اتفاق خوبی که میتوانست در موسیقی ایران بیافتد، تشکیل یک گروه موسیقی از چند تن از نوازندههای حرفهای کشور است. گروه گره توانست در مدت کوتاهی محبوبیت زیادی در میان طرفداران موسیقی راک بهدست بیاورد و بلیتهای کنسرت این گروه بهسرعت به فروش رفت. گروه گره متشکل از هادی کیانی و شهروز گودرزی (وکال)، سهیل زرین کلک (گیتار)، آندره خاچیکیان (گیتار)، نوید رهبر (کیبورد)، محمد نیک (بیس) و بهزاد اشعاری(درامز) است. در یک روز سرد زمستانی گفتوگویی گرم و دوستانه با گروه راک گره داشتیم. این گفت و گو را در بنیتا بخوانید.
![مصاحبه با گروه راک گره](/Upload/Public/Content/Images/1396/04/24/1800370603.jpg)
گروه گره چطور تشکیل شد؟
هادی: آشنایی من با سهیل برمیگردد به سال 85 از زمانی که آهنگ «key to heaven» را در گروه«The Frame» با هم کار کرده بودیم. بعد از اینکه من تصمیم به ساخت استودیو گرفتم این پروژهای که با هم داشتیم، مدتی متوقف شد. بعد از مدتی من تصمیم گرفتم دوباره تشکیل گروه بدهم. با سهیل و محمد که هردو برای ضبط آهنگ به استودیوی من میآمدند صحبت کردم و گروه «The frame« را تشکیل دادیم. بعد از تشکیل گروه، شروع به زدن کاور کردیم و متوجه شدیم که نسبت به وکال و کاور فیدبک خوبی میگیریم. من قبلا وکال کار کرده بودم ولی تا قبل از گذاشتن ویدیو متوجه نمیشدیم که چقدر میتواند تاثیرگذار باشد. به همین خاطر پروژهی کاور خوانندگی را شروع کردم. هر دو سه هفته، قطعهای را انتخاب کرده و میخواندم. با شهروز هم از یک ورکشاپ در ترکیه آشنا شدیم. البته در تنظیم و ضبط برای گروهی به نام «پاپاسی» هم با هم همکاری داشتیم. من به شهروز پیشنهاد خواندن یک کاور دونفره را دادم و با احسان ایمانی و محمد که بیسیست بود، آهنگ «come alive» را بازخوانی کردیم. دیدیم که ترکیب خوبی هستیم و این شد که ایده تشکیل گروه گره شکل گرفت. در ایران تا حالا گروهی با وکال دونفره کار نکرده بود و ما فکر کردیم چقدر خوب است که این ایده در ایران اجرا شود. نوید را از قبل میشناختم. آندره هم دورادور می شناختم و سهیل آندره را به گروه معرفی کرد. با بهزاد از کنسرت علی شوکت که من رهبر ارکستر و بهزاد درامر بود آشنا شدم. فقط گیتاریستِ دو مانده بود که با آمدن آندره گروه گره رسما تشکیل شد.
