نویسنده رمان «شب بهخیر تُرنا»، یکی از چهار عنوان کتاب ایرانی معرفیشده در فهرست کلاغ سفید امسال کتابخانه بینالمللی کودکان مونیخ در گفتوگو با ایسنا، با بیان خلاصهای از این کتاب که درباره داستان مهاجرت یک خواهر و برادر است گفت: در این رمان میخواستم شرایط دشوار مهاجرت را نشان دهم. وقتی به موضوع مهاجرت که حالا ذهن نوجوانان و جوانان ما را پر کرده فکر میکنیم باید به نکات مثبت و منفی آن نگاه کرد. من به عنوان یک نویسنده معتقدم سرزمین ما نیاز بسیار بیشتری به تک تک نیروهای خودمان و خصوصا آنهایی که شرایط سازندهای را برای کشور فراهم میکنند دارد.
او افزود: من فکر کردم با تجربیاتی که خودم دارم و دیدهام، رمانی بنویسم که هر دو سوی این ماجرا را دیده باشد، چرا که خودم هم نتوانستم در چنین شرایطی دوام بیاورم و با بودن در کشور خودم میتوانم بنویسم و با خوانندههایم حرف بزنم و واقعیتهایی را که ناگفته مانده با مخاطبانم در میان بگذارم.
به گفته نویسنده «شب بهخیر ترنا»، این کتاب تا کنون جایزه «پرنده آبی» را کسب کرده و در نشان «لاکپشت پرنده» امتیازاتی گرفته و علاوه بر آن کاندیدای کتاب سال بوده که قرارداد ساخت یک فیلم هم برای آن بسته شده است.
جمالالدین اکرمی اظهار کرد: دورهای که در آن هستیم، بدترین شرایط برای صنعت نشر است، چرا که شرایط ویژهای برای کاغذ فراهم شده و خبرهایی هم که درباره احتکار کاغذ شنیدهایم شرایط را سختتر کرده است.
این نویسنده کودک و نوجوان با بیان اینکه هنوز هم نویسندگان، ناشران و منتقدان ما بیشتر نگاهشان به رمانهای فانتزی است گفت: رمانی که تخیل در آن بسیار گسترده است بچهها را به دنیای خیال میبرد و آنها را از واقعیت دور میکند. من منکر جذابیت تخیل نیستم اما معتقدم باید بین نگاه واقعبینانه و تخیل تعادل وجود داشته باشد. ما در کشوری زندگی میکنیم که اقوام زیادی از فرهنگهای فراوانی را شامل میشود و ما خوانندگانی از سراسر ایران داریم که نیازمند هستند این فرهنگها را از طریق یک نویسنده بشناسند.
اکرمی قومیتهای مختلف را دستمایهای برای نویسندگان دانست و گفت: چقدر میشود موضوعاتی که ما به آنها میپردازیم جذاب و گوناگون باشند، اما از طرفی شیفته خیالگرایی شدهایم که بچهها را به خارج از نسلها هدایت میکند که حتی وقتی بچهها قصه مینویسند هم از اسامی خارجی استفاده میکنند.
این نویسنده سپس بر استفاده از موضوعات جامعهشناسی در کنار داستانهایی که موضوعات علمی، تخیلی و ... دارند تاکید کرد و با اشاره به داستانهایی مثل «قصههای مجید» هوشنگ مرادی کرمانی و رمان «زیبا صدایم کن» از فرهاد حسنزاده که به بومیت و فرهنگ کشور ما برمیگردند گفت: معتقدم همچنان که ما شیفته مهاجرت و زندگی در خارج کشور هستیم، خیلی از دستاندر کاران ادبیات کودک و نوجوان جهان نیز میخواهند بدانند که ما در ایران چه کار میکنیم و قومیتهای ما چه ویژگیهایی دارند.
اکرمی در پایان ساخته نشدن فیلم از داستانها و رمانهای کودک و نوجوان را از دیگر ضعفهای این حوزه معرفی کرد و گفت: ما سالهاست که شاهد فیلم کودک و نوجوان خوب نبودهایم؛ کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان قابلیتهایش بیشتر از اینها است و توانایی چنین کاری را دارد، همچنین شورای کتاب کودک بهعنوان یک نهاد مدنی میتواند این دیدگاه را در بین سازمانهای دولتی برای تولید فیلم از آثار ادبی کودک و نوجوان توسعه دهد.