خواهران (the sisters) در یک ملک متروکه که بهعنوان ندامتگاه و مرکز مطالعات اختلالات عملکرد و رفتاری در رمان مونا فاستولد (Mona Fastvold) به نام در خواب روها (The Sleepwalker) گرفتارشدهاند. گردش آخر هفته خواهر و برادری که تبدیل به یک گریز و فرار میشود. جوردن هافمن (Jordan Hoffman) نویسنده نگهبانان (The Guardian) صحنه فیلم را به این صورت تعریف میکند: میزی در یک سالن بزرگ که روی آن میرقصیدند و چراغهای روشنی به بالای آن قرار داشتند. تمام این صحنهها بار دیگر زمانی که کاراکتر اصلی داستان در خواب شروع به راه رفتن میکند تکرار میشود و همهچیز در اطراف شخصیت همان صحنه اولیه است. برای تأثیرگذاری بیشتر در فیلمی همانند خواهران (the sisters) از یکخانه قدیمی استفادهشده است جایی که تاریخ تاریک خانواده شخصیتها دوباره نمایش داده میشود. همراه بنیتا باشید تا نگاهی به فیلمهایی همانند خواهران داشته باشیم که فقط از یک لوکیشن برای نمایش کل فیلم استفاده کرده اند، ویژگی مشترک این لوکیشنها، نمادی از درون شخصیت اصلی هستند. تاریک، پیچیده، مرموز، ساده.
دفع (Repulsion)
Credit: flavorwire
اولین کار رمان پلانسکی (Roman Polanski) به نام سهگانه آپارتمان (Apartment Trilogy) در سال 1965، به نام دفع (Repulsion) مربوط به زنی است که بعد از گذراندن یک حادثه در کاشانهای قدیمی که در حال فروپاشی است گیر میافتد و ضمیر ناخودآگاه او شروع به فروپاشی میکند. زخمهای روانی که او در خاطرش داشت در دیوارهای خانه قدیمی جلوه پیدا میکند و هر گوشه از این پارتمان تبدیل به کابوسی خاموش در واقعیت میشود. تمام فیلمبرداری در پارتمان انجامشده است.
ماه (Moon)
Credit: flavorwire
در فیلم دوکان جونز (Duncan Jones) در سال 2009، وسعت و بینهایت موجود در فضای خارج از جو زمین به یک مجموعه کوچک بر روی ماه نورد و مرکز توسعه ماه محدود میشود. فضانوردی تنها که برای کاوش به روی ماه رفته است و در اثر تنهایی، یکنواختی در مکانی که قرار دارد، یک همزاد پیدا میکند. این فیلم میتواند اقتباسی از فیلم ادیسه فضایی (A Space Odyssey) استنلی کوبریک در سال 2001 باشد.
پنجره پشتی (Rear Window)
Credit: flavorwire
یکی از بهترین کارهای هیچکاک فیلم پنجره پشتی (Rear Window) در سال 1954 است که در یک مجموعه کاشانهای در روستای گرینویچ فیلمبرداری شده است. و همچنین کاراکتر اصلی فیلم که جیمز استوارت (James Stewart) روی یک ویلچر زندگانی خودش را میگذراند. یک آپارتمان و ویلچر از عوامل محدودکننده فیلمها هستند که هر دو در این فیلم وجود دارند. پنجرهای که از آن سخن میگوییم برای شخصیت اصلی تبدیل به یک سینمای بزرگ میشود که با دوربین دوچشمی خودش شروع به دیدن همسایگان روبهرویی خودش میکند. بهصورت تصادفی او با یک قتل مواجه میشود که در پنجرههای روبهرویی اتفاق میافتد.