چرا اسم گره را برای گروه انتخاب کردید؟
هادی: در حقیقت قرار بود اسم گروه را پُل (The Bridge) بگذاریم. به این دلیل که عقیده داشتیم حفرهی خیلی بزرگی در موسیقی ایران وجود دارد. از یک طرف عدهای موزیکهای خیلی خاص گوش می دهند، از طرف دیگر یک عده فقط به موسیقی پاپ علاقه دارند. در اینجا حفرهی بزرگی برای موسیقی پاپراک مثل بان جوی و برایان آدامز وجود داشت که بتواند مردم عادی را از این طرف پل به آن طرف بکشاند. در ایران، تولید شنونده اتفاق نیافتاده است. اگر قرار باشد فقط برای دوهزار نفر کار بکنیم فایدهای ندارد. این اتفاق برای «The Frame» هم افتاد. تعداد طرفداران صفحهی ما به 2000 نفر رسید ولی یکدفعه متوقف شد. پس معلوم شد فقط عدهی محدودی بودند. قطعات «The Frame» خیلی پیچیده بود؛ برای مثال به مدت 8 تا 9 ماه روی یک قطعه کار میکردیم. این قطعه را به صورت رایگان قرار میدادیم و تنها 500 تا لایک میخورد. اما بعد چه اتفاقی میافتاد؟ یک سال کارکردن بر روی یک قطعه، درحالیکه تنها عدهی محدودی به آن علاقه داشتند؟ تصمیم گرفتیم جور دیگری فکر کنیم تا شنوندهها را زیاد کنیم. اگر قرار باشد تنها برای عدهی محدودی موسیقی تولید کنیم، نه خود ما و نه موسیقیمان به جایی نمیرسد و همیشه در یک سطح پایین باقی میماند. تصمیم گرفتیم موسیقیای را انتخاب کنیم که بتوانیم با شنوندهها ارتباط برقرار کنیم. کاورهای خوبی مثل برایان آدامز و اسکورپین که تا حالا اجرا نشده بود. در کنسرتها قطعات پیچیدهای هم داشتیم که تکنیک بچه ها را نشان میداد. ولی تصمیم گرفتیم با اجرای قطعاتی که تاکنون با وکال اجرا نشده بود تماشاگران را جذب کنیم تا فقط به یک جمع 300 نفری ختم نشود. به همین دلیل اسم پُل را برای گروه انتخاب کردیم تا یک پل ارتباطی بین مخاطب عام و مخاطب خاص برقرار کنیم تا بتوانند موسیقی ما را درک کنند. میدانستیم مخاطب عام با موزیکهای پیچیده جذب نمیشوند. اما اسم پل را قبلا گروهی به ثبت رسانده بود و گره، گزینهی دوم یا سوم ما بود. بعد از انتخاب اسم، متوجه شدیم که اسم جالبی هم هست؛ داستان گره خوردهی موسیقی ایران. بهعلاوه میخواستیم اسم پیچیده و طولانی نباشد و راحت در خاطر بماند.
هرکدام از شما از چه کسانی در موسیقی الگو میگیرید؟
آندره: قطعا میتوانم بگویم دریم تیِتِر (Dream Theater) یکی از گروههایی است که از آنها الگو گرفتم و روی نوازندگی، سلیقه و طرز تفکرم روی ساز زدن تاثیر گذاشته است. گاتری گوان، جان پتروچی، توسین عباسی و از میان هنرمندان مدرنتر، اندی جیمز را دوست دارم. افراد زیادی هستند، ولی میتوانم در همین موارد خلاصهشان کنم.
نوید: رشتهی من موسیقی کلاسیک بود و بیشتر به این سبک و نئوکلاسیک علاقه داشتم که باز الهام گرفته از موزیک قرن هفده و هجده است. کارهای ارکسترال و سیمفونیک مثل سیمفونی اکس را خیلی دوست دارم.
محمد: نوازندههای مورد علاقهی من زیاد هستند. شخصیت و نوازندگی بیلی شیهان را خیلی دوست دارم و او اولین کسی بود که جواب ایمیل من را داد. در زندگی سه تا استیو هستند که خیلی دوستشان دارم. استیو هریس، استیو دیجورجیو و استیو بیلی. میتوان گفت من ترکیبی از این سه نفر هستم و کسانی هستند که از آنها تاثیر گرفتهام.
سهیل: اسامی که زیاد هستند اما بهطور خلاصه موسیقی دههی هفتاد، هشتاد و پروگرسیو دههی 90 به بعد. موسیقی پاپِ خوب هم گوش میکنم.
هادی: من هم همینطور. من ژانرهای مختلفی گوش میدهم. از گروههای دههی هفتاد گرفته تا گروههای مدرنی مثل سیمفونی اکس و کملوت را واقعا دوست دارم.
موسیقی گروه گره را چگونه تعریف میکنید؟
محمد: موزیکی که در حال کار کردن روی آن هستیم، پیچیده است اما این پیچیدگی قابل فهم است.
