آیا معقول است که زمان و انرژی زیادی صرف تدبیر طرحها و نقشههای جایگزین کنیم؟ یا بهتر است که تمام انرژیمان را در یک راه برای رسیدن به هدفمان متمرکز کنیم؟
انتخابتان را کردهاید و هدفتان را مشخص کردهاید. برای رسیدن به هدفتان هم نقشهای در سر دارید و برنامهریزی کردهاید. پس چه چیز میتواند مانع رسیدن شما به هدفتان شود؟ نکتهای که نباید از نظرمان دور بماند این است که حتی اگر همهی جوانب را سنجیده باشیم و برنامهریزیمان بدون نقص باشد، شرایط همیشه طبق انتظارات و پیشبینیهای ما پیش نمیرود. در چنین شرایطی آمادگی برای یک نقشهی دیگر میتواند کمککننده باشد. اما آیا نقشههای جایگزین اثرهای منفی هم دارند؟
روانشناسان دانشگاه «زوریخ» برای بررسی استفاده و سودمندی نقشههای جایگزین، یک مدل نظری مطرح کردهاند. این مدل بر مبنای یک ایدهی سرراست است: نقشههای جایگزین، نحوهی تعقیب اهداف را تغییر میدهند، حتی اگر در مرحلهی کنونی از آنها استفاده نمیکنیم و حتی اگر هرگز از آنها استفاده نکنیم.
نقشههای جایگزین، نحوهی تعقیب اهداف را تغییر میدهند، حتی اگر در مرحلهی کنونی از آنها استفاده نمیکنیم و حتی اگر هرگز از آنها استفاده نکنیم.
گاهی داشتن یک نقشهی جایگزین اعتمادبهنفس را بالا میبرد و کمک میکند که بتوانیم با امنیت خاطر وارد شرایط پیچیده و مهم شویم، اما بعضی مواقع هم داشتن یک نقشهی جایگزین میتواند باعث سردرگمی ما شود و یا میزان تلاش بر اساس نقشهی اول را محدود کند.
بر اساس مدلی که روانشناسان ارائه دادهاند، بررسی زیاد برای تهیهی نقشههای جایگزین میتواند چنین باور یا انتظاری در افراد ایجاد کند که کارها خودبهخود به انجام خواهند رسید و بر اساس این باور بخواهند از طرحهای جایگزینی که بهخوبی تدبیر شدهاند، استفاده کنند و در نتیجه تلاش کافی برای موفقیت با نقشهی اولیهشان نکنند.
بهترین توصیه برای موفقیت شاید این باشد که طرح و نقشههای جایگزین داشته باشیم، اما زمان زیادی صرف سناریوی دوم نکنیم و تا مانعی برایمان پیش نیامده، با تمرکز بر نقشهی اولیه به مسیرمان ادامه دهیم.