شناسه : ۲۸۱۰۵۲۰ - جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۳:۴۶
حضرت سجاد -علیه السلام- دو سه روز بعد از واقعة عاشورا در حالی که در اسارت دشمن بود توانست به کربلا بیاید و اجساد شهدا را دفن نماید؟
سینة عالم، پر از اسرار و حقایق مستور الهی است که از دسترس عموم به دور و از درک اندیشهها، پنهان و مکتوم میباشد. «لایدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر»[1] چشمها از درک او ناتوان در حالی که او همه چیز را درک و هیچ پدیدهای نیست که از حیطه و چشم انداز دید او بیرون باشد چون او خبیر و دانا و لطیف و بینا است.
البته تنها کسانی که برگزیده و پاکیزه و خالص شده آن یگانه عالم است، میتوانند به بخشی از حقایق پوشیده و پنهان عالم دست پیدا کنند، انبیا و اولیای الهی و اوصیای معصوم کسانی هستند که به خاطر قرب و منزلت معنوی به چنین صلاحیت وشایستگی میرسند و از منبع فیاض هستی مطلق، بهرهمند میگردند.
یکی از مسایل مرموز عالم، مسألة «معجزه» است که اختصاص به انبیای عظام و اولیای معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم ـ علیهم السلام ـ میباشد که در شرایط خاص و ضرورت ابراز میگردد، تا حقانیت پیامبر و امام معصوم اثبات شود. و مظاهر قدرت الهی توسط آنان برای مردم و امت هویدا و مبرهن گردد.
معجزه، امری است خارقالعاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً کسانی موفقند که ارتباطی به مبدأ غیب و سرسلسلة اسرار داشته باشند که بعد از انبیای الهی، جز ائمة معصوم ـ علیهم السلام ـ که پاکیزه شدگان الهی هستند، کسانی نمیتوانند باشند. به تعبیر و بیان عبدالرزاق موسوی مقرّم، پیشوایان معصوم در سیر خود به سوی مبدأ اعلا به مقامی از فیض وجود او میرسند که هیچ کس غیر از آنان بدین مرتبه نزدیک نتواند شد. زیرا آنان از حقیقت محمدی میباشند و در تمام خصوصیات با جدّ خود شریکند مگر در دو چیز: 1 ـ مقام نبوت. 2 ـ تعدّد زوجات. اینها رازهای پنهانی است که اندیشة بشر به آن راه نمییابد و البته ما به صرف اینکه درک نمیکنیم، حق انکار آن را هم نداریم در حالی که اخبار صحیح، حکایت از این دارند که برای امامان، حالات عجیبی است از قبیل زنده کردن مردگان با بدنهای اصلی و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنیدن آنها سلام زیارت کنندگانشان را.[3]
همین قدرت و موقعیت الهی است که برخی اعمال ائمة معصوم ـ علیهم السلام ـ برای ما خارقالعاده جلوه میدهد و فهم و اندیشة ما از درک آن احساس ناتوانی میکند. امام رضا - علیه السلام - در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی - علیه السلام - امام بود؟ گفت آری. فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین - علیه السلام - امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون اینکه آنها باخبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا - علیه السلام - فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4]
حضور امام سجاد - علیه السلام - در کربلا و قتلگاه، یک امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی که خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد - علیه السلام - داده است در چنین موردی لازم است. اولاً بخاطر اینکه طایفة بنی اسد برای شناسایی اجساد شهیدان کربلا که سر در بدن نداشتند و بدنهایشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزهها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی قشون دشمن، در امر دفن عجله می کردند و با گریه و زاری از همدیگر میپرسیدند این بدنها متعقل به چه کسی است؟ و هیچ کدام هم واقعاً نمیشناختند. ثانیاً اینکه امام معصوم را جز امام نباید کفن و دفن کند. ابوبصیر از امام صادق- علیه السلام - در وصایایی که ابوجعفر باقر - علیه السلام - به آن بزرگوار کرده چنین روایت میکند: «وقتی که من از دنیا رفتم، کسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا که امام را جز امام کسی غسل نمیدهد.»[5]
بنیاسد در آغاز که سوارکاری را دیدند، خود را پنهان کردند. پس از اینکه فهمیدند امام سجاد(ع) است، همه دور امام جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند و منتظر دستور حرت شدند. امام به حکم «لانّ الامام لایلی امره الا الامام مثله» شهدای بنی هاشم و انصار و اصحاب را معرفی و خود مستقیم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگهای بریدة پدر نهاد و گریه زیادی کرد. آنگاه چند قدم عقبتر، خاک را با دست خود کنار زد، قبری ساخته و لحدی آماده نمایان شد که جسد پدر شهید را در آن دفن و به خاک سپرد.[6]
قدرت هر نوع تغییر و تحول عالم و تمامی موجودات، در اختیار خالق یکتا و ارادة او است. اوست که حضرت ابراهیم را در میان امواج آتش، چون گلی در گلستان حفظ میکند و خاصیت سوزندگی آتش را تبدیل به گلستان میکند. و اوست که از یک چوب خشک و تکیهگاه بیجان، اژدهای وحشتناکی میسازد. تا نشانه نبوت موسی(ع) گردد. و یا آخرین فرستادة خویش را در لحظاتی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به معراج صعود میدهد و با باری از معنویات عظیم و مشاهدات حقایق و آیات مرموز به خانه برمیگرداند. آیا چنین قدرتی نمیتواند، امام سجاد - علیه السلام - را از کوفه به کربلا بیاورد تا امر بسیار مهم دفن و کفن امام شهید و سایر شهیدان را به انجام رساند؟
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. حضرت امام زین العابدین، احمد علی عبادی.
2. سرگذشت امام سجاد زین العابدین(ع) محمد جواد نجفی.
3. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.
4. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ انعام/103.
[2] ـ فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، ص 137.
[3] ـ موسوی مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زینالعابدین - علیه السلام - ، ترجمة حبیب روحانی، امور فنی و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، ص 579، مورد تأیید مفید در مقالات، ص 84 و کراجکی در کنزلافواید و مجلسی در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و کاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51.
[4] ـ همان، ص 578.
[5] ـ همان، ص 421.
[6] ـ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد - علیه السلام- ، ترجمة محمدرضا عطایی، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ج 1، ص 243.