به گزارش ایسنا، همایش «حقوق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» روز پنجشنبه 8 شهریور ماه در پایتخت کتاب برگزار شد.
در این مراسم، احمد پوری -مترجم و نویسنده- اظهار کرد: رعایت حقوق پدیدآورنده اثر مدتهاست که مطرح میشود و همه نویسندگان به نحوی از انحاء با مسئله حقوق مؤلف روبهرو شدهاند.
او با اشاره به تجربه خود درباره کپی غیرمجاز از آثارش افزود: حقوق پدیدآورنده بخشی از وجدان ما را در گیر کرده است و یکی از دغدغه های همیشگی نویسندگان به حساب می آید.
پوری درباره توجه برخی مترجمان به حق مولف، بیان کرد: حدود 18 سال پیش با کتاب «داستانهای از نظر سیاسی بیضرر» آشنا شدم. این کتاب در آمریکا با میلیونها نسخه منتشر شده بود. وسوسه شدم تا این کتاب را ترجمه کنم. برای ترجمه کتاب با نویسنده آن مکاتبه کردم. هرچند که احساس میکردم تلاشم برای برقراری ارتباط با نویسنده کتاب بیاثر خواهد بود اما با حیرت تمام این نویسنده به درخواست من برای ترجمه کتاب به فارسی پاسخ مثبت داد.
این مترجم گفت: نویسنده آمریکایی ابتدا از من بیوگرافی و سابقه فعالیتهایم را درخواست کرد. من نیز درباره خودم و کتابهایی که ترجمه کرده بودم و همچنین ادبیات ایران برایش نوشتم. بعد از اعلام رضایت این نویسنده تصور کردم که او این مکاتبه را به معنای پرداخت حقوق مادی تلقی کرده است. بنابراین برای او نوشتم که این اجازه به این معناست که ماجرای اصلی کپی رایت را درباره ما در نظر نگیرید. این نویسنده نیز پذیرفت.
او سپس خاطرنشان: ترجمه کتاب «داستانهای از نظر سیاسی بیضرر» در ایران منتشر و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. حتی یکی از روزنامهها یک صفحه کامل را به این کتاب اختصاص داد. ترجمه این کتاب را هم برای جمیز فین گارنر فرستادم.
پوری در ادامه مقاله نویسنده کتاب را خواند و گفت: ترجمه کتاب داستانهای از نظر سیاسی بیضرر فتح بابی بود که بدانیم با پدید آورنده میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، هرچند که این موضوع دردی را دوا نمیکند و اصل مسئله را نمیتواند حل کند. وی گفت رعایت حق مؤلف مسئله مهمی است که امیدوارم حاصل صحبتهای دوروزه به این موضوع کمک کند، راهی برای حل این معضل پیدا کنیم.
عباس زراعت - رییس دانشگاه کاشان - نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه زمان کافی برای سخن گفتن درباره مساله کپیرایت وجود ندارد و نیاز به بررسی بیشتر در نشستی در این دانشگاه است، گفت: در این زمان محدود میخواستم درباره مباحث فقهی کپیرایت و دیدگاههای فقها وجود دارد صحبت کنم که با توجه به وقت محدود صحبت نمیکنم. در حق مالکیت مادی، معنوی و سایر مباحث در جهان باید تاسف بخوریم. براساس آماری که وجود دارد، از سال 2011 تا 2017 ایران همیشه رتبه های پایینی داشته است که ابتدا در رتبه 110 در بین 131 کشور در جهان بودیم که تا الان به رتبه 99 در بین 127 کشور رسیدهایم. در میان کشورهای منطقه نیز رتبه 12 در بین 17 کشور را داریم. این در حالی است که ایران با وجود پشتوانه عظیم فرهنگی، شایسته چنین جایگاهی نیست و مسئولان و صاحبنظران باید فکری برای این مساله کنند.
زراعت با اشاره به اینکه در حوزههای مختلفی فعالیت کرده است، افزود: به توصیه دوستان مجوز نشر گرفتیم و دو، سه کتاب چاپ کردیم اما دیدیم که این کار ما نیست. در زمینه تالیف نیز 120 اثر منتشر کردهام که بعضی حدود 100 هزار تیراژ داشتهاند اما اگر یک پرونده وکالت را برعهده بگیرم شاید به اندازه حقالتالیف کل آثار باشد؛ چرا که حقالتالیف اندکی به نویسندگان پرداخته میشود.
این استاد رشته حقوق خاطر نشان کرد: باید درباره شرایط سیاسی حاکم بر کشور در دهه 40 که این قانون نوشته شد صحبت کنیم که آن را به زمان دیگری واگذار میکنم. اما درباره مباحث اخلاقی که درد اصلی کشور ما در همه زمینهها بصوص این حوزه است، باید صحبت کنیم؛ چون این مساله از طرف هیچکدام از طرفین رعایت نمیشود. در واقع باید در زمینه اخلاقی مباحث بسیار کار کرد تا قوانین اصلاح شود.
در بخش دیگری از این نشست مجابی اظهار کرد: دومین باری است که در جلسهای مربوط به کپیرایت شرکت میکنم. اولین بار در سال 55-56 این موضوع مطرح شد که در آن جلسه ایرج افشار، کریم امامی، احسان نراقی و شاید نجف دریابندری بودند و طبیعتا هیچ نتیجهای از آن جلسه حاصل نشد.
