کنار هم کار میکنند، با مشکلات مشابهی روبه رو میشوند، به جلسات مشترک میروند، همکاران مشترک دارند، برای رسیدن به ترفیع شغلی به یک اندازه تلاش میکنند؛ اما چرا چشمانداز و تجربیات کاری زنان و مردان در محیطهای کاری تا این اندازه متفاوت است؟ چه عواملی باعث این اندازه از تفاوت زنان و مردان در محیط کار میشود؟
به رغم تمام شباهتها، واقعیت این است که در یک محیط کاری مشترک، زنان و مردان دو دنیای کاملا متفاوت را تجربه میکنند. تفاوت زنان و مردان در محیط کار به طور همزمان برآمده از تفاوتهای عاطفی-احساسی یا به عبارت دیگر، تفاوت زنان و مردان از نظر رواشناسی و نیز تحت تاثیر عوامل اجتماعی متعددی است که زنان و مردان در معرض آنها قرار میگیرند.
بسیاری از سازمانها، از تنوع جنسیت در میان کارکنان خود استقبال کرده و موقعیت رشد و ترفیع را به طور مساوی در اختیار زنان و مردان قرار میدهند، برخی دیگر بدون در نظر گرفتن اصول برابری، موقعیتهای خاص رشد و توسعه را برای یکی از دو جنس فراهم میآورند. اما نکته مهم آن است که تنوع جنسیتی در یک سازمان، بر ارزش آن خواهد افزود و افقهای پیشروی آن را گستردهتر خواهد کرد.
تفاوتهای ریشهای
تفاوت بین زنان و مردان، ریشه در عوامل جسمی و روحی بسیاری دارد. همین تفاوتهای جسمی و روحی است که رفتار آنها را در محل کار تحت تاثیر قرار میدهد. این تاثیرات ممکن است ناشی از عناصر روانی (مثلا میل به رشد و ترقی) یا عوامل جسمی (مثل ظرفیت و توانایی انجام وظایف) باشد.
همچنین پیشفرضهای موجود در خصوص زنان و مردان منجر به بروز این تفاوتها میشود. به عنوان مثال، یکی از این پیشفرضها و تفکرات قالب این است که زن متعلق به خانه و مرد مسئول کار و حمایت از زن است در نتیجه این تفکرات قالب و پیشفرضها باعث ایجاد تبعیض جنسیتی در محیطهای کاری هستند.
درست است که نمیتوان در مورد افراد حکمی کلی صادر کرده و خلقیات زنان و مردان را در دستهبندیهای عمومی و کلی قرار داد؛ اما در حقیقت ویژگیهایی وجود دارد که منجر به تفاوت در زنان و مردان و شیوه کار کردن آنها میشود که شناخت آنها به مدیریت بهتر این تفاوتها و رسیدن به نتایج بهتر در محیط کار منجر خواهد شد.
قوه ادراک زنانه و مردانه
قوه ادراک زنان و مردان در محیطهای کاری بسیار با هم متفاوت است. قوه ادراک دو جنس بسیار متفاوت و در نتیجه آن، درک آنها از موقعیت سازمانی، شیوه حل مساله و نگاه آنها به مسائل متفاوت است. به علاوه باید در نظر داشت که هر انسان، شیوه و سبک منحصربفردی در انجام کارهای خود دارد.
به عنوان مثال، تحقیقات نشان میدهد که سبک کار زنان، مشارکتی است و خود را به عنوان جزئی از یک کل در نظر میگیرند؛ در حالی که مردان معتقدند باید همه کارها را به تنهایی و بدون کمک سایرین به انجام برسانند. به علاوه، سبک مدیریت زنان، حمایتی است در حالی که مردان در مدیریت خود، شیوه مستقیم را انتخاب میکنند.
