سرویس فرهنگی فردا: آنها در حال بازدید از مرزهای جنوب سوریه بودند. هدفشان بررسی وضعیت برای مقابلهی احتمالی با تکفیریهای جبههالنصره بود که داشتند در سوریه جولان میدادند و جنایت میکردند. آن گروه از اعضای حزبالله در عصر 28 دیماه93 بیخبر بودند از آنکه بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی از پشت بهسوی آنها میآیند.
ناگهان بالگردهای دشمن
«جهاد عماد مغنیه» و «سردار محمدعلی اللهدادی»، گروه را رهبری میکردند که ناگهان دو بالگرد از راه میرسند و کاروان حزبالله را هدف قرار میدهند. علاوه بر جهاد مغنیه و سردار اللهدادی، پنج نفر دیگر از اعضای حزبالله نیز به شهادت میرسند. رژیم صهیونیستی بلافاصله با هراس اعلام کرد که از حضور سردار ایرانی در آن گروه اطلاعی نداشته است. اما منابع مختلفی از جمله یک روزنامهی کویتی، بعدها فاش کردند که هدف اصلی از این عملیات، همان سردار ایرانی بوده است.
از تکفیریها تا صهیونیستها
مدتی از آغاز جنایتهای تکفیریها در سوریه نگذشته بود که گمانهزنیها در مورد ارتباط این گروه با رژیم صهیونیستی آغاز شد. تکفیریهای جبههالنصره در سوریه اقداماتی انجام میدادند که باب طبع صهیونیستها بود. زمان زیادی نگذشت که تصاویری از تروریستهای زخمی در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی منتشر شد. آمار غیررسمی خبر میدادند که در مدتی کوتاه، نزدیک به 2000 نفر از تروریستها در بیمارستانهای رژیم اشغالگر درمان شدهاند. بااینحال همانطور که پیشبینی میشد، سران صهیونیست، ارتباط خود و تکفیریها را انکار میکردند.
پرواز از قنیطره
سردار محمدعلی اللهدادی را میتوان از نخستین شهدای مدافع حرم نامید. او زمانی به شهادت رسید که هنوز خبر شهادت رزمندگان ایرانی در سوریه و در مقابله با تکفیریها چندان آشنا نبود. او در مرز سوریه و لبنان، در منطقهی مزرعهی الامل در استان قنیطرهی سوریه، جایی نزدیک به بلندیهای جولان به شهادت رسید. جهاد عماد مغنیه، فرزند بیستوسه سالهی شهید عماد مغنیه و گروهی از اعضای حزبالله هم همراه او بودند.
روزگار دفاع مقدس
شهید محمدعلی اللهدادی متولد 42 در شهر سیرجان بود. از سال 61 به سپاه پیوست و البته دو سال پیش از آن نیز در جبهه حضور داوطلبانه داشت. در عملیات بدر مقرر شد که تشکیلات مستقل واحد خمپارهانداز در سپاه تبدیل به گردان ادوات با سه گروهان پشتیبانی آتش و ضد زره و ادوات سبک شود و شهید اللهدادی در این ساختار بهعنوان فرماندهی گروهان ادوات سبک انتخاب شد. در عملیات کربلای5 بهعنوان فرماندهی تیپ ادواتی رعد منصوب شد و تا آخر جنگ در همین مسئولیت باقی ماند.
روزگار پس از جنگ
در سالهای پس از جنگ، مسئولیتهای متعددی در سپاه به عهدهی شهید اللهدادی قرار گرفت. مدتی جانشین فرماندهی تیپ زرهی 38 ذوالفقار کرمان بود و بعد فرماندهی تیپ زرهی رمضان لشکر27 محمد رسولالله(ص) تهران را به عهده گرفت و بعد هم به فرماندهی سپاه الغدیر استان یزد منصوب شد.
از مظلومیت تا شهادت
کاظم مشهدی بافان از همرزمان شهید: من به خاطر یکسری مسائل کاری بهشدت تحت فشار بودم که با دیدن شهید اللهدادی شروع کردم به درددل کردن و گفتم سردار من دیگر بریدم. شهید اللهدادی رو کرد به من و گفت: اگر خسته شدی بیا لبنان. خداوند آن بندگانش را که دوست دارد ابتدا در دنیا مظلوم میکند، سپس گمنام میشوند، بعد شهادت را قسمتشان میکند.
محکمکاری سردار
سردار محمدعلی ایراننژاد، دوست و همرزم شهید: زمانی که در تیپ دوم صاحبالزمان(عج) سیرجان با هم بودیم، برای تمرین تیراندازی به اشرار مسلح، قرار شد پنج نفر پاسدار آموزش ببینند. ایشان این آموزشها را خودش به عهده گرفت. به بچهها میگفت باید طوری تمرین کنیم که از 200متری یک خودکار را بزنید، من فقط گلوله به پیشانی اشرار را قبول میکنم. وگرنه به درد من نمیخورد.
منبع: ماهنامه همشهری پایداری؛ شماره 171، اسفند 95 و فروردین 96