خیلی خب، از همین حالا پروسهی طاقتفرسای شش ماههی دندان روی جگر گذاشتن طرفداران «باقی مانده»ی «مردگان متحرک» برای بدست آوردن جوابهایشان شروع شد. به خاطر این میگویم «باقی مانده» که بعد از پایانبندی ناشیانهی قسمت نهایی فصل ششم سریال، تماشاگران به سرعت به دو گروه تقسیم شدند. آنهایی که اول اینترنت را با طوفان انتقادهایشان به لرزه در آوردند و بعد پشت دستشان را داغ کردند که دیگر برای فصل هفتم برنمیگردند و عدهی کوچک اما خوشبختی که باور دارند فینالِ این فصل هیچ کموکسری نداشت و «شما حالیتون نمیشه». به هر حال، شاید فصل ششم با یک «راز» بزرگ و روانیکننده به اتمام رسید، اما راستش به جز هویت قربانی نیگان، اپیزود آخر این فصلِ «مردگان متحرک» چندین سوال دیگر را هم بیپاسخ گذاشت. از همین رو، حالا که ضربان قلبمان به حالت عادی برگشته، میخواهیم دوباره به اپیزود نهایی فصل ششم «مردگان متحرک» برگردیم و 10 سوالی که در این اپیزود مطرح اما بیجواب ماند را مرور کنیم:
10-وضعیت کارول چه میشود؟
نمیخواهم انتقاداتم دربارهی کاری که نویسندگان با خط داستانی شخصی کارول کردند را دوباره تکرار کنم. فقط یک راست سر مطرح کردن این سوال میروم که سرنوشت کارول بعد از دریافت دو گلوله به دست و پایش و در اوج ناامیدی چه میشود؟ سنگینی حضور نیگان باعث شد تا چندان حواسمان به اتفاقاتی که در این اپیزود برای کارول و مورگان افتاد نباشد، اما حقیقتش را بخواهید ما هر دوی آنها را در در آستانهی تحول و در وضعیت متزلزلی رها کردیم. وضعیتی که آنها را در جایگاه و طرز فکر دیگری قرار میدهد. کارول که تا همین چهار-پنج اپیزود پیش به مورگان چپ نگاه میکرد و از دشمنانی که او بیهوش میکرد با چاقویش پذیرایی میکرد، ناگهان تحت تاثیر فلسفهی مورگان دگرگون شد. این موضوع به جایی رسید که دیگر کارول هیچجوره نمیتوانست خودش را راضی به برگشتن کند و میخواست به تنهایی سر به کوه و بیابان بگذارد و به درد و گناهان خودش بسوزد. اما اپیزود 16 ما را به نقطهای رساند که در آن مورگان برای نجات کارول دست به سلاح گرم برد و یکدفعه بهطرز جالبی شاهد این بودیم که مورگان هم یکی از خصوصیاتِ کارول را از خود بروز داد. حالا سوالی که در رابطه با کارول باقی مانده این است که این زن زنده میماند یا نه؟ چون او از یک طرف مثل قبل اراده و روحیهی یک بازماندهی سرسخت برای مبارزه را ندارد و از یک طرف بدجوری زخمی شده است. خب، با توجه به کمکی که سر بزنگاه از راه رسید، کارول مطمئنا از زخم گلولههایش نجات پیدا میکند. اما سوال اصلی این است که او میتواند از لحاظ روانی هم به زندگی برگردد؟ بهطوری که بتواند بدون عذاب وجدان از زندگی لذت ببرد و تبدیل به دستراست گروه دونفرهی مورگان شود؟
9-آیا فلسفهی مورگان برای «همیشه» تغییر کرد؟
اما چه اتفاقی برای پافشاری مورگان بر اصولش افتاد؟ در حالی که کارول داشت طرز فکر «اول بکش، بعد فکر کن»اش را هفته به هفته کنار میگذاشت، هر هفته به ایستادگی مورگان بر کُد اخلاقیاش اضافه میشد. مثلا ببینید او چگونه با دهن کجی به تصمیم ریک برای حمله به ناجیان، دست به آهنگری و جوشکاری میزند و زندان محکمی برای خودش میسازد. یا ببینید او چگونه در اپیزود پانزدهم در جروبحث کلامیاش با ریک، تصمیمات و بیعقلیهای او را زیر سوال میبرد. اما در اپیزود آخر مورگان تصمیم تاملبرانگیزی گرفت و کل خشاب تفنگش را روی آن ناجی خالی کرد. بعد از اینکه توانستیم دهانمان را بعد از تعجب ببندیم، متوجه شدیم که بله، مورگان پایهی کشتن هم است. یعنی اگر فرصتش از راه برسد، میتواند ماشه را بکشد. سوالی که مطرح میشود، این است که آیا مورگان برای «همیشه» تغییر کرده است یا این فقط یک استثنا بود؟ آیا مورگان بعد از تحولش به وسیلهی مرشدش، ایستمن، مجبور به کشتن کسی شده بوده و ما از آن خبر نداریم؟ و مهمتر از همه، حالا که مورگان بعد از مدتها دست به قتل زده و این کار سخت را انجام داده، آیا دوباره میتواند به حالت اولش برگردد؟
8-آقایونِ تازهوارد!
