ماهان شبکه ایرانیان

انس با خدا

اُنس در لغت به معنای آرام و قرار یافتن قلب بر اثر نزدیک شدن به چیزی است[۱] و در مقابلش کلمه ی وحشت قرار دارد.[۲] اما در اصطلاح عرفان و اخلاق، مقصود از اُنس؛ شادی و سرور عاشق است از این که غرق تماشای یار گشته و محو تماشای اوست و در این حال، دل متوجه چیز دیگری نیست و آنچه می بیند جمال محبوب خویش است.[۳]

اُنس در لغت به معنای آرام و قرار یافتن قلب بر اثر نزدیک شدن به چیزی است[1] و در مقابلش کلمه ی وحشت قرار دارد.[2] اما در اصطلاح عرفان و اخلاق، مقصود از اُنس؛ شادی و سرور عاشق است از این که غرق تماشای یار گشته و محو تماشای اوست و در این حال، دل متوجه چیز دیگری نیست و آنچه می بیند جمال محبوب خویش است.[3]

انس در احادیث

مقام اُنس موقعیت و جایگاه ویژه ای است که رسیدن به آن مقام در توانایی هر کسی نیست؛ چراکه مستلزم تلاش، مجاهدت و اخلاص است. هرکس خواهان اُنس با دیگری باشد، باید چنان عملکردی از خود نشان دهد که فرد مقابل به او اعتماد کامل نموده و رفتارهایش را مطابق میل خود یابد و این چیزی نیست که به آسانی قابل دست یابی باشد. بسیار دیده شده است که دو نفر باهم دوست هستند، اما انسی با یکدیگر ندارند. از این رو هر دوستی نمی تواند لایق این مقام گردد. امام علی(ع) می فرماید: «خدا به حضرت موسی(ع) وحی کرد: هر کس، دوستی را دوست دارد به او اُنس می گیرد و هر کس به دوستی اُنس گرفت گفته او را تصدیق می کند و به کردارش خوشنود می شود [...] ای موسی(ع) من تنها به محبّانم اختصاص دارم[4] پاداش عظیم هم جواری با خداوند یگانه تنها برای کسانی است که او را از صمیم قلب دوست داشته باشند؛ به عبارت دیگر، دوستی آنها نه به خاطر ترس از عذاب خدا و نه به جهت رسیدن به پاداش است؛ بلکه تنها و تنها او را چون خداست دوست دارند. برای همین خداوند نیز پاداش چنین افرادی را اُنس با خود قرار می دهد. هنگامی که رابطه اُنس میان دو دوست برقرار شد، چنان به یک دیگر دل می بندند که جدایی و فراق را بدترین عذاب برای خود می دانند و بسیار دیده می شود که عاشقی به جهت دوری از معشوق خویش دیگر زندگی را برای خود بیهوده می بیند. امیرمومنان(ع) در فرازی زیبا از دعای کمیل(ره)، به درگاه خداوند چنین عرض می دارد: «آقا و سید و مولای من! گیرم که به عذابت صبر کردم، چگونه توانم بر فراقت شکیبایی ورزم؟»[5]

راه رسیدن به مقام اُنس

کسی که طالب رسیدن به مقام اُنس است، می بایست که چند مرحله را پشت سر گزارد تا شایسته این مقام گردد.

أ) طلب و خواستن

نخستین گام در این مسیر اراده و خواستن اُنس با خداست. در دو جای دعای شریف جوشن کبیر که شب های قدر آن را زمزمه می کنیم، نکته ای بسیار کلیدی به عنوان پیش شرط اُنس با خدا و استمرار آن آمده است. در یک فراز از دعا می فرماید: «ای آنکه تنها کسانی که خواستار اویند با او اُنس می گیرند»[6] و در فراز دیگری از دعا آمده «ای انیس و همدم مریدان»[7] یعنی تا کسی خواستار ارتباط و هم نشینی با خدا نباشد نمی تواند به مقام اُنس دست یابد.

