادامه این مراسم، قصه «خدیجه رِندَک» را که یکی از 154 قصه منطقه گراش محسوب میشود و ثبت ملی نیز شده است، برای حاضران خواند.
همچنین مستند «کایه» ساخته کیوان محسنی برای حاضران پخش شد.