یک و نیم قرن پیش و پس از رحلت شیخ مرختضی انصاری، زعامت شیعیان به میرزای شیرازی محول شد و این عالم مجاهد با تحریم تنباکو، ضربه سختی بر استعمار انگلیس وارد آورد.
قرارداد رژی یا انحصار نامه توتون و تنباکو که میان دولت ایران و ماژور تالبوت انگلیسی منعقد شد تا چهارم جمادی الثانی 1309ق که الحاق کامل آن اعلام شد، به عنوان اولین مبارزات استعماری و استبدادی به شکل یک قیام متشکل و یکپارچه در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده است. این قیام بیش از 300 روز به طول انجامید و دولت استبدادی قاجار و استعمار انگلیس را ناچار به عقب نشینی ساخت.
قرارداد فوق محصول سومین سفر ناصرالدین شاه به فرنگستان بود. ناصرالدین شاه که در آن زمان تحت تأثیر رجال روشنفکر درباری برای سفر به فرنگستان و دیدار از دستاوردهای تمدن غربی ترغیب می شد، به تأیید و تشویق محمدحسن خان اعتمادالسلطنه و میرزا علی خان امین الدوله، میرزا ملکم خان ناظم الدوله و میرزا حسین خان سپهسالار از سرمایه گذاری خارجی در ایران استقبال کرد.[1] ولیکن عدم آگاهی او از نحوۀ این سرمایه گذاری باعث شد که قراردادی چنین وسیع که مورد تعجب جهانیان گردید با ماژور تالبوت انگلیسی ببندد و امتیاز استخراج توتون و تنباکو را به مدت پنجاه سال به او واگذار نماید.
پس از مراجعت شاه تالبوت به تأسیس شرکتی با سرمایه 650 هزار لیره دست زد و مخفیانه راهی تهران شد به طوری که چند روز اول همگان بجز امین السلطان و اعضای سفارت انگلیس از حضور او در تهران بی اطلاع بودند.
پس از چندی با کمک سر هنری درموند ولف وزیرمختار انگلیس در تهران، تالبوت و امین السلطان قراردادی به مدت پنجاه سال در این باب تنظیم کردند و برای امضاء توسط امین السلطان به نزد ناصرالدین شاه بردند. امضای قرارداد فقط برای ناصرالدین شاه مبلغ 25 هزار لیره پیشکش و هدایا در برداشت و البته این هدایا از هدایای امین السلطان و کامران میرزا جدا بود.[2] با واگذاری این قرارداد همه ساله مبلغ پانزده هزار لیره انگلیس به خزانه دولت ایران واگذار می شد در حالی که این قرارداد سود کلانی برای انگلستان داشت.[3]
این قرارداد در اصل ناقض استقلال کشور بود و سرنوشت تمامی دست اندرکاران توتون و تنباکوی کشور اعم از تاجر و خرده فروش و زارع را به دست خارجیان می سپرد. و در این زمینه از قراردادهای مشابهی که با کشورهای دیگر به امضاء رسیده بود به مراتب ظالمانه تر بود. چرا که سرنوشت هزاران زارع، تاجر و کاسب در گرو آن بود و علاوه بر فروش داخلی یکی از کالاهای بزرگ تجاری ایران به حساب می آمد.[4]
مردم ناباورانه می دیدند که شاه مقدرات آنها را به دست بیگانه سپرده است. اندک اندک صداهایی شنیده شد و عکس العمل هایی دیده شد.
بازتاب قرارداد در شیراز
اولین جرقه مخالفت با شرکت رژی و فعالیت آنان در ایران در فارس زده شد. در آن زمان تنباکوی ایران بیشتر در فارس تولید می شد و تنباکوی فارس مرغوب ترین تنباکوی ایران به شمار می رفت. وضعیت کشت تنباکو در شیراز ویژگی خاصی داشت بدین مفهوم که از هنگام کاشت محصول تا برداشت آن، حدود هشت تا نه ماه طول می کشید. زارع می بایست در ابتدای بهار، محصول خود را می کاشت و در اوایل تابستان آن را درو می کرد تا پاییز تنباکو باید خشکانده می شد، از ابتدای پاییز تا اوایل زمستان بسته بندی محصول شروع می شد و نهایتاً در زمستان محصول برای فروش آماده می گشت.
