شناسه : ۳۸۱۶۰۴ - یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۴:۰۹
جنگ رسانه ها، علل، اهداف و راه حلها / گفتگو با حمید مولانا
در این گفتگو، پرفسور مولانا ضمن اشاره به تاریخ جنگ رسانه ای، به عوامل مساعد رشد این پدیده اشاره می نماید و اهداف و نیز ابعاد این فرایند را بررسی می کند و با بحث در مورد جنگ روانی و کیستی بعضی پدیدآوردندگان آن، به راهکارهای مقابله با آن در جامعه اسلامی می پردازد.
چکیده:
در این گفتگو، پرفسور مولانا ضمن اشاره به تاریخ جنگ رسانه ای، به عوامل مساعد رشد این پدیده اشاره می نماید و اهداف و نیز ابعاد این فرایند را بررسی می کند و با بحث در مورد جنگ روانی و کیستی بعضی پدیدآوردندگان آن، به راهکارهای مقابله با آن در جامعه اسلامی می پردازد.
جنگ رسانه ای از تاریخ باستان تا امروز وجود داشته و جزء لاینفک سیاست ابرقدرتها بوده است و آنچه که امروز کیفیت و کمیت این جنگها را عوض کرده، توسعه زیرساختهای رسانه ای و تکنولوژی در یک قرن اخیر است. از جنگ جهانی دوم به بعد، این جنگ رسانه ای به یک رشته علمی و استراتژیک تبدیل شد که شاکله اصلی قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشورهایی مثل آمریکا را تشکیل می دهد. جنگ رسانه ای را در دنیای اسلام، معاویه علیه امام علی علیه السلام آغاز نمود که ضررش بیش از آنکه به امام علیه السلام برسد، به اسلام رسید. کودتاهایی که آمریکایی ها علیه ایران و گواتمالا و... راه انداختند و نیز دخالت واشنگتن در انتخابات کشورهای غربی و ژاپن و... بدون جنگ رسانه ای عملی نبود; ولی انقلاب اسلامی ایران، پیروزی رسانه های سنت و شکست رسانه های غربی در چارچوب مدرن آن بود که از اقتدار و مشروعیت شخص امام قدس سره، یارانش و مردم ایران و رسانه های سنتی نشات گرفت، نه مطبوعات و رسانه هایی که دهه ها در نقش سکولار عامل سیاستهای بیگانه بوده اند.
از اهداف جنگ رسانه ای می توان «تغییر و آلودگی محیط به نفع مهاجم »، «نفوذ در افکار عمومی و گمراهی آن »، «بسیج فکری مردم »، «شخیصت کشی و شخصیت سازی »، «کوشش در شکست اراده مقاومت »، «نفاق و تفرقه انگیزی میان نخبگان و جناحهای مختلف »، «مشغول کردن دولتمردان و سردمداران و روزنامه نگاران به مسائل جزئی و منحرف کردن آنان از مسائل اساسی » و «فراهم کردن محیط برای زد و خوردهای داخلی و خارجی » را نام برد که نتیجه این جنگ، هم ابعاد خارجی و هم ابعاد داخلی دارد. از آنجا که در کشورهایی مثل ایران اکثر مطبوعات جناحی هستند، نردبانی برای رساندن بازیگران سیاسی به مقامات مورد نظر می شوند; در نتیجه ظرفیت اطلاع رسانی و تحلیل گرایی مستند آنها بسیار کم است و بیشتر صدای جنجالی آنها در جامعه به گوش می رسد. در طول تاریخ عوامل بیگانه از این وضع استفاده بسیار کرده اند و حمایت آنها به هرج و مرج مطبوعات کمک کرده است که این ائتلاف مطبوعات خارج و داخل را می توان در ادوار مشروطه، هنگام اشغال ایران به دست متفقین و نیز ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای 28 مرداد به خوبی مطالعه کرد. رسانه های جنگی همیشه با واژه های عامه پسند «آزادی مطبوعات »، «تکثر عقاید»، «اصلاحات » و... همراه بوده اند; ولی هدفی دیگر داشته اند; همچنان که مطبوعات خارجی تبلیغات خود را به عنوان خبر به مردم تحمیل کرده اند.