ب) محبت و دوستی

در گام بعد باید دانست که اُنس به خدا از آثار و ثمرات محبّت خداست و در حقیقت اُنس یکی از مقامات و جلوه های محبّت است.[8] تنها راه تحصیل محبت خدا، معرفت و شناخت و تقویت آن است و تقویت معرفت در صورتی واقع می شود که دل از سرگرمی های دنیا و علاقه مندی و توجه به آن پاک گردد و دوستی غیرخدا را از دل بیرون کند؛ چه آن که خدا در اندرون هیچ کسی دو قلب قرار نداده است.[9] البته دوست داشتن دنیا و آنچه که در آن است، مذموم و ناپسند نیست؛ بلکه دلخوش و سرگرم بودن به این امور دنیوی و چیزی را ورای اینها ندیدن است که زشت و ناپسند است. در این صورت است که انسان فکر می کند، بجز آنچه که در دنیا است، چیزی ارزش دوست داشتن را ندارد.[10]

ج) ذکر و یاد خدا

زمانی که در دل محبّت خدا جای گرفت، زبان و دل مشغول ذکر و یاد او می شود. ذکر و یاد محبوب از آثار و نتایج محبّت است و محبّ و عاشق همواره دوست دارد که از معشوق خود یاد کند. «و هر چه تذکر شدیدتر شود -خصوصاً در اوقات فراغت قلب- محبت افزون شود تا آن جا که حق تعالی را از هر موجودی به خود رحیم تر و رئوف تر بیند، و حقیقت "أرْحَمُ الرّاحِمِینَ" را به نور بصیرت قلبی ببیند.»[11] امیرمومنان علی (ع) می فرماید: «هرگاه دیدی خدایت تو را با یادش مأنوس نموده، بدان که دوستت دارد.»[12]

راه های تقویت اُنس

کسی که به مقام اُنس رسیده خواهان خلوت گاهی است تا بتواند تنها و بی مزاحمت دیگران با معبود خویش راز و نیاز کند؛ اما نباید این خلوت گاه به گونه ای باشد که به کلّی ارتباط با دیگران قطع شود. ازاین رو دین اسلام برخی راه های صحیح خلوت و کناره گیری از دیگران را به مومنان آموخته که به پاره ای از این راه ها، اشاره می گردد:

أ) مناجات نیمه شب

بعضی از ساعت ها در شبانه روز، ساعت استراحت بسیاری از مردم است. برای همین می تواند خلوت گاه مناسبی برای دو دوست باشد. خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: «دروغ می گوید هر که ادعای دوستی با من کند و چون شب فرا رسد به خواب رود و از من روی گرداند (که یاد من ننماید و از عبادت من غافل شود).»[13] بهترین ساعاتی که برای خلوت با خداوند وجود دارد، ساعات میانی شب است که همه در خوابند و هیچ مزاحمی در میان نیست تا گفت و شنودهای دو دوست را بشنود. حال کیست که خدا را با تمام وجود دوست داشته باشد و شب را در خواب غفلت به سر برد و برای مناجات با حضرت رب العالمین از جای برنخیزد؟ هرکه چنین ساعاتی را غنیمت شمرد و از آن برای یاد محبوب بهره جوید، تمام وجودش مملوّ از عشق او می شود.

ب) نماز:

نماز به عنوان مهم ترین عبادت در جهت یاد خداست و به عنوان خلوت گاه میان بنده و خالق یاد می شود. در آیه ای از قرآن دو ویژگی برجسته ی نماز این چنین بیان شده است: «آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه بازمی دارد و یاد خدا بزرگتر است و خداوند می داند شما چه کارهایی انجام می دهید!»[14] «گویا فرموده است: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر باز بدارد، بلکه آنچه عاید تو می کند بیش از این حرف ها است، چون مهم تر از نهی از فحشاء و منکر این است که تو را به یاد خدا می اندازد و این مهم تر است، برای اینکه ذکر خدا بزرگترین خیری است که ممکن است به یک انسان برسد، چون ذکر خدا کلید همه ی خیرات است و نهی از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایده ای [کوچک] و جزئی است.»[15]

ج) اعتکاف:

یکی از زیباترین آموزه های دین اسلام جهت خلوت با خدا، مسئله ی اعتکاف است[16] که عبارت است از توقف در مساجد برای عبادت که حداقل آن سه روز است و شرط آن روزه داشتن و ترک بعضی دیگر از لذائذ است و سایر احکام آن در کتاب های فقهی ذکر شده است.[17] اعتکاف، فرصت مناسبی است برای تصفیه ی روح و اُنس بیشتر با خالق یکتا. درحقیقت اعتکاف به معنای بریدن از دنیا و پناهنده شدن به خداست. عبادات دیگری نیز در این میان وجود دارند که هریک به نوعی خلوت گاه مقصود است؛ عبادتی مثل دعا که یک پُل ارتباطی میان خالق و مخلوق است و جزء شیرین ترین و دل نشین ترین عبادات محسوب می شود؛ البته در این مجال کوتاه فرصت پرداختن و توضیح درباره یک یک آن عبادات نیست و به همین مقدار اکتفا می شود.