حاکمان فارس طبق معمول هر ساله در اوایل بهار مالیاتها را حواله می کردند و این امر بار سنگینی بر دوش تجار و کشاورزان می گذاشت. عده ای از حکام دو ماه مانده بود به آخر سال، مقداری از مالیات را به دولت مرکزی می پرداختند و در اوایل نوروز آن را از دهقانان مطالبه می کردند. محصلان مالیاتی برای اخذ وجوه، مردم را تحت شدیدترین فشارها قرار می دادند تا جایی که در بعضی از روستاها، زارعان ناچار می شدند برای تأدیه مالیات معوقه خود، حاصل زمین مرغوب خود را به یک پنجم قیمت در اختیار تجار قرار دهند. از این اوضاع، تجار شیرازی و ماموران حکومت بهره مند می شدند. تعداد این تجار به بیش از پنچاه تا شصت نفر نمی رسید.[5]
به دلیل اهمیت شیراز پس از استقرار کمپانی رژی اولین ماموران عازم این شهر شدند. مستر بنیز (نماینده شرکت در شیراز) حرکت خود را به آن دیار آغاز کرد. در حالی که چند نفر از ماموران ایرانی در حالی که فرمانی از طرف دولت مرکزی حمل می کردند، او را همراهی می کردند. قبل از اینکه فرنگیان وارد شیراز شوند شایع بود که دولت آن سامان را به فرنگیان فروخته است. زمزمه های اعتراض عده ای برای اولین بار در این خطه از ایران آغاز شد. عده ای از مردم رو به سوی علما نهادند و از آنها کسب تکلیف نمودند. علمای شیراز هم از آنجا که این امر را منافی با منافع دین می دانستند اظهار انزجار کردند البته در این میان عده ای از بازرگانان و تجار بزرگ تنباکو آشکارا علیه رژی موضع گرفتند و زمینه های لازم را برای شورش مهیا ساختند مثلاً حاج عباس اردوبادی که از دولت روسیه حمایت می کرد به دستور وزیرمختار روسیه در تهران مأموریت داشت در امر پیشترفت کار رژی اختلال ایجاد کند.[6]
در شیراز شایع شده بود که اقدامات شرکت رژی موجب خواهد شد صدها تاجر ورشکسته و بیکار شوند. همچنین گفته می شد بهای تنباکو افزایش خواهد یافت و بیگانگان به ایران خواهند تاخت. با وجود وعده های گوناگون شرکت رژی و بریتانیا مردم از راه دادن خارجیان به شهر امتناع می کردند. مأموران کمپانی در دروازۀ قرآن شیراز معطل بودند. در رمضان 1308 ق شور و هیجان به اوج خود رسید. جمع کثیری از مردم دکان های خود را تعطیل نمودند و تحت رهبری آیت الله سید علی اکبر فال اسیری در مسجد وکیل تجمع کردند. مردم اعمال دولت مرکزی را تقبیح کردند و سید طی سخنرانی پرشوری مخالفت خود را با ورود انگلیسان به شیراز اعلام کرد.[7]
این امر با وجود نفوذ انگلیس در آن منطقه و حاکمی چون ظل السلطان که دوست آنان بود امری تعجب برانگیز بود. سفیر انگلیس از امین السلطان خواست تا شورش را خاتمه دهد و سید تبعید شد. البته تبعید سید علی اکبر فال اسیری به عراق منجر به دیدار او با سید جمال الدین اسدآبادی و تهیه نامه ای سرگشاده برای میرزای شیرازی بود که زمینه های فتوای تحریم تنباکو را فراهم کرد.[8]
شورش در تبریز و عقب نشینی رژی
دومین شهری که در مقابل هئیت انگلیسی از خود عکس العمل نشان داد تبریز بود. مردم تبریز تولیدکننده تنباکو نبودند ولی در امر صادرات این محصول شرکت داشتند. به همین دلیل تبریز و علمای آن پس از انتشار این خبر نارضایتی خود را ابراز کرده بودند. حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی از جمله علما و سردمداران مبارزه بود. در همین ایام حسنعلی خان امیرنظام گروسی، پیشکار و والی آذربایجان چون این امتیاز را منافی اهداف دین و دولت می دید با مردم همدل شد و از کار خود استعفا کرد مأموران روسی نیز در تبریز در مقابل اهداف توسعه طلبانه انگلیسیها مقاومت نشان دادند.