این دو جوان خوشپوش و اسبهایشان بهترین شانس کارول برای زنده ماندن هستند. نوع پوشش و رفتار این دو نفر اینگونه به نظر میرسد که انگار با اولین پلیسهای پسا-آخرالزمانی سریال طرف هستیم. در دنیایی که انسانها به محض برخورد با غریبهها چشمغره میروند و اسلحه بیرون میکشند، آقایون پلیس به آرامی و بدون تهدید جلو میآیند و حتی با احترام با مورگان دست هم میدهند. کمیکبوک خوانها باور دارند که آنها عضو گروه مهم دیگری هستند که در کنارِ ناجیان، معرفی خواهند شد. گروهی که ظاهرا برخلاف ناجیان که معنای نهایی شرارت و مرگ هستند، با همه خیلی دوست و رفیق هستند. این آقایون اما جدا از رفتار خوبشان، نشان میدهند که باهوش هم هستند. چراکه برخلاف بقیه فهمیدهاند که با پوشیدن زره میتوان شانس بیشتری برای فرار از آروارهی واکرها داشت. اما سوال این است که ما باید در فصل هفتم چه انتظاری از آنها داشته باشیم؟ آیا حالا که ریک و بقیه تبدیل به بردهی نیگان شدهاند، مورگان و کارول باید مخ آنها را بزنند تا ارتشی با شمشیر و نیزه، علیه توپ و تفنگ نیگان بسیج کنند؟
7-در هیلتاپ چه خبر است؟
«مردگان متحرک» در یکی از تمیزترین اپیزودهای فصل 6، ما را با چموخمِ جامعهی بدوی هیلتاپ و ساکنانش آشنا کردند. آنها قرارداد کشتنِ نیگانیها را به ریک و گروهش پیشنهاد کردند و ریک نیز بدون معطلی آن را امضا کرد و انگشت زد! در این بین، هیلتاپ محل زندگی عیسی، یکی از باحالترین کاراکترهای جدید سریال است که دوست نداریم به این زودیها با او خداحافظی کنیم. مسئله این است که هیلتاپیها به ریک گفتند که اگر نیگان از رابطهی آنها خبردار شود، فاتحهی آنها خوانده است. یکی از سوالهایمان این است که آیا نیگان از قرارداد مخفیانهی الکساندریا/هیلتاپ خبر دارد یا نه؟ نیگان در اپیزود آخر طوری با اعتماد به نفس کامل نیروهایش را برای بستن راه ریک هدایت میکند که انگار اطلاعات زیادی دربارهی آنها دارد. سوال این است که آیا کسی از هیلتاپ همهچیز را به او لو داده؟ کسی مثل گرگوری، رییس هیلتاپ که آدم مطمئنی نیست و با یک تهدید کوچولو جزییات آخرین باری که دستشویی رفته را هم فاش میکند! هرچه هست، با وجود عیسی ما امیدواریم که در فصل پیشرو هیلتاپ حضور پررنگی داشته باشد.
6-چه اتفاقی در الکساندریا میافتد؟
پدر گابریل آدم بسیار بدشانسی است. این بدبخت بعد از مدتها بالاخره ترسش را کنار گذاشت و جگرِ اسلحه بدست گرفتن و مبارزه را پیدا کرد و بالاخره به جایی رسید که ریک او را مسئول دفاع از شهر کرد. اما از بدشانسی گابریل، اولین کسانی که او باید نیروی شهر را علیهشان مدیریت کنند، ارتشی به رهبری نیگان هستند! انگار دانش آموزی که تا دیروز در همه درسها نمرهی تک میگرفت را بعد از گرفتنِ یک 10، در المپیاد ریاضیفیزیک ثبت نام کنید! و بگویید یا 20 میگیری یا هیچی! بله، گابریل باید با مراقبت از جودیث و عمل به قولی که به ریک داده در این کار 20 بگیرد. در اپیزود پانزدهم ما متوجه شدیم ماشینی که به سمت کارول تیراندازی کردند راهی الکساندریا بود. اگرچه کارول حساب آنها را رسید، اما حتما قبول دارید که ناجیان قرار نیست پنچ-شش نفری به الکساندریا حمله کنند و به احتمال فراوان ماشینهای دیگری هم در راه الکساندریا هستند. در آغاز فصل هفتم چه اتفاقی در این رابطه میافتد؟ آیا با پیدا شدن سروکلهی نیگانیها، گابریل و افرادش درگیر میشوند یا ناجیان با نمایش کلهی لهشدهی قربانی نیگان، آنها را بدون مقاومت تسلیم میکنند؟ از آنجایی که اکثر افتتاحیههای «مردگان متحرک» اکشنمحور هستند، شاید باید انتظار جنگی را بکشیم که خیلی زود به ضرر الکساندریاییها به پایان میرسد!