موانع راه

بر سر راه اُنس با خدا دو مانع بزرگ وجود دارد که عبور از آن دو در ابتدای امر سخت و دشوار می نماید؛ اما با کمی تلاش و کوشش به راحتی می توان از آن سد عبور کرد. این دو مانع عبارتند از:

أ) دنیادوستی

بزرگ ترین مانع در این مسیر دنیادوستی و جاگرفتن محبّت دنیا در دل است. به هر اندازه که اُنس با دنیا قوّت یابد، از اُنس با خدا کاسته می شود. از فرمایشات امام کاظم (ع) است که هر عالم و دانشمندی که فریفته ی دنیا باشد، خداوند حلاوت و شرینی محبت و مناجاتش را از دل او بیرون کند.[18] البته باید دانست در صورتی دل بستن به دنیا مانع رسیدن به اُنس با خداست که انسان تمام همّتش را مصروف رسیدن به امور دنیایی کند؛ اما هرگاه دنیا وسیله ای شود که با کمک آن بتوان به دستورات خدا عمل نمود، و رضای او را جلب کرد، تبدیل به بهترین وسیله برای ایجاد رابطه ای دوستانه با خدا می شود.[19]

ب) آلودگی به گناه

از دیگر موانعی که بر سر راه اُنس با خدا قرار دارد، آلوده بودن روح و نفس به پلیدی هاست. تا نفس از صفات نکوهیده پاک نگردد، لایق مقام اُنس نخواهد بود؛[20] چرا که مداومت بر ذکر که به عنوان مقدمه ی رسیدن به مقام اُنس است حاصل نمی شود مگر با تخلیه نفس از صفات رذیله.[21] در فرازی از دعای ابوحمزه ی ثمالی که در اعمال سحرهای ماه رمضان وارد شده، برخی دیگر از موانع برشمرده شده است[22]که تنها به ذکر عناوین آنها بسنده می شود و توضیح هریک از آنها و چگونگی مانع شدنشان مجالی دیگر می طلبد که در گنجایش این مقاله نخواهد بود:

ج) کوتاهی در رعایت حقوق الهی

د) کفران نعمت

ه) دوری از هم نشینی با علما

و) غفلت از یاد خدا

ز) شرکت در مجالس لغو و بیهوده

ح) شرم نداشتن از خدا

آثار و ثمرات انس

أ) دوری از مردم و نزدیک به خدا انس به هم نشینی با محبوب کلّ هستی، موجب می شود که انسان تا مدّتی از هم صحبتی با دیگران در هراس و وحشت باشد. امام حسن عسکری (ع) می فرماید: «هر که با خدا اُنس گرفت، در وحشت از مردم است و علامت اُنس با خدا هراس از مردم است.»[23] و شیخ اجل سعدی شیرازی چه زیبا این معنا را به تصویر کشیده است که:

از آنگه که یارم کس خویش خواند دگر با کـسم آشنـــایی نماند

به حقّش که تا حق جمـالـم نمود دگر هر چه دیدم خیالم نمود

به صــدقش چنان سر نهادم قدم که بینم جهان با وجودش عدم

دگر با کســـم بر نیــــاید نفــــس که با او نماند دگر جای کــــس

ب) آرامش و طمأنینه

نگرانی، اضطراب، ترس، فقر و کاستی ها از عوامل برهم زننده ی آرامش انسان ها می باشند و در این میان تنها وجود تکیه گاهی محکم و پابرجاست که مایه ی آرامش است. پشتیبانی که هم دانای به مسائل و مشکلات و راه کارها باشد و هم توانا بر رفع نیازها. چنین موجودی آیا جز خدای قادر، عالم و غنیّ می باشد؟ بنابراین تنها یاد او و تکیه بر اوست که روح و جان آدمی را به آرامش حقیقی می رساند.[24] امام حسن مجتبی(ع) در مناجاتش با خدا چنین راز و نیاز می کند: «ای کسی که وحشت کنندگان به او اُنس می گیرند»[25]

ج) انبساط در نیایش

از دیگر آثار اُنس که در اثر دوام و غلبه این حالت پدید می آید، -در صورتی که نگرانی شوق و بیم دوری و حجاب، آن را بر هم نزند- نوعی انبساط خاطر و نشاط در گفتار و کردار و نیایش با خداوند است. در چنین حالی گاهی اوقات ممکن است که جملاتی بی پرده و بی پروا بر زبان بنده ی عاشق جاری شود که در نظر دیگران زشت بنماید. اما باید دانست که این حالت تنها اختصاص به مقام مونسین دارد و کسی که به این مقام راه نیافته اگر بخواهد در گفتار و کردار، خود را به آنها شبیه سازد، بی شک هلاک شده و در آستانه ی کفر قرار خواهد گرفت.[26]