هادی: موسیقیای است که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و تمرکز بیشتری روی وکال داریم؛ چیزی که به نظر من در ایران نادیده گرفته شده است. وکال عامل موفقیت همهی گروههای مطرح دنیاست و این گروهها قطعا وکالیست خوبی داشتهاند. به همین دلیل است که گروههای راک ایران اغلب به جایی نمیرسند؛ زیرا خوانندهی خوب و ملودی زیبایی ندارند. در ایران گیتاریستها از همه قویترند. بعد از آنها بیسیستها و درامرها و سپس نوازندگان کیبورد که بسیار کم دیده میشوند. در آخر وکال دیده میشود درصورتیکه به نظر من وکال اهمیت زیادی دارد. اگر قرار باشد برای شنونده موسیقی تولید کنیم، شنوندهی عادی را فقط وکال جذب میکند. بعدها کمکم میتوانند موسیقی را هم بشنوند و درک کنند. ولی اگر وکال خوب نباشد، موسیقی هرچه که باشد جذاب نخواهد بود. خود ما هم که سالهاست موسیقی کار میکنیم و میشنویم، باز هم کسانی را بهعنوان الگو نام میبریم که وکالهای خوبی دارند. کمتر کسانی هستند که موسیقی اینسترومنتال یا بیکلام را بهصورت تخصصی گوش بدهند.
Credit: gereh.music
وضعیت بازار موسیقی در ایران را چطور میبینید؟
محمد: اصلا خوب نیست ولی امید داریم بهتر شود.
سهیل: مارکت موسیقی اقتصادی نداریم. نه فقط برای موسیقی راک، بلکه برای موسیقی پاپ و بقیهی ژانرها هم نداریم. تقصیر گروهها و نوازنده ها هم نیست. تلاشی برای رشد موسیقی در کشور نشده است.
محمد: به نظر من مشکل فرهنگی هم هست. البته این به این معنا نیست که ما جدا از مردم هستیم. اما ما مشکلاتمان را میشناسیم و سعی میکنیم آنها را برطرف کنیم. کسی که از پشت پرده خبر ندارد، نمیداند که برای ساخت یک قطعه چند ساعت زمان صرف شده و چند نوازنده و آهنگساز از وقت، هزینه، ذهن و زندگیشان گذاشته اند تا یک قطعه 4 دقیقهای را آماده کنند و چون از این فرایند خبر ندارند، جذابیتی در آن نمیبینند. برخی فکر میکنند مشکل بازار موسیقی گران بودن بلیت و سطح کنسرتهاست. ولی به نظر من هیچکدام نیست. برای فردی که 50 هزار تومان برای رفتن به کافه هزینه میکند، پرداخت همین مقدار برای ماهی یکبار کنسرت رفتن سخت نیست. باید بدانیم که یکی از تفریحات یک انسان نرمال، گوش کردن به موسیقیِ خوب است. پس وقتیکه افرادی هستند تا این تفریح را برای ما فراهم کنند، ما میتوانیم برای یک تفریح خوب هزینه کنیم. بخش دیگر هم به کپی رایت مربوط میشود. اگر من به هنرمندی علاقه دارم، آلبومهایش را میخرم چون حس میکنم که باید این کار را انجام دهم. اما در ایران این حس وجود ندارد. بیشتر هنرمندان ایرانی آلبومهایشان کپی میشود. خرید آلبوم خارجی ممکن است سخت باشد اما ایرانی چطور؟ توضیح دادن این فرایند وظیفهی ماست که کمی طول میکشد تا مردم با این قضیه منطقی برخورد کنند. البته توضیح دادن این فرایند برای نوجوانان و جوانان آسانتر از نسلهای قدیمی است.
سهیل: بحث کپیرایت معضل کل دنیا است. رکورد فروش در تمام دنیا پایین است. اکثر گروههای دنیا از طریق کنسرت و تور کسب درآمد میکنند. زیرا آلبومهای آنها هم دانلود شده و یا به صورت آنلاین شنیده میشود. اما در ایران، برگزاری کنسرت هم با موانعی رو به رو است.
محمد: این بازار یک چرخه است. از من شروع شده و به من برمیگردد. به نظرم ما کار خود را درست انجام میدهیم. علاوه بر سختیهای کار، روز تعطیل هم کار و تمرین میکنیم و نتیجهی آن یک شب اجرا میشود. شاید توقع بیجایی باشد اما من انتظار دارم بیننده این سختیها را درک کند .این مسئله لذت بیشتری به من میدهد.