سرنخ (Clue)
Credit: flavorwire
سرنخ، فیلمی است که در یک عمارت خالی از سکنه فیلمبرداری میشود که در آن عدهای جمع میشوند و بهصورت تصادفی اقدام به احضار روح با استفاده از صفحه و نوشتههای میکنند. بهجرئت میتوان گفت این فیلم نمونه بینظیری از تئوری احضار روح بهوسیله صفحه همانند فیلمهایی که امسال اکران شدند است. عمارت شومی که درراه روهای آن افراد اصلی داستان بهتدریج و حادثههای متفاوت کشته میشوند.
باشگاه صبحانه (The Breakfast Club)
Credit: flavorwire
دبیرستانی را تصور کنید که درهایش قفلشده باشد. خودتان را بهعنوان دانشآموزانی بدانید که در آن حبس شدهاید و نمیتوانید خارج شوید و عدهای باشند که دوست ندارید با آنها روزتان را بگذرانید. دانش آموزان بهسختی ساعتها را کنار هم میگذرانند ولی مکان کوچک کتابخانه تبدیل به یکی از بهترین مکانهایی میشود که میتوانستند آخر هفته خودشان را بگذرانند. زمانی این اتفاق میافتد که آنها تصمیم میگیرند از آینده بهتر باهم صحبت کنند.
لغزش (The Descent)
Credit: flavorwire
کارگردان قسمتهایی از سریال بازی تاجوتخت، علاقه شدیدی به استفاده از مجراهای تنگ در فیلم خودش با عنوان لغزش نشان داده است. این فیلم ترسناک تمام زنانه در یک غار ناشناخته فیلمبرداری میشود که زنها برای روزهای آخر تعطیلات خودش انتخاب میکند. ولی زودتز ازآنچه فکر کنید آنها در آنجا به دام می افتند و مجبور میشوند از تنگناها و تونل های کوچی خودشان را به بیرون بکشانند. کارهایی که مارشال کارگردان به خوبی با استفاده از صدا و نور به تماشاگر القا میکند.
بازی های خندهدار (Funny Games)
Credit: flavorwire
تعطیلات خانوادگی آخر هفته که برای دوری از استرس های روزانه و برای شادی و خوشحالی در یکخانه میگذرد. در جریان این شادی، دو مزاحم افراد خانواده را در خانه محبوس میکنند و تفریح آنها خالی از تنش نمیشود. این فیلمخانه را بهعنوان زندان برای آنها ترسیم میکند.
زنی در تپه های شنی (Woman in the Dunes)
Credit: flavorwire
زنی در تپه های شنی، شکلی مدرن شده از نسخه افسانه سیزیف است، مردی که محکوم است تخته سنگی را هر روز بخاطر گناهی که در برابر خدایان انجام داده است به بالای کوه ببرد ولی صبح دوباره این اتفاق تکرار میشود. این نوشتهای است که راجر ایبرت (Roger Ebert) در سال 1998 در زمان اهدای جایزه به کارگردان این فیلم هیروشی تشیگاهارا (Hiroshi Teshigahara) تقدیم کرد. برای شبیهسازی، سنگ را به شن تبدیل کنید، رابطهای بین یک حشرهشناس و زنی بیوه که مجبور هستند در کلبهای پایین دره و روی شنها و ماسه ها زنده بمانند. البرت می افزاید: نویسنده در این رمان اسطوره انسان را با شکلی استادانه روایت میکند. بهکارگیری عناصر محدود داستان، به بیان رنج زیستن به همراه تلاش بیهوده انسان را برای رسیدن به آرزوهای بیسر انجاماش میپردازد.
دندان سگ (Dogtooth)
Credit: flavorwire
یورگوس لانتیموس (Yorgos Lanthimos) ما را به دنیایی میبرد که در آن مفاهیم عوض میشود و میتوانیم به شما بگوییم که زامبیها در مقابل آنها دسته گل هستند. خانوادهای که دختران و پسر خودشان را از دنیای بیرون جدا کرده اند و همهچیز را برای آنها با مفاهیم عجیب تعریف کرده اند. تا زمانی که یکی از دختران طغیان میکند و همهچیز خراب میشود.