شناسه : ۲۹۸۱۳۸۴ - پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۰۵:۳۲
رویترز از تغییر سیاست فورد خبر داد؛
دوراهی خودروسازان آمریکایی
دنیای اقتصاد :
برقیسازی که طی سالهای اخیر «شرط بقا در رقابت جهانی» معرفی میشد، حالا خودروسازان بزرگی مانند فورد را در یک دوگانه سخت قرار دادهاست؛ دوگانهای میان ماندن در زمین امن و سودآور وانتها و شاسیبلندهای بنزینی در بازار آمریکا، یا تحمل زیانهای چندساله برای آنکه از رقابت در بازارهای برقی چین و اروپا جانمانند
طبق گزارش رویترز، فورد در سالهای اخیر میلیاردها دلار روی توسعه پلتفرمها و مدلهای تمامبرقی سرمایهگذاری کرد و مدیرعامل این شرکت بارها تاکید کرد؛ رقابت با تسلا و خودروسازان برقی چینی برای فورد «مسالهای موجودیتی» است، اما واحد برقی فورد ظرف مدت کوتاهی به منبع زیان سنگین تبدیل شد و ادامه همان استراتژی، بهمعنای تخلیه مستمر نقدینگی و فرسایش ترازنامه بود. در نقطهای که سهامدار و بازار سرمایه از یکسو و سیاستگذار داخلی از سوی دیگر پیامهای متناقض میدهند، مدیریت شرکت عملا مجبور است بین «آرمان» برقیسازی و «واقعیت» سود و زیان یکی را انتخاب کند.
ریشه این تناقض تا حد زیادی به تغییر جهت سیاست خودرویی در آمریکا برمیگردد. تا چند سالپیش، بستههای مشوق مالی و استانداردهای سختگیرانه آلایندگی این پیام را به صنعت میداد که آینده قطعا برقی است و هرکس زودتر خود را با این آینده هماهنگ کند، برنده است، اما با حذف اعتبار مالیاتی قابلتوجه برای خرید خودروهای برقی و نرمترشدن قواعد آلایندگی، ناگهان زمینبازی عوض شد. خریدار آمریکایی که پیشتر با پشتوانه یارانه و انگیزههای محیطزیستی به سمت EV رفته بود، حالا در مواجهه با اختلاف قیمت محسوس میان خودروی برقی و مدل بنزینی مشابه، دوباره به گزینههای سنتی برگشته است. برای بسیاری از خانوارها، پرداخت چندهزار دلار اضافه فقط برای دسترسی به فناوری جدید، بدون حمایت مالی دولت، دیگر منطقی نیست.
در مقابل، چین و اروپا مسیر دیگری را طی کردهاند. در این دو بازار، ترکیبی از مشوقهای مالی، محدودیتهای جدی آلایندگی و اهداف الزامآور برای کاهش انتشار، خودروساز را سیستماتیک به سمت عرضه بیشتر محصولات برقی و برقیشده سوق دادهاست. نتیجه این تفاوت، شکافی آشکار در ساختار تقاضاست، درحالیکه سهم خودروهای برقی و پلاگینهیبرید در چین و اروپا روبهرشد است، بازار آمریکا پس از حذف مشوقها دوباره به سمت موتورهای درونسوز چرخیده است. برای شرکتی مانند فورد که هم در بازار داخلی آمریکا بازیگر مهمی است و هم در اروپا و چین حضور دارد، این تضاد یعنی دیگر نمیتواند با یک سبد واحد، هر سه جغرافیا را پوشش دهد. به همیندلیل، استراتژی قدیمی «یک پلتفرم و یک خانواده محصول برای همه دنیا» عملا در حال کنار رفتن است. فورد و همتایانش در سالهای گذشته تلاش کردند با همسانسازی پلتفرمها، تیراژ جهانی را بالا ببرند و هزینههای تولید و توسعه را کاهش دهند، اما امروز ناچارند برای آمریکا، چین و اروپا سبدهای متفاوتی تعریف کنند. در آمریکا، تمرکز بر وانتها، شاسیبلندها و مدلهای هیبریدی برای حفظ سودآوری و پاسخ به ذائقه قیمتمحور؛ در اروپا و چین، تقویت حضور در خودروهای برقی باتریمحور و پلاگینهیبرید برای بقا در مسابقه تنظیمگری و رقابت با برندهای محلی.
این چندپارگی استراتژیک، هزینههای مهندسی و سرمایهگذاری را بالا میبرد، اما دربرابر سه منطق متفاوت سیاستگذاری، تقریبا اجتنابناپذیر شدهاست.
