حتماً میدانید که با بهبود تدریجی مناسبات میان شرق و غرب در اواخر دهه 1980 میلادی زمینه فروپاشی دیوار برلین فراهم شد. در سال 1989 حکومت کمونیستی شوروی تصمیم گرفت دموکراسی سازی را بهعنوان یک اصل در کشورهای اروپایی شرقی تحت نفوذ خود دنبال کند. اما در این میان اتفاقی افتاد که روند رو به پایان دولت آلمان شرقی را آغاز کرد. با بنیتا همراه باشید تا یکی از ماجراهای جالب در اوایل این فروپاشی را برایتان بازگو کنیم.
بهتر است بدانید که دیوار برلین ارثیه شرایط ژئوپولتیک پایان جنگ دوم جهانی و دوقطبی شدن جهان بود. دولت های متفق «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، ایالات متحده آمریکا، فرانسه و انگلستان» در جریان کنفرانس «یالتا» که به کنفرانس «تقسیم جهان» به ویژه آلمان مشهور شد، تصمیم گرفتند که پس از شکست آلمان، ضمن تقسیم این کشور به دو بخش شرقی و غربی،شهر برلین پایتخت «رایش سوم» را نیز به دو بخش تقسیم کنند، به طوری که در بخش غربی برلین نیروهای آمریکا، انگلیس و فرانسه و در بخش شرقی برلین که ضمنا پایتخت آلمان شرقی می شد قوای کمونیستی آلمان شرقی و اتحاد شوروی به طور مشترک مستقر شوند.
در نیمهشب 13 آگوست 1961 آلمان شرقی، مرزهای برلین غربی را بذل و بخشش کرد. آلمان پس از جنگ جهانی دوم به چهار ناحیه تقسیم شد که در هرکدام یکی از دولتهای متحد شوروی، انگلیس، آمریکا و فرانسه حکومت میکرد.
ناحیه شوروی بهطور کامل مرکز برلین را احاطه کرد که قبلا بین این 4 قدرت بزرگ تقسیم شده بود. ناحیه کنترلی توسط فرانسه آمریکا و انگلیس (برلین غربی) به مرکزیترین قسمت در درون ناحیه جدید شوروی تبدیل شد.
در آلمان شرقی مردم گروه گروه از حکومت فرار کرده و به برلین غربی میپیوستند. تقریبا 2000 فرار روزانه در آگوست 1961 ثیت شد.
آلمان شرقی برای جلوگیری از کشته شدن قدرتهای اقتصادی و افراد تحصیل کردهی خود، دور مرزهای خود را موانع سیم خاردار پوشانید که بعدها به دیوار برلین معروف شد.
دو روز پس از نصب سیم خاردارها، افسر پلیس 18 سالهی آلمان شرقی به نام «کونراد شومان» مأمور شد تا از قسمتی در گوشه مرز محافظت کند. شومان در کنار سیمخاردارها قدم میزد و سیگار میکشید و در فرصت مناسب از ارتفاع دو فوتی مارپیچیِ سیمخاردار پرید.
زمانی که جمعیتی حواس دیگر نگهبانان را پرت کردند، شومان اسلحه پُر خود را با اسلحه خالی که سبکتر بود عوض کرد.
در ساعت 4 بعد از ظهر شومان سیگارش را به دور انداخت. با گفتن جمله «بیا اینطرف» توسط آلمانیهای غربی او شروع به دویدن کرد و ماهرانه از روی مانع پرید. هنگامی که او سریع بهطرف ماشین پلیس آلمان غربی که منتظر او بود، حرکت میکرد اسلحهاش با برخورد به زمین صدا میداد.
شومان دربارهی این واقعه میگوید: «سلسله اعصابم در مرز انفجار بود. خیلی ترسیده بودم. سرعت گرفتم، پریدم و بعد رفتم توی ماشین. در عرض سه، چهار ثانیه همه چیز تمام شد.»
یک عکاس توانسته از پرش شومان صحنههای جالبی را شکار کند. «لیبینگ» تنها یک فریم از لحظه پرش از روی سیمخاردار با پاهایی از هم باز و سری پایین ضبط کرده است. عکس لیبینگ بهسرعت شومان را مشهور کرد و او را بهعنوان اولین سرباز آلمان شرقی که از دیوار عبور کرد، جاودانه ساخت. بیش از 2000 نفر دیگر در طول دهههای بعد از همین طریق فرار کردند.
شومان در کنار عکسی که لبینینگ 20 سال پییش از پرشش ثبت کرده.
اگرچه شجاعتش او را به آزادی رساند اما او به چه قیمیتی؟ به قیمت دور ماندن از خانواده و تحمل غربت و تنهایی؟ او تنها از طریق نامه با خانواده خود در ارتباط بود که توسط پلیس مخفی آلمان شرقی کنترل و بررسی میشد تا بتوانند او را برای مجازات بازگردانند. او در باواریا ساکن شد و تشکیل خانواده داد و شروع به کار در خط تولید کارخانه کرد.
سرانجام «میخائیل گورباچف» رئیس جمهوری شوروی در 6ژوئیه 1989 تز خانه مشترک اروپایی را مطرح ساخت و در روز 9 نوامبر، 1989 یعنی نزدیک به سی سال پس از احداث دیوار برلین، دیوار برلین فرو ریخت. بعدازاین واقعه در سراسر آلمان به ویژه در برلین همه مردم به شادی و سرور پرداختند و سرانجام در 12 سپتامبر 1990 اصل وحدت آلمان پذیرفته شد و دو نیمه شرقی و غربی آلمان پس از 46 سال به یکدیگر پیوستند و آلمان واحد دوباره تشکیل شد.
وقتی دیوار برلین در عاقبت فرو ریخت، شومان قادر بود تا دوباره با خانواده و دوستان خود ارتباط داشته باشد اگرچه برخی از نزدیکان شومان او را به خاطر فرار و ترک آنها از خود طرد کردند.
شومان در سال 1998 بدون گذاشتن هیچ یادداشتی به جنگل کنار خانهاش رفت و خود را حلقآویز کرد. (هیچ پولی از عکس شومان عایدش نشد.)
علیرغم پایان غمانگیز داستانِ شومان، عکس پرش او یادآور یکی از پرهیاهوترین عکسهای جنگ سرد است.
مجسمهای بر اساس عکس لیبینگ از شومان که در برلین برای جشن یکپارچگی در سال 2009 رونمایی شد.
اگر این مطلب جالب بود میتوایند یک سری هم به " راهپیمایی های نورنبرگ" بزنید.