5-آیا ناجیان سلسه مراتب و قانون دارند؟
ناجیان در ابتدا خیلی بیخاصیت و ضعیف ظاهر شدند، اما یکدفعه در فینال نشان دادند که عجب گروه سازمانیافتهی هستند. با وجود تعداد بالا و کیفیت کارشان کاملا مشخص است که آنها از سلسه مراتبِ جدی و قانونهای منظمی پیروی میکنند. ما میدانیم که دوایت یکی از وردستانِ اصلی نیگان است و کسی که در جاده برای ریک کریخوانی میکرد نیز از او به نیگان نزدیکتر است، اما آیا نیگان واقعا برای نحوهی پادشاهی، فرماندهی یا هرچیز دیگری که اسمش را میگذارید زمینهچینی کرده است؟ اینجا به یکی از همان عناصری میرسیم که سریال میتواند با استفاده از شخصیت نیگان کیفیت سریال را دوباره به روزهای اوجش برگرداند. حتما میپرسید چگونه؟ فکر کنم برای شروع شما هم مثل من خیلی دوست دارید بدانید نیگان چگونه چنین ارتش منظمی را به هم زده و چگونه بدون برانگیختن شک و تردید دیگر بازماندگان، اینقدر بزرگ شده است و چه چیزی باعث میشود تمام بازماندگانِ جداافتادهی آخرالزمانی به عضویت در گروهش تمایل نشان دهند؟ پس، چندتا فلشبک نانوآبدار شاید خیلی خوب بتواند مسیر خیزش او را به آدمی که الان است، برایمان شرح دهد.
4-پایگاه اصلی نیگان کجاست؟
در فصل ششم ریک به یکی از پایگاههای فرعی ناجیان که دارای دیشهای ماهواره بود، حمله کردند و به نظر میرسد آنها چندین و چند پایگاه فرعی دیگر هم در مناطق تحت فرماندهیشان دارند. اما سوال این است که پایگاه نیگان کجاست؟ پایگاهی که ریک و گروهش به آن حمله کردند، با توجه به آن ماهوارهها، سیستمهای ارتباطی پیشرفتهای داشت. چیزی که ظاهرا به آنها اجازه میداد تا بقیهی پایگاهها و تا فاصلههای دور ارتباط برقرار کنند. پس، بدون شک پایگاه اصلی نیگان نیز باید در این زمینه مجهز باشد. از آنجایی که نیگان به سلاحها و ابزار و ماشینهای راهسازی و ساختمانسازی بزرگی دسترسی دارد، محل فرماندهیاش هم باید یک پایگاه شخصیسازیشدهی بینظیر باشد. در حال حاضر اینطوری به نظر میرسد که پایگاه نیگان حتما باید مکان تاریک و ترسناکی پر از مردانِ بیتربیب و عوضی باشد، اما آیا امکان دارد نیگان هم مثل ریک و فرماندار جامعهی آرامی که شامل زنان و بچهها و انگیزهها و فرهنگشان میشود را برپا کرده باشد؟
3-بچهی مگی چه میشود؟
در دو-سه اپیزود قبل از فینال آنقدر داستان کند جلو میرفت که به محض بد شدن حالِ مگی با خودمان گفتیم چه میشود اگر بچه در شکمش بمیرد، تبدیل به زامبی شود و با جــر دادن شکم مادرش بیرون بیایید و یک شوک دیوانهکنندهی حسابی به سریال وارد کند. خب، متاسفانه چنین اتفاق باحالی نیفتاد! اما در عوض سازندگان ما را با یک سوال دیگر روبهرو کردند. چه بلایی سر مگی میآید؟ در حال حاضر مگی حسابی دارد از تب میسوزد و درد دارد. این را بهعلاوه به زانو درآمدن جلوی یک روانی بیکله و ترکیدن مغز یکی از دوستانش (یا شوهرش!) کنید تا متوجه حالِ قمر در عقرب او شوید. سریال روی این موضوع اصرار داشت که مگی باید هرچه زودتر به دکتر برسد. خب، به نظرتان ناجیان آنقدر مرام و معرفت در وجودشان باقی مانده که مگی را بلافاصله بعد از اتمام مراسم اعدامشان به دکتر منتقل کنند؟ فکر نمیکنم. از طرفی دیگر اما بچهی مگی یکی از امیدهای دنیای جدید است و اگر