شیوه متفاوت مدیریت و دستور دادن در زنان و مردان
بطور کلی زنان و مردان در شیوه مدیریت افراد و نیز روشی که برای صدور دستور به زیردستان خود انتخاب میکنند، متفاوت هستند. تحقیقات نشان میدهد که زنان درخواستهای خود را با ملاطفت بیشتر بیان میکنند در حالی که مردان از شیوه مستقیم و کمی خشنتر برای انجام امور استفاده میکنند. ملاطفت زنان در کلام و نیز در رفتار باعث میشود در مقایسه با مردان، مدیران نرمتری به نظر برسند. به علاوه، بر اساس آموزههای فرهنگی، از زنان انتظار میرود که در مدیریت روابط و ایجاد تعادل در محیط کاری، نقش پررنگتری داشته باشند. به همین سبب است که آنها در روابط خود در محیط کار، شیوه محتاطانهتری را در پیش میگیرند. البته باید توجه داشت که این احتیاط، به معنای ضعف یا عدم اعتمادبنفس نیست؛ بلکه منظور از آن، ایجاد آرامش و تعادل بیشتر د رروابط کاری است. نمیتوان این موضوع را نیز نادیده گرفت که برخی از زنان نیز همانند مردان از شیوه های مدیریت مستقیم و رئیسمآبانه بهره میگیرند.
تفاوت در شیوه طرح پرسش
یکی دیگر از تفاوتهای آشکار بین زنان و مردان در محیط کار این است که زنان عموما بیشتر از مردان سوال میپرسند. تقریبا همه ما میدانیم که مردان به واسطه ساختار شخصیتی و عاطفی خود، سوالات کمتری میپرسند؛ اما این واقعیت در دنیای کار، منجر به تفاوتی بزرگ بین زنان و مردان میشود که اگر آن را ندانید، ممکن است دچار مشکل شوید.
طرح پرسش در زنان و مردان، دو مقوله کاملا متفاوت است؛ مردان فقط با یک هدف پرسشی را طرح میکنند و آن «کسب اطلاعات» است، اما زنان با طرح یک پرسش، دو هدف را دنبال میکنند، یکی «کسب اطلاعات» و دیگری «نشان دادن میل و علاقه خود به تعامل». به همین سبب گاهی سوالاتی مطرح میکنند که پاسخ آن را از قبل میدانند.
حل و فصل سوتفاهمها و سوء تعبیرها
تفاوت در شیوه مدیریت و نیز طرح پرسش منجر به ایجاد تمایزی بنیادین در رفتار زنان میشود؛ مردان کاملا مستقیم و با کمترین پرسش اقدام میکنند و زنان به دنبال برقراری ارتباط به شیوه ای نرمتر و در فضایی آرامتر هستند. این دو شیوه به خودی خود هیچ مشکلی ندارند، اما چالش از آن جایی شروع میشود که این تفاوتها، موجب بروز سوء تفاهم یا سوء تعبیر شود. چرا که این امر ممکن است عمیقا بر کار تیمی و یا حتی شانس یکی از طرفین برای پیشرفت و ترفیع، تاثیرگذار باشد.
به همین خاطر، لازم است برای داشتن تیمهایی بهتر که مرکب از زنان و مردان هستند، به الگوهای رفتاری و نیز شیوههای سخن گفتن هر یک از دو جنسیت توجه بیشتری داشته باشیم. به علاوه، شناخت بیشتر شیوههای ارتباطی زنان و مردان، کمک میکند تا بدانیم هر کس محتاطانه و با لطافت بیشتری رفتار کرد، لزوما ضعیف نیست و هرکس کلام قاطعتری به کار گرفت، خودرای و خشک نیست.
نگاه قانون به زنان و مردان
باید به این نکته نیز توجه کرد که بسیاری از تفاوتها یا تبعیضهای جنسیتی در محیط کار، ناشی از نگاه متفاوت و گاها تبعیضآمیز قانون به دو جنسیت مختلف است؛ نگاهی که گاه زنان را به واسطه زن بودن از دستیابی به مقامات بالا باز میدارد، حقوق کمتری به آنها میپردازد یا شرایط کاری سختتری را برای آنها فراهم میآورد.
به رغم تمامی این تفاوتها در نگرش و نیز رفتار، نباید فراموش کرد که هدف زنان و مردان در چنین محیطی چیست و باید کوشید تا با عبور از تمامی موانع موجود، قدمی در راه تعالی سازمان برداشت.
نظر شما در مورد تفاوت زنان و مردان در محیط کار چیست؟ این تفاوت ها در حرفه ی شما فرصت ساز بوده یا مایه دردسر؟ نظرات خود را با بامیلو بلاگ در میان بگذارید.