به نظر شما مردم ایران دید درستی نسبت به یک نوازنده دارند؟
محمد: ما تلاش میکنیم که دید خوب و درستی داشته باشند. به نظر من تا حدودی خود موزیسینها مقصر هستند. ما منکر این نیستیم که برخی نوازندهها از لحاظ سبک زندگی نمیتوانند ویترین خوبی برای مردم باشند. البته به نظر من زندگی خصوصی هر نوازنده از زندگی کاری جداست. منکر این هم نیستم که بعضیها ویترین خوبی نبودهاند. یکی از چیزهایی که گروه گره به دنبالش است این بوده که ویترین خوبی باشد. من میتوانم خودم را طوری نشان دهم که مردم دید خوبی به من داشته باشند.
هادی: گروه گره در تلاش است تا این دید را عوض کند. ما نمیتوانیم طرز فکر و فرهنگی را که ذره ذره شکل گرفته عوض کنیم. مخصوصا ما که ژانر خاصی را کار میکنیم. تنها چیزی که میتوانیم تغییر دهیم دید مردم به موسیقی راک است و این کار را هم شروع کردهایم. ما ظاهری معمولی داریم و کسی که من را میبیند، باور نمیکند موسیقی راک کار میکنم. ولی من با این کار توانستم کسانی که این موسیقی را گوش نمیدادند به خود جذب کنم و همین مردم عادی که عقاید عجیبی نسبت به این موسیقی داشتند متوجه شدند که اشتباه میکردهاند. این یک چرخه است. دید مردم نباید به موسیقی خراب شود وگرنه موسیقی شما را گوش نمیکنند و به کنسرت شما نمیآیند. به جای کارهای حاشیهای بهتر است با اسلحهی اصلی که صدا و موسیقی است جلو برویم. وقتی آدمهای عادی شما را تایید کنند بقیه هم متوجه میشوند که موسیقی راک موسیقی خوبی است؛ زیرا مردم ما همه دنبالهروی هم هستند و به راحتی روی هم تاثیر میگذراند. الان نسبت به سالهای قبل استقبال بهتری از این موسیقی میشود و به نظر من نوازندهها باید دستبه دست هم بدهند تا به حاشیه نروند.
سهیل: خیلی از کشورهای خارجی هم انواعی از این موسیقی را ممنوع میکنند و خیلی از رفتارها در آنجا هم قابل قبول نیست.
هادی: ما هنوز قطعهی پاپ راک خوب نداریم. یکی از دستورالعملهای ما برای تشکیل گروه گره این بود که بپرسیم چه نوازندهای باعث شد به این سبک موسیقی رو بیاوری؟ تو که یک مسیر ده ساله را طی کردی، موسیقی گروههای مختلف را گوش کردی تا به جایی رسیدی که میتوانی یک موسیقی پیچیده را درک کنی، پس چطور توقع داری شونده بتواند بدون طی کردن این راه، این موسیقی را درک کند. این پل ارتباطی بین دو موسیقی هیچوقت برای شنونده ساخته نشده است.
نوید: یکی از مشکلات دیگر در فرهنگ ما این است که ما با موسیقیای که گوش میکنیم به همدیگر پز میدهیم. حتی اگر چیزی را که گوش میکنیم متوجه نشویم. برخی هنرمندان هم متاسفانه همینطور هستند. ممکن است موسیقی را که اجرا میکنند نفهمند و لذت نبرند؛ اما اجرا میکنند. موزیک خوب در هر سبکی وجود دارد و میتواند موهای تن یک نفر را سیخ کند؛ پس چرا باید به موسیقیای افتخار کنیم که فقط سروصداست و هیچ حسی به ما نمیدهد.
آندره: در جامعهی ما خیلی از افراد ذهن تحلیلگری نسبت به چیزی که در حال اتفاق افتادن است، ندارند. برای مثال، من در رستورانی در حال غذا خوردن بودم و موسیقیای هم در حال پخش شدن بود. کسی که موسیقی کار میکند میتواند راحت این موسیقی را تحلیل کند. این موسیقیکاملا من را اذیت و تخریب میکرد. اما انگار برای افراد داخل رستوران اهمیت چندانی نداشت. برایم عجیب بود که چرا هیچکس اعتراض نمیکند. آیا این موسیقی مناسب چنین فضایی هست یا نه؟ به این فکر افتادم که مردم علاقهای به آنالیز موسیقیای که گوش میکنند ندارند. ممکن است شما روزانه در ارتباط با چیزی باشید و آن را تحلیل نکنید؟ آیا موسیقی که من گوش می دهم موسیقی خوبی است؟
نوید: در همهی زبانها، موسیقی را بازی میکنند؛ مثل play کردن موسیقی. ما موسیقی را سخت میگیریم و از قواعد موسیقی بهعنوان بازی استفاده نمیکنیم. بهترین موقع برای آموزش این موضوع، دوران مدرسه و مهدکودک است. مثلا از وقتی زبان وارد مدرسه شده، افراد بیشتری زبان یاد گرفتهاند. موسیقی هم به چنین برنامهریزیای احتیاج دارد.