از اوایل تابستان جنبش مردم تبریز آغاز شد. عدۀ زیادی از مردم که اعطای امتیاز به خارجیها را منافی احکام دین تلقی می کردند، دکانهای خود را بستند و در اطراف میرزا جوادآقا مجتهد گرد آمدند. در محرم سال 1309 ق شاه در ییلاق خود در شهرستانک در شمال تهران به سر می برد و از وقایع شهرستانها خبری نداشت. در یکی از روزها، تلگراف تهدیدآمیزی از سوی مردم تبریز به دست او رسید که در آن از وی خواسته بودند از واگذاری منافع مسلمانان به مسیحیان که مخالف احکام قرآن هستند خودداری نماید و اگر این تقاضا پذیرفته نشود، خود با اسلحه از حقوق خویش دفاع خواهند کرد.[9]
دولت مرکزی از روس ها خواست تا جنبش تبریز را خاتمه دهد اما روسیه از جلوگیری این جنبش خودداری کرد. روسها از شورش تبریز به نفع خود بهره برداری کردند. آنها در رقابت استعماری با انگلیس، گوی سبقت را ربوده بودند و برگ برنده را در دست داشتند. به همین دلیل تلاش کردند تا آنجا که می توانند حریف را به عقب نشینی وادار کنند. پس اصرار زیادی در الغای امتیازنامه داشتند. شاه هم با تلاش بسیار موفق شد که مردم را با وعده الغای قرارداد به طور موقت آرام کند، اما در تابستان 1309ق یک بار دیگر مردم تبریز سربه شورش برداشتند. با اینکه به آنان قول داده شده بود که شرکت در آذربایجان عملیاتی نخواهد داشت، بازهم مردم قانع نشدند و طغیان را آغار کردند. بدین ترتیب در تبریز طغیان جنبه عمومی پیدا کرد،[10]علی الخصوص آنکه قیمتهای تعیین شده برای خرید تنباکو از تجار بسیار ستمگرانه بود و در واقع آنها ناچار بودند جنس خود را به قیمت نازل به فروش برسانند.[11]
اصفهان و شورش عمومی
اصفهان نیز یکی از شهرهای مهم مبارزات علیه رژی و رهبری علما در جنبش اصفهان مشخص و بارز بود. به علاوه این جنبش از انسجام و به هم پیوستگی بسیاری برخوردار بود. اهمیت جنبش اصفهان در این نکته نهفته بود که برای اولین بار نغمه تحریم تنباکو از آنجا آغاز شد. جالب اینکه ظل السلطان حاکم اصفهان آشکارا از امتیاز رژی حمایت می کرد. و انگلستان در اصفهان و اقوام بختیاری جایگاه ویژه ای داشت.[12]
مردم اصفهان به رهبری میرزا محمدتقی معروف به آقانجفی (روحانی قدرتمند) به مقابله با اقدامات شرکت رژی پرداختند و دست به ابتکار عمل زدند و تنباکو را تحریم کردند. رفتار عمال شرکت رژی در اصفهان بسیار تحقیرآمیز و خشونت بار بود. یکی از تجار معروف و معتبر اصفهانی کار تاجر شیرازی را تکرار کرد و در مقابل دستور ظل السلطان مبنی بر تحویل توتون و تنباکوی خود، هر چه را که خریده بود آتش زد. این اقدام نمادین جایگاه روحانیت را بیش از پیش محکم ساخت. فتوای تحریم تنباکو در اصفهان مؤثر واقع شد و کمپانی عملاً در آن منطقه فلج گردید. بنابراین به دولت شکایت برد، دولت تهدید کرد که اگر علما تسلیم نشوند و مردم شورش کنند خانه های مردم را به توپ خواهد بست. اما علما بجز یکی دو نفر بقیه در مقابل این تهدیدها ایستادگی کردند.[13]