در دل همین تغییر زمین بازی است که نقش خودروهای هیبریدی دوباره پررنگ شدهاست. سالهایی نهچندان دور، بسیاری از خودروسازان آمریکایی سرمایهگذاری روی هیبرید را نوعی «توقف در میانه راه» میدانستند و ترجیح میدادند مستقیما از موتورهای درونسوز به سمت تمامبرقی حرکت کنند، اما اکنون ورق برگشته است. هیبرید برای خودروساز چند مزیت همزمان دارد؛ از یکسو با کاهش مصرف سوخت و انتشار، بخشی از فشار مقرراتی را تخلیه میکند؛ از سوی دیگر مشتری را ناچار به تغییر رادیکال سبک استفاده از خودرو نمیکند، چون دغدغه شارژ و محدودیت برد در آن بهشدت EV کلاسیک نیست. شرکتهایی که روی هیبریدیها سرمایهگذاری مستمر داشتند، امروز دست بالا را در بازار دارند و از تغییر ناگهانی فضای سیاستی کمتر آسیب دیدهاند.
فورد هم بهوضوح به این سمت حرکت کردهاست. کنار گذاشتن چندین پروژه پرهزینه EV بهمعنای عبور از ایده «تمامبرقیشدن سریع» و رفتن به سمت سبدی است که در آن هیبریدها و مدلهای «برقی با افزاینده برد» سهم مهمی خواهند داشت. این ترکیب به فورد اجازه میدهد بخشی از فناوری و سرمایهگذاری انجامشده در حوزه برقی را حفظ کند، اما آن را در قالب محصولاتی عرضه کند که هم برای مشتری قابلدسترسترند و هم برای شرکت سودآورتر. در عین حال، چند پروژه شاخص تمامبرقی بهعنوان نماد حضور فورد در رقابت تکنولوژیک باقیمیماند تا پیام «خروج کامل از زمین بازی برقی» به بازار مخابره نشود.
عقبنشینی از برقیسازی یا تنظیم دوباره سرعت؟
نکته مهم در خوانش این تحولات آن است که عقبنشینی فورد را نباید با انصراف از برقیسازی اشتباه گرفت. آنچه در حال رخدادن است، بیشتر «تنظیم دوباره سرعت و مقیاس گذار» است تا بازگشت به نقطه صفر. فورد و دیگر خودروسازان بزرگ میدانند که در افق میانمدت و بلندمدت، فشار برای کاهش انتشار و برقیسازی ناوگان جهانی کاهش نخواهد یافت، اما آموختهاند که نمیتوانند فقط بر اساس سناریوهای خوشبینانه یا فشار رقبا تصمیم بگیرند و نسبت سودآوری، ساختار ترازنامه و پیام بازار سرمایه را نادیده بگیرند.
در این چارچوب، استراتژی جدید تلاشی است برای پیداکردن نقطه تعادل میان سه منطق؛ منطق سیاستگذار، منطق بازار و منطق ترازنامه. سیاستگذار آمریکایی با حذف یارانهها و نرمترکردن بعضی قواعد، بخشی از بار گذار را از دوش بودجهعمومی برداشته و عملا آن را دوباره به دوش خودروساز منتقل کردهاست. بازار با حساسیت بالا به قیمت و ترجیح برای محصول آشنا، خرید EV را در غیاب مشوقها کاهش دادهاست و ترازنامه شرکتها، با زیان انباشته واحدهای برقی، زنگ خطر را برای مدیریت و سهامداران بهصدا درآورده است. در چنین وضعیتی، منطقی است که شرکتها گذار را مرحلهبندی کنند و بهجای یکباره پریدن از بنزین به برق، طیفی از گزینههای برقیشده را میان این دو قطب بچینند.
بعد سوم ماجرا، رقابت جهانی با خودروسازان چینی است. چین طی سالهای اخیر نهتنها در سهم بازار داخلی خودروهای برقی، بلکه در ساخت زنجیره ارزش باتری و نرمافزار خودروهای متصل نیز به موقعیت برتری دستیافته است. برای خودروسازان غربی، رقابت مستقیم با این مزیت هزینهای و فناوری، آنهم در شرایطی که در بازار داخلیشان حمایتهای دولتی کاهشیافته، بسیار دشوار است. عقبنشینی فورد از برخی پروژههای پرهزینه EV تا حدی تلاشی است برای جلوگیری از آنکه شرکت، در رقابتی که قواعدش در پکن و بروکسل نوشته میشود، بدون سپر حمایتی وارد میدان شود.
در نهایت، آنچه امروز در مورد فورد میبینیم، به احتمال زیاد الگوی رفتاری بخش بزرگی از صنعت خودرو در سالهای آینده خواهد بود، یعنی گذار برقی ادامه پیدا میکند، اما نه با شیب تند و خطی که در سناریوهای اولیه ترسیم شدهبود؛ نقش هیبرید و فناوریهای میانی پررنگتر میشود؛ استراتژی جهانیسازی پلتفرمها جایش را به طراحی سبدهای منطقهای میدهد و وزن سیاستگذاری ملی در شکلدادن به استراتژی شرکتها بیش از گذشته عیان میشود. صنعتی که چند سال از «ضرورت سرعتگرفتن برقیسازی برای بقا» سخن میگفت، امروز برای زندهماندن در کوتاهمدت ناچار است دوباره به همان محصولات سنتی و هیبریدی تکیه کند که قرار بود بهتدریج جای خود را به EVها بدهند؛ تصویری فشرده از واقعیت پرتناقض گذار انرژی در جهان خودرو.