هادی: بعضی از برنامهها و تکنولوژیها هم روی دید مردم اثر مثبت گذاشته و البته تکنولوژی میتواند اثر منفی هم داشته باشد. مثلا اینستاگرام باعث شده خیلی از افرادی که نوازنده نیستند، نوازنده معرفی بشوند یا کسانی که نوازندههای خوبی هستند مطرح نمیشوند.
نوید: این باعث نابود شدن بازار موسیقی شد. افرادی که درس موسیقی خوانده و ماهر بودند، به دلیل پر بودن بازار نمیتوانند آلبوم بدهند. پس باید هزینهی بیشتری برای تبلیغات کنند تا دیده شوند.
محمد: مردم قطعا خوب و بد را میفهمند. اما موسیقی از راههای مختلفی مثل سایت، تلویزیون و ماهواره شنیده میشود. برخی شبکهها پول میگیرند و چندینبار در روز موسیقی نامناسب پخش میکنند. آنها مخاطبهای بیشتری نسبت به من دارند. پس من چطور میتوانم با آنها مقابله کنم؟ چطور فرق بین موسیقی خوب و بد را به مخاطبین آنها توضیح دهم؟ سطح توانایی موزیسینهای ما بیشتر از آن چیزی است که روی استیج نشان میدهند اما برای اینکه موسیقی قابل قبولی برای مردم تولید کنند، سطح خود را از آن چیزی که هست کمتر نشان میدهند. از 100 موسیقیای که شبکههای ماهوارهای پخش میکنند 99 تای آن به درد نمیخورد. موسیقی خیلی سطحی شده و وقتی میبینم موزیک ویدیویی که از ماهواره پخش میشود نه موزیک است و نه ویدیو بسیار ناراحت میشوم.
نوید: به نظر من باید علاوه بر نظارت بر کیفیت صدا و تصویر، یک سازمان جهت بررسی کیفیت موسیقی وجود داشته باشد که ویدیوهای ارسالی برای آن شبکه را بگیرد، بررسی و تفکیک کند.
Credit: gereh.music
از نظر شما وضعیت زنان در موسیقی ایران چگونه است؟
هادی: در حال حاضر مردان هم در موسیقی با مشکل مواجه هستند و وضعیت زنان کاملا مشخص است. نوازندههای خوبی در میان خانمها داریم؛ اما در کل صنعتی برای آن شکل نگرفته است. ما بعد از 15 سال کار، تازه به جایی رسیدهایم که میتوانیم سالن برج آزادی را پر کنیم، چه برسد به خانمها که مشکلات خاص خودشان را دارند.
به عنوان سوال آخر، از برنامههای آیندهی گروه گره برای ما بگویید.
هادی: از آنجاییکه قطعات گروه که در کنسرت اجرا شد مورد استقبال طرفداران قرار گرفت و تمایل داشتند این کارها را در جایی بشنوند، قطعات خود گروه که دوتای آنها را در کنسرت نیز اجرا کردیم منتشر خواهیم کرد. میخواهیم از هر لحاظ در سطح خوبی کارهای خود را ارائه دهیم. از لحاظ صدا، ضبط، تنظیم و نوع ارائهی پکیج، فکرهایی داریم که طرفداران را غافلگیر خواهد کرد. فعلا کارهای خود را منتشر میکنیم و سال بعد با لیستی از قطعات جدید، کنسرت را برگزار خواهیم کرد. فکرهای بزرگتری داریم و امیدواریم به سطح بالاتری برسیم.
با آرزوی موفقیت برای شما، ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
پیش از این بنیتا با گروه راک شهاب صادقی گفتوگویی داشته که میتوانید آن را هم بخوانید. همچنین اگر به موسیقی سنتی علاقه دارید سری به مطلب گفتوگو با نوشین آقایی، سرپرست گروه «هرنگ» بزنید.
مقالات مرتبط
-
-