به دنبال ورود مأموران انگلیسی به مشهد، مردم دکانهای خود را بستند و سر به شورش برداشتند اما فتحعلی خان صاحب دیوان (حاکم مشهد) تنباکوفروشان را متقاعد کرد که دکانهای خود را باز کنند. علاوه بر کسبه نیروی عمده حرکت در مشهد طلاب بودند. محور اعتراضات و شعارها در ابتدا رژی بود اما بعداً شورشیان آشکارا علیه انگلیس شعار می دادند ولی گفتند که انگلیس آشکار می خواهد در لوای تجارت مثل هند، ایران را تسخیر کند. جنبش مشهد به دلیل فقدان رهبری دینی قوی و قدرتمند نتوانست مانند شیراز، تبریز و اصفهان قدرت بسیج مردم را افزایش دهد. همانگونه که در تظاهرات و خیزش مردم در یزد، قزوین و کاشان بدینگونه بود.[14]
تهران و تحریم تنباکو
در این جنبش تهران به دلیل ارتباطات سیاسی و اقتصادی و وجود دولت و شاه در آنجا جایگاهی تعیین کننده داشت. به ویژه آنکه رهبری دینی تهران را عالمی چون میرزا حسن آشتیانی بر عهده داشت و از مبارزه دست برنمی داشت. مردم و تجار دائماً به دیدار او می رفتند. عده ای از روحانیون چون ملا فیض الله فاضل دربندی تندترین خطابه ها را بر ضد شاه ایراد می کرد. به همین دلیل به دستور دولت دستگیر و به عراق تبعید شد.[15] علمای تهران به تدریج به این نتیجه رسیدند که باید راه علمای اصفهان را در پیش گیرند و استعمال تنباکوی کمپانی رژی را تحریم کنند.[16] بدین تربیب میرزای شیرازی در عراق در جریان وقایع و مبارزات قرار می گرفت. در این میان با اوج گیری نهضت شایعه فتوای تحریم تنباکو در تهران پخش شد و شور عظیمی برپا کرد. متن حکم چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است. الاحقر محمدحسن الحسینی».[17]
روز بعد از انتشار حکم، یعنی روز دوم جمادی الاول، مسئله همبستگی مردم تحت رهبری دینی عینیت یافت. حتی لوطیان شهر نیز اطاعت از این حکم را بر خود فرض داشتند. در مراسم اسب سواری شاه در دوشان تپه احدی قلیان نکشید زیرا مخالفت با حکم مرجع تقلید مخالفت با امام زمان (عج) محسوب می شد. در حرمسرای شاهی نیز کلیه قلیانها شکسته شد. به دنبال آن شاه فرمان متوقف ساختن عملیات رژی را صادر نمود ولی در الغای آن تردید و تعلل کرد.[18]
الغای امتیاز رژی
شب 23 جمادی الاول 1309ق متن اعلامیه ای بر سر در شمس العماره نصب شد که در آن آمده بود: «بر حسب حکم جناب حجت الاسلام آقای میرزای شیرازی، یوم دوشنبه آتیه جهاد است. مردم مهیا شوید».[19]
شاه و ناصرالدین شاه خواستند تا با تبعید علما و میرزای آشتیانی از تهران به غائله پایان دهند اما شایعه خروج میرزا از تهران به سرعت در بین مردم پیچید، مردم و علما یکدل و یکجهت اعلام کردند که با آشتیانی همراه خواهند بود، بنابراین دولت احساس خطر کرد.[20]
شایعه جهاد تکذیب شد ولی بی تدبیری امین السلطان، اوضاع را وخیم تر کرد. او که از اصرار علما مبنی بر الغای رژی خشمگین بود راه را در تبعید میرزای آشتیانی دید. اما در آن زمان حتی شیخ هادی نجم آبادی که مستقیماً در جنبش شرکت نکرده بود، اعلام کرد که اگر بنابر مهاجرت علما به عتبات عالیات باشد، او اول کسی است که ردا بر دوش می کشد و با پای پیاده مهاجرت می کند. از صبح روز دوشنبه 3 جمادی الثانی 1309ق که قرار بود میرزای آشتیانی را تبعید کنند مردم کفن پوش و چوب به دست روانه محله سنگلج که منزل ایشان در آنجا بود شدند و فریاد سر دادند.[21]
