ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

همسر

آن روز طبق نقشه قبلی با تیغ، لاستیک خودرواش را پنچر کردم. وقتی در حال عوض کردن لاستیک بود به او نزدیک شدم و دو گلوله به سرش شلیک کردم و با خودروی دوستم نادر فرار کردم پس از آن هم اسلحه را به داخل کانال آب انداختم.
با اینکه معلوم بود با یک مرد حرف می‌زند، اما آنقدر مرموز صحبت کرد که کنجکاو شدم و وقتی برای صحبت به اتاق دیگری رفت یواشکی به حرف‌های او گوش دادم و متوجه شدم که او و چند نفر از دوستانش قصد سرقت مسلحانه از جایی را دارند.
شوهرش او را به خانه ما رساند و رفت. وقتی رؤیا وارد خانه شد از پشت او را گرفتم و نقشه شیطانی‌ام را اجرا کردم، بعد هم از ترس او را خفه کردم.
آنجا به من گفتند به‌خاطر پارگی برخی رگ‌های داخلی چشم چپم عفونت کرده و باید چشم را تخلیه کنند. پس از آن شکایت کردم و حالا از قضات دادگاه می‌خواهم که او را قصاص کنند.
از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شدم، من به خاطر مهناز کارم را ترک کرده و به تهران آمده بودم. از طرفی خواستگار قدیمی‌اش با من تماس می‌گرفت و تهدیدم می‌کرد که اگر مهناز را طلاق ندهی تو را می‌کشم.
من عاشق الهام بودم، اما همیشه دعوا داشتیم و ناخواسته دست به قتل زدم. بعد با خودم گفتم بچه‌ای که مادر ندارد نباید زنده باشد. بعد از قتل همسر و پسرم به دوبی و مالزی رفتم و سپس به ایران برگشتم.
تحقیقات تکمیلی پلیس ادامه داشت تا اینکه مهسا به یکباره ناپدید شد و پلیس دریافت او گریخته است و با گذشت 3 سال از این ماجرا ردیابی‌ها برای یافتن او بی‌نتیجه ماند.
او زمانی که متوجه ماجرا شد، چند سیلی به صورت من زد. از این رفتار پدرزنم بشدت ناراحت و عصبانی شدم، واقعاً نمی‌فهمیدم چکار می‌کنم. در یک لحظه چاقویی برداشته و به آن‌ها حمله کردم.
ابتدا صدای جر و بحث‌شان بلند شد و بعد از آن، یکی از طرفین درگیری به نام خسرو که زن جوانی نیز همراهش بود دست به جیب برد و ناگهان چاقویی بیرون آورد و ضربه‌ای به مرد جوان زد.
زن 38 ساله به خاطر اختلافات شدیدی که با همسرش داشت از او جدا شده بود و به تنهایی در این منزل اجاره‌ای زندگی می‌کرد.
پیشخوان