در همه کشورهای جهان تعداد اعضای پیوندی اهدا شده از تعداد بیمارانی که در فهرستهای انتظار برای دریافت پیوند ثبت میشوند، بیشتر هستند. یکی از راهها برای غلبه بر این مشکل وصیت برای اهدای عضو پس از مرگ است. اگر تا به حال دست به چنین اقدامی نزدهاید ممکن است تحت تاثیر اطلاعات غلط باشید. اینها پاسخهایی هستند به برخی از باورهای غلط و نگرانیها شما در مورد اهدای عضو.
• باور غلط شماره یک: اگر موافقت کرده باشم که اعضای بدنم را پس از مرگ اهدا کنم، دکترهای اورژانس تلاش چندانی برای نجات زندگیام نمیکنند و اعضای بدنم را در اولین فرصت برای انتقال به دیگری برخواهند داشت.
واقعیت: هنگامی که شما برای درمان به بیمارستان میروید، دکترها بر نجات جان شما متمرکز هستند، نه فردی دیگر. شما به نزد دکتری برده میشوید که تخصصش با وضعیت اورژانس شما تطبیق داشته باشد. این دکتر مسوول مراقبت از شماست و کاری به پیوند اعضا ندارد.
• باور غلط شماره 2: ممکن است هنگامی که جواز مرگ من صادر میشود، واقعا نمرده باشم. ممکن است در صورتی که اعضایم را ندارم، بهبود پیدا کنم.
واقعیت: بر خلاف تیترهای جنجالی روزنامههای مردمپسند، در واقعیت به محض اعلام مرگ کسی، دکترها فورا اعضای او را برنمیدارند. در واقع افرادی که موافقت کردهاند پس از مرگ اعضای بدنشان اهدا شود، نسبت به سایر افراد مرده، مورد آزمایشهای بیشتری قرار میگیرند تا مرگ آنها حقیقتا ثابت شود.
• باور غلط شماره 3: اهدای اعضای بدن ممکن است با دین من تضاد داشته باشد.
واقعیت: اهدای عضو با عقاید اکثر ادیان همسویی دارد. مسیحیان چه کاتولیک و چه پروتستان، مسلمانان و اغلب فرقههای یهودیان از این جملهاند. اگر در این مورد احساس ناراحتی میکنید، با روحانی مورد اعتماد خود تماس بگیرید.
• باور غلط شماره 4: من برای اهدای عضو خیلی پیر هستم. اعضای بدن من به درد کسی نمیخورد.
واقعیت: سن معینی برای اهدای عضو وجود ندارد. پیوندهای موفق از اهداکنندگانی در دهه 70 و 80 انجام شده است.
تصمیم به استفاده از اعضای شما بر اساس معیارهای دقیق پزشکی انجام میشود و نه بر اساس سن.
بگذارید دکترها درهنگام مرگ شما تصمیم بگیرند که آیا اندامها و بافتهایتان برای پیوند مناسب هست یا نه.
• باور غلط شماره5 : وضع سلامت من خوب نیست و مریضیهای مختلف دارم. اعضای بدن من به درد این کار نمیخورد.
واقعیت: بیماریهای بسیار معدودی هستند که باعث میشوند فردی بهطور خودکار از رده اهداکنندگان خارج شود.
تصمیم به استفاده از اندامها بر اساس معیارهای دقیق پزشکی انجام میشود. ممکن است برخی از اندامهای یک فرد برای پیوند مناسب نباشند، اما سایر اعضا و بافتهایش برای این کار مناسب باشند.
تنها متخصصان در هنگام مرگ شما می توانند تصمیم بگیرند که کدام یک از اعضای شما برای پیوند مناسب هستند.
• باور غلط شماره 6: من میخواهم الان و نه بعد از مرگم یکی از کلیههایم را به فردی نیازمند اهدا کنم، اما شنیدهام که تنها میتوان به اعضای نزدیک خانواده کلیه اهدا کرد.
واقعیت: در گذشتهها اینگونه بود. اما امروزه شما میتوانید به یکی از بستگان دور، دوستان یا حتی فردی کاملا غریبه که میخواهید به او کمک کنید، یکی از کلیههایتان را در برخی از مراکز پیوند اهدا کنید.
اگر تصمیم بگیرید یک اهداکننده زنده کلیه باشید، به طور مفصل مورد پرسش قرار خواهید گرفت تا اطمینان حاصل شود که شما از خطرات احتمالی این کار آگاه هستید و اهدای کلیه بهوسیله شما از روی نیت خیر صورت میگیرد نه به خاطر منافع مالی. شما همچنین مورد آزمایش قرار میگیرید تا تعیین شود که آیا کلیههای شما در وضعیت مناسبی قرار دارند که بتوانید تنها با یک کلیه زندگی کنید.
• باور غلط شماره 7: افراد مشهور، ثروتمند و قدرتمند همیشه در اول فهرست گیرندگان پیوند قرار دارند و تضمینی وجود ندارد که اعضای من به افرادی که مدت بیشتری در انتظار بودهاند یا نیازمندتر هستند، برسد.
واقعیت: افراد ثروتمند و مشهور در مورد یافتن اعضای پیوندی اولویتی بر دیگران ندارند. اگر خبر پیوند را در مورد آنها بیشتر میشنوید، به خاطر توجه رسانهای به خبر پیوند عضو آنهاست، اما با آنها متفاوت از دیگران برخورد نمیشود.
• باور غلط شماره 8 : اعضای خانواده من در صورت برداشت اعضای من پس از مرگ باید هزینههایی را پرداخت کنند.
واقعیت: اعضای خانواده برای اهدای اعضای شما هزینهای پرداخت نمیکنند. هزینهها به عهده گیرنده عضو خواهد بود.
منبع: :www.salamat.com
/ک