ناصرالدین شاه دانست که تا امتیازنامه رژی کامل لغو نشود، آرامش به تهران باز نخواهد گشت، به همین دلیل نامه ای به امین السلطان نوشت و الغای کامل امتیازنامه رژی را اعلام کرد.[22] چند روزی از اعلام الغای امتیاز نامه گذشته بود اما دولت و مردم منتظر دستوری از طرف علما بودند. امین السلطان نامه ای برای آشتیانی ارسال کرد و با شگفتی پرسید: «اکنون که رژی ملغی شده است چرا اجازه نمی دهید که مردم قلیان بکشند؟» آشتیانی پاسخ داد که حکم تحریم تنباکو را او صادر نکرده است تا آن را بردارد، حکم از آن میرزای شیرازی است.
میرزا حسن آشتیانی طی تلگرافی خطاب به میرزای شیرازی الغای امتیازنامه را اعلام کرد و از ایشان خواست تا صراحتاً اجازۀ استعمال تنباکو را صادر نماید.[23] میرزا پاسخ داد که تا به کلی از فرنگی خلع ید نشود، حکم تحریم تنباکو پا برجاست. وی اعلام کرده بود که خلع ید از رژی باید بر شخص او اثبات شود و تا آن زمان حکم حرمت باقی است.[24] این امر درست تا زمانی که کاسه صبر همه لبریز شده بود ادامه داشت و در نهایت متن حکم رفع تحریم تنباکو از میرزای شیرازی به دست آشتیانی رسید. و جنبشی به آن فراگیری با پیروزی خاتمه یافت.
پی نوشت ها
[1] میرزا علی خان امین الدوله، خاطرات امین الدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، تهران، انتشارات کتابهای ایران، 1341. ص 115 و فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون، عصر سپهسالار، تهران، خوارزمی، 1356. ص 385.
[2] ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، مقدمه، ص 51.
[3] فصل اول کتاب فوق.
[4] کربلایی شیخ حسن، قرارداد 1890 رژی، انتشارات مبارزان، تهران، 1360، ص 30.
[5] ابراهیم تیموری، عصر بی خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، تهران، اقبال، 1332، ص 39- 45.
[6] همان، ص 68.
[7] نیکی کدی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامی، تهران، جیبی، 1358، ص 80.
[8] روح الله حسینیان، تاریخ سیاسی تشیع، ج1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 240.
[9] حسین آبادیان، اندیشه دینی و جنبش ضد رژی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1376، ص 68-71.
[10] فوریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران، اقبال، 1325، ص 223.
[11] حسن کربلایی، قرارداد رژی 1890م، تهران، مبارزان، 1361، ص 45-46.
[12] آبادیان، ص 116.
[13] حسن کربلایی، ص 57-58.
[14] همان، ص 124.
[15] آبادیان، ص 123.
[16] روح الله حسینیان، ص 246 تا 247.
[17] محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات، ص 870.
[18] آبادیان، ص 126-127.
[19] کربلایی، ص 99.
[20] همان، ص 110.
[21] آبادیان، ص 160.
[22] حسن کربلایی، ص 114-122.
[23] همان، ص 114-122.
[24] آبادیان، ص 171.