او سپس گفت: امروز هم صحبت از کپی رایت لازم اما بینتیجه است. این موضوع برای نویسندگان، ناشران و پارهای از اهل ادب و انجمن صنفی اهمیت دارد و مسئلهای نیست که افکار عمومی به آن توجه کنند. ما نمیتوانیم نظر افکار عمومی را تغییر بدهیم و حقیقتی را ابراز که که به پنتیجه برسد. اما ما وظیفه داریم آن را بگوییم. اگر کسی در طول زمان حرفش درست نباشد، باید پوزش بخواهد و اگر حرف جدیدی دارد، ارایه دهد.
مجابی سپس اظهار کرد: بیگمان، مسئله مالکیت فکری در این مملکت به هیچ وجه مورد استفاده نیست و اعتباری ندارد. بسیاری از آثار خارجی و حقوق ما در زمینه موسیقی، سینما و ادبیات مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرد. مشکل عمدهای که ما از دو سو با آن روبهرو هستیم، این است که کسانی هستند که منافع آنها اقتضا میکند که در برابر مصلحت کشور و مصلحت فرهنگی و اعتبار و آبروی مملکت جبهه بگیرند. بالاخره یک روز باید به این قرارداد بینالمللی بپیوندیم که بیش از این ما را دزد و خاطی نپندارند. هر کس باید دیدگاه خود را با دلایلش مطرح کند. مالکیت فکری نه مورد توجه افکار عمومی است و نه زمامداران به آن اهمیت میدهند.
این شاعر بیان کرد: امروز بازیهای زبانی بین ما وجود دارد که به ظاهر فریبنده هستند ولی باطن موحشی دارند. گاهی زبان به وسیله مسئولان خراب شده و پارهای از کلمات و اصطلاحات ایجاد میشود، مثلا میگویند تعدیل نیرو یا وقتی میخواهند فرهنگ حاشیه بر مدنیت شهری تحمیل کنند، از اصطلاح مهندسی فرهنگی استفاده می کنند. یا از اصطلاح بار وظیفه بر دوش سنگینی میکند که مربوط به دوره حمالی است و باید دید این کلمات از چه فضایی آمده است. همین قضیه، ادبیات حمالی و نقالی را در بخشی از مطبوعات و ادبیات خودمان تعمیم میدهم. ما تولیدات ادبی و فرهنگی دیگران را میگیریم و عینا نقل میکنیم؛ که ادبیات اساسش حمالی و نقالی است. در مطبوعات درباره دریدا مقالههای زیادی نوشته میشود اما درباره ملکالشعرای بهار یا صادق چوبک، چون سواد و مطالعه میخواهد، مطالبی نوشته نمیشود.
مجابی در ادامه گفت: مهندسی معکوس از آن واژههاست که در نوشته، موسیقی و فیلم تجربه میکنیم و قطعات آنها را به اسم خودمان بازسازی میکنیم و میگوییم دانشمندان ما با مهندسی معکوس به اینجا رسیدهاند. آنچه اهمیت دارد، مهندسی مستقیم است. در زمینه مونتاژ و تقلید، مرتب کارهای دیگران را برمیداریم و به اسم خودمان منتشر میکنیم. شاید در یک دوره کوتاه خوشایند کسانی که به آمارها توجه دارند باشد ولی دیری نخواهد پایید که رسوا خواهند شد. مهندسی فرهنگ وجود ندارد، باید فرهنگ را اعتلا داد. اما عملا دیدیم در هر دو نظام به جایی نرسید. کپی رایت اجازه میدهد مهندسی معکوس در زمینه فرهنگی، مسائل فکری و مسائل صنعتی را در جایی متوقف کنیم و داشتههای اندک خودمان را از چیزهای عاریتی جدا کنیم و به آنچه داریم باز گردیم. شک ندارم در این مملکت نیروهای جوان و نیروهای مسن، لیاقتهای زیادی برای فرهنگ و موارد دیگر دارند.
او با بیان اینکه در کشور ما پیرسالاری وجود دارد و جوانکشی میکنند، گفت: با کوشش جوانان، آنها اجازه نمیدهند که عدهای هر کاری که میخواهند انجام بدهند. این جریان مرا به یاد داستان منوچهری در دربار میاندازد که جوان بود و در دربار به او میگفتند تو جوان هستی و او پاسخ داد اگر ملاک سن باشد، شیطان از همه ما داناتر است.
این شاعر در پایان سخنانش درباره کپیرایت اظهار کرد: در صنعت نشر ما ترجمه حرف اول را میزند و بعد از آن کتابهای مردگان که ناشران با آنها جان میگیرند و بعد آثار مولفان قرار دارد. در هر کشوری نویسندگان و پژوهشگران آثار خود را عرضه میکنند و بعد ترجمه اهمیت دارد. نباید نشر مملکتمان را به سمت ترجمه ببریم، چرا که ارزان وسودآور است و کمتر دچار سانسور میشود، مانند ترانههایی که از تلوزیون شاهد آن هستیم. امیدوارم اگر حدود کپی رایت مشخص و قانونمند شود، این کپیکاریها یک جایی متوقف شود که این امر با موعظه و اخلاق درست نمیشود، باید پایه قانونی داشته باشد.