درجات انس

أ) انس قبل از فناء

نخستین مرتبه اُنس با خدا این است که سالک در مقام کشف، شاهد صفات خداوندی شده و غرق مطالعه صفات جمال و جلال حق می شود و محبّت خالق در قلب عاشق جای می گیرد و این محبّت آتشی در دل عاشق روشن می کند که هرچه غیرمحبوب است را می سوزاند و محبّت دیگران را از میان می برد و باطن او را پاک و مطهّر می سازد.[27]

ب) انس بعد از فناء

این مقام مخصوص فانیان در ذات حقّ –جلّ و اعلی- می باشد. این مقام را نه می توان توصیف نمود و نه می توان حدّی برایش تعریف کرد و نه می توان به کنهش دست یافت؛ چرا که ذات حق را حدّی نیست؛ پس فانی در او نیز به بی نهایت می رسد.[28]

پی نوشت ها


[1] فیّومی، احمد؛ المصباح المنیر، قم، انتشارات هجرت، 1414ق، چ دوم، ص25 و مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، انتشارات وزارت ارشاد، 1416ق، چ اول، ج1، ص160.

[2] ابن‌اثیر، عزالدین علی؛ النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1367ش، چ چهارم، ج1، ص75.

[3] نراقی، احمد؛ معراج‌السعاده، تهران، انتشارات دهقان، 1374ش، ص594.

[4] دیلمی، حسن؛ ارشادالقلوب الی الصواب، قم، انتشارات شریف رضی، 1412ق، چ اول، ج1، ص100.

[5] سید بن طاووس، علی؛ الإقبال بالأعمال الحسنة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367ش، چ دوم، ص708 «فرازی از دعای کمیل».

[6] قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان، قم، انتشارات اسوه، [بی‌تا]، ص92.

[7] همان، ص93.

[8] غزالی، محمد؛ احیاء العلوم، بیروت، انتشارات دارالکتب العربی، [بی‌تا]، ج 14، ص117.

[9] احزاب/4.  

[10] مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1389ش، ج22، ص226.

[11] خمینی، روح‌الله(ره)؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه نشر آثار امام خمینی، 1377ش، ص204.

[12] آمدی، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366، چ اول، ص188.

[13] دیلمی، حسن؛ ارشادالقلوب الی الصواب، ترجمه هدایت‌الله مسترحمی، تهران، انتشارات مصطفوی، 349ش، چ سوم، ج2، ص19.

[14] عنکبوت/45.

[15] طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374، چ پنجم، ج16، ص203.

[16] بقره/187

[17] مکارم‌شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، چ اول، ج1، ص653.

[18] ابن‌شعبه‌حرانی، حسن؛ تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404ق، چ دوم، ص397.

[19] مصطفوی، سیدجواد؛ ترجمه اصول کافی، تهران، انتشارات کتاب‌فروشی اسلامی، [بی‌تا]، ج4، ص2، شرح حدیث اول از باب دوستى دنیا و حرص بر آن.

[20] خمینی، روح‌الله‌(ره)؛ آداب الصلاة (آداب نماز)، انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، 1370، چ اول، ص57.

[21] امین، سیده‌نصرت؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان، 1361ش، ج10، ص349.

[22] قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان، قم، انتشارات نبوغ، 1384، چ18، ص334-335.

[23] ابن‌فهدحلّی، احمد؛ عدة‌الداعی و نجاح‌الساعی، قم، انتشارات دارالکتاب الاسلامی، 1407ق، چ اول، ص208.

[24] رعد/28.

[25] ابن‌طاوس، علی؛ مهج‌الدعوات و منهج العبادات، قم، انتشارات دارالذخائر، 1411ق، چ اول، ص143.

[26] ر.ک: فیض کاشانی، محسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، انتشارات آستان قدس، چ اول، 1372ش، ج8، ص102.

[27] غزالی، محمد؛ مجموعة رسائل الامام الغزالى، بیروت، انتشارات دارالفکر، 1416ق، ص122.

[28] انصاری، عبدالله؛ منازل السائرین، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انتشارات دارالعلم، 1417، ص86.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان