*********
با پررنگتر شدن احتمال ازسرگیری مذاکرات ایران و آمریکا رسانههای جناح چپ به طرز قابل توجهی برای تشدید شرایط دو قطبی فعال شدهاند.
روزنامه اعتماد نزدیک به تیم اطلاع رسانی دولت خواهان چیده شدن همه تخممرغها در سبد مذاکره با ترامپ شده و نوشته است:
هر زمان ایران به دیپلماسی نه گفت و از آن فاصله گرفت، شکافی ایجاد شد که آشوبگرانی مانند نتانیاهو آن را پر کردند. امروز هم درست در زمانی که نتانیاهو عازم واشنگتن شده در داخل کشور این خبر منتشر شد که ایران پاسخ نامه ترامپ را با دید مثبت و با پذیرش امکان مذاکره داده است. در نامه دوم، ترامپ احتمالا زمینههای این اعتمادسازی را فراهم میکند. اینکه چگونه این زمینهها را فراهم میکند مشخص نیست اما اگر قرار باشد مذاکرهای صورت بگیرد، زمینههای آن باید در نامه دوم ترامپ گنجانده شود. سفر نتانیاهو به واشنگتن هرچند به اسم مذاکرات تعرفهای انجام شده اما در واقع در راستای تقویت جریان جنگطلب در امریکا صورت گرفته است.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
تضعیف ایران هیچ سودی را متوجه امریکاییها و منطقه نمیکند، چرا که ایران یک ظرفیت بالقوه و بالفعل بزرگ هم از نظر نیروی انسانی، دانش، فرهنگ، تمدن، ظرفیتهای سرمایهگذاری و...است. نباید فراموش کرد، مردم ایران و کشور ایران در منطقه از محبوبیتهای بسیاری برخوردارند. اما اسراییل هرگز دارای محبوبیت قابل توجه در منطقه و حتی جهان نیست. در بسیاری از کشورهای اروپایی علیه این رژیم شعارهای اعتراضی سر داده میشود.

روزنامه آرمان امروز هم روی ایجاد فضای دوقطبی و به هم زدن تعادل اجتماعی تاکید دارد و با تقسیم بندی جامعه از سبد مذاکره در حال بازیافت یک اتفاق عجیب است، این روزنامه مینویسد:
بر اساس شواهد موجود، اکنون دیگر اصل مذاکره بین دو کشور مورد تردید نیست و آنچه در دستور کار قرار دارد، نحوه و شکل مذاکرات است. بهگفته ناظران، ایران مذاکره مستقیم را بهطور کلی رد نکرده، بلکه آن را به تحقق برخی شروط مشروط کرده است؛ از جمله آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده یا اعمال تخفیف در بخشی از تحریمها.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، ضمن تأیید اصل مذاکره، بر موضع مشروط جمهوری اسلامی تأکید کرد. همزمان، منابع دیپلماتیک از آغاز قریبالوقوع مذاکرات طی 15 روز آینده خبر میدهند، این تحولات، واکنشهای شدیدی از سوی جریانهای تندرو داخلی و خارجی بهدنبال داشته است. سفر فوری بنیامین نتانیاهو به اروپا و دیدارهای او با مقامات غربی، همراه با تیترهای هشدارآمیز روزنامههای تندرو در ایران – از جمله روزنامه کیهان – نشانهای از افزایش فشار این جریانها برای جلوگیری از دستیابی به توافق تلقی میشود!

در خصوص مذاکره مستقیم باید گفت چند نکته مهم را گفت:
1- مسئولین ارشد ایران، این موضوع را رد کردهاند. عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان تاکید کرد که مذاکرات در عمان و غیرمستقیم است. به نظر میرسد طرح ادعای مذاکره مستقیم، باهدف افزایش فشار روانی اجتماعی و بینالمللی برای رسیدن به این موضوع و امتیازگیری بیشتر است. اما موضوع مهم این است که مدل مذاکراتی مطلوب آمریکا و رژیم اسرائیل، مدل لیبی است.
2- ترامپ در روزهای آغازین ریاست جمهوری خود، سند فشار حداکثری علیه ایران را صادر کرد. در متن این سند آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناخته میشود. برنامه هستهای ایران، ازجمله قابلیتهای غنیسازی، بازفرآوری و موشکها با قابلیت حمل کلاهک هستهای، خطری جدی برای آمریکا به شمار میرود. ایران مانع دسترسی آژانس به سایتهای نظامی شده است. بنابراین، اعمال فشار حداکثری برای پایان دادن به تهدید هستهای، محدود کردن برنامه موشکهای بالستیک و توقف حمایت از گروههای تروریستی، در راستای منافع ملی ماست.»
3- افزون بر برجام، با نگاهی تاریخی به سوابق تعهدات و پیمانهای آمریکا با دیگر کشورهای جهان میتوان به بیفایده و حتی آسیبزا بودن این گفتوگوها پی برد که توافق آمریکا و لیبی یک نمونه از آن است.
4- قذافی تصور میکرد که دیگر تهدیدی از سوی غرب وجود نخواهد داشت و بهویژه پس از همکاری با آمریکا، زمینه برای بازگشت لیبی به جامعه بینالملل و حتی توسعه اقتصادی فراهم میشود.
5- اما در طول زمان، آمریکا به دلیل تغییرات ژئوپولیتیکی و درک نادرست از پایداری قدرت قذافی، به تدریج از این تعهدات خود شانه خالی کرد. با وقوع بحرانها و تغییرات در سیاستهای داخلی آمریکا، عهدشکنی ایالات متحده و کشورهای غربی شروع شد، این سناریو مو به مو در حال اجراست!