"خود‌فریبی" یا دروغ گفتن به خود در روانشناسی‌، در واقع ایجاد رضایتمندی در مورد مهمترین نیاز‌های روانی‌ هر فرد است. بنابراین شخص با خلق باور‌های دروغین سعی‌ در دستیابی به نیاز‌های خود دارد. اما از چه راه هایی‌؟

 

1. نادیده گرفتن

به حساب نیاوردن یا نادیده گرفتن هر منبع یا بازخورد منفی‌، مغز را برای دستیابی به هدف مقاوم تر می‌‌کند. به عنوان مثال در مراسم عروسی‌ غربی یکی‌ از جملاتی که از طرف هر دو نفر تعهد می‌‌شود "تا مرگ ما را از هم جدا کند" است، که نشان می‌‌دهد در آغاز زندگی‌ مشترک، احتمال طلاق یا جدایی‌ به کل نادیده گرفته می‌‌شود. در مجموعا، مغز تمام مواردی که ممکن است باعث ناامیدی شوند، نادیده می‌‌گیرد و به مقابله با آنها نمی‌‌رود.

 

2. انکار واقعیت

انکار یک سیستم دفاعی است که مغز برای مقابله با افکار یا اخبار منفی‌ به کار می‌‌برد. به عنوان مثال با شنیدن خبر مرگ یا بیماری، اولین واکنش افراد "امکان نداره!" خواهد بود چرا که مغز همچنان سعی‌ دارد احتمال این واقعیت را انکار کند.

 

3. اعتماد به نفس کاذب

افرادی که دارای اعتماد به نفس افراطی هستند، خود را مقدس، مورد علاقه همه و متفاوت می‌‌بینند. به عنوان مثل 95 درصد اساتید در سطح دانشگاهی تصور می‌‌کنند که خود بهتر از دیگر همکارانشان تدریس می‌‌کنند. 94 درصد راننده‌ها خود را بهترین فرد پشت فرمان می‌‌دانند. خوشبینی افراطی و غیر واقعی‌، مسبب مشکلات جسمی‌ بسیاری خواهد بود. در تحقیقی ثابت شد در ترک سیگار، کسانی‌ که مدام از اراده شخصی‌ خود صحبت می‌‌کنند، بیشتر شکست می‌‌خورند.

 

4. دست کم گرفتن خود

دقیقا برعکس حالت قبلی‌، افراد با ندانستن یا بی‌ ارزش دانستن قابلیت‌های خود، همیشه احساس کمبودی دارند که تصور می‌‌کنند از میانگین افراد توانا و موفق بسیار پایین تر هستند. معمولا مشاغل یا مسئولیت‌هایی‌ را می‌‌پذیرند که بسیار پایین تر از حدا توان آنهاست.

 

5. تظاهر

بسیاری از افراد با وجود اینکه اعتقادی به انجام برخی‌ کارها (بخصوص کارهای فرهنگی‌، اجتماعی یا خیریه) ندارند، صرف اینکه می‌‌دانند از طرف مردم مورد توجه واقعا می‌‌شود و تصویری انسانی‌ از شخصیت آنها به نمایش می‌‌گذارد، تظاهر می‌‌کنند. به عنوان مثال پس از یک واقعا اسفبار، بلافاصله عکس پروفایل خود را به آن موضوع اختصاص می‌‌دهند. یا در مکان‌های شلوغ و پر رفت و آمد به فقیری پول می‌‌دهند.

 

6. برخورد انتخابی

افراد منابع و اطلاعاتی که در راستای اعتقادات آنها باشد، باور دارند  و بی‌ چون و چرا قبول می‌‌کنند، در حالی‌ که اگر موضوع برای آنها ناخوشایند باشند، از همان ابتدا تمام مدارک و شواهد مربوط به آن را ردّ می‌‌کنند و غیر قابل اتکا می‌‌دانند، بدون آنکه بررسی کنند یا بشنوند.

 

7. عدم دستیابی و تغییر عقاید

مثل بسیار معروفی‌ در پارسی داریم که می‌‌گوید: گربه دستش به گوشت نمیرسه می‌‌گه‌ پیف پیف بو میده. شاید مثلی‌ عامیانه و غیر حرفه‌ای باشد ولی‌ تفسیر روانشناسی‌ آن دقیقا کاربردی در این مورد دارد. زمانی‌ که چیزی را بخواهیم یا بسیار طلب کنیم اما نتوانیم به آن برسیم یا دست یابیم، مغز شروع به تغییر نگرش نسبت به آن کرده و سعی‌ می‌‌کند القا کند که از اول هم نمی‌‌خواسته یا برایش مهم نبوده است.

 

8. مبرا کردن خود

بیشتر افراد، موفقیت‌هایشان را به قابلیت‌ها و خصیصه‌های شخصیتیشان ارتباط می‌‌دهند و شکست‌هایشان را به موانع یا عوامل جانبی که خارج از اراده آنها بوده است. مثلا اگر کسی‌ در امتحانی ردّ شود می‌‌گوئیم: به حد کافی‌ تلاش نکردی، در حالی‌ که اگر خودمان ردّ شویم می‌‌گوئیم: دیشب تا صبح نخوابیدم از سردرد... . بنابراین، خود را از تمام شکست‌ها مبرا می‌‌می‌کنیم و به دنبال دلایلی می‌‌گردیم که مسبب مشکلاتمان باشند.

,