امتیازات مطبوعاتی نیز باعث آفرینش یک طبقه انحصاری می شود که جواز هرج و مرج آفرینی را در دست دارند و بدون اینکه پاسخگوی مردم باشند، در جنگ و جنجال رسانه ای شرکت می کنند و تعطیلی آنها نیر علاوه بر فزونی بخشیدن به تبلیغات دشمن، در اثر مصالحه دشمن با این طبقه انحصارگر باعث تشویق آنان به تاخت و تاز ناسالم در جامعه می شود. اما جنگ روانی به فرایندی گفته می شود که طی آن، افراد، گروه ها و یا دولتها در سطح محلی و ملی و بین المللی سعی می کنند از طریق ارتباطات کلامی و غیرکلامی، به انگیزه و عقاید و ایمان و کردار یک شخص، گروه یا جمعیت نفوذ پیدا کرده، آنها را با روشهای روانی و سیاسی و اطلاعاتی و مردم شناسی و اقتصادی به طرف اهداف جلب کنند. ایجاد محیطی برای عملی شدن چنین اهدافی از ارکان مهم جنگ روانی است که وظیفه اصلی در این فرایند به عهده رسانه هاست.
در اروپا و آمریکا وقتی به آثار متخصصانی که درباره توسعه سیاسی، دموکراسی، مشارکت، اصلاح طلبی و... قلم زده اند می نگریم، متوجه می شویم که بسیاری از این پژوهشگران از پیشکسوتان رشته های پروپاگاندا، جنگ روانی، جنگ رسانه ای و رسانه های دسته جمعی بوده اند که از اوایل 1920 تا 1950، علم شستشوی مغزها و زورآوردن و اجباری کردن عقاید بخصوص را در جامعه نمو داده اند. به عنوان مثال می توان به پرفسور هارولد لاسول، پیشکسوت تئوری های رسانه های جمعی و یکی از متصدیان اداره ویژه جنگهای روانی برای دولت آمریکا در جنگ دوم بین الملل که در حوزه رسانه ها و کنترل نخبگان تحقیق می کرد اشاره نمود، یا از پرفسور دانیل لرنو یا همکارش پرفسور ایتیال دوسالاپول از دانشگاه ام. آی. تی یا پرفسور ویلبرشرام از دانشگاه ایلی نویز و استانفورد آمریکا نام برد که از معروفترین استادان علوم ارتباطات و رسانه ها می باشند و ضمن آنکه چند دهه در رشته های جنگ روانی برای دولت آمریکا تحقیق نموده اند، با استفاده از امکانات مالی سیا یا امور خارجه آمریکا به نشر آثار خود پرداخته اند. در اولین کتابی که درباره ارتباطات بین المللی در سال 1970 منتشر کردم، در یک جمع بندی از 1457 کتاب و جزوه و مقاله در رشته ارتباطات و رسانه ها بین سالهای 1850 تا 1969 میلادی نشان دادم که آثار مرتبط به پروپاگاند و افکار عمومی بزرگترین سهم را در ادبیات دینی آن دوره داشته است و این آثار منتشرشده، با مناطق تحت نفوذ آمریکا و جنگهای نظامی و روانی آن کشور رابطه مستقیم دارد. در اروپا نیز بسیاری از شرق شناسان و استادان علوم اجتماعی سالها در خدمت اداره جاسوسی و دیپلماسی انگلستان و فرانسه و آلمان بوده اند.
اما برای مقابله با این جنگ روانی و رسانه ای غرب باید از طریق اطلاع رسانی دقیق و روشنگری و تحلیلهای اقتصادی و بررسی دقیق این مطالب از طریق رسانه های مستقل از استکبار توسط کانالهای سنتی مانند حوزه های علمیه، مساجد، نماز جمعه، حسینیه، دانشگاهها و انجمنهای حرفه ای و بازارها که دایره اصلی جامعه مدنی اسلامی را در فرهنگ ما تشکیل می دهند عمل نمود.
تحقیقات نشان می دهد که به طور کلی تحصیل کرده ها و آنان که خود را مطلع می دانند بیشتر در آماج و پذیرش پروپاگاند هستند تا آن بخش از مردم عادی که از دارا بودن فنونی که کارکرد پروپاگاند را تسهیل می کند بی بهره اند; زیرا پروپاگاند امروز جوامع مدرن، احتیاج به مخاطبین به اصطلاح تحصیل کرده با دانستنی هایی دارد که خود، شرایط پروپاگاند را فراهم می سازند. برای مقابله با این جریان، ایران در راس امت بزرگ اسلامی به یک سیاستگذاری قاطع و جدید و جامع و واقع بینانه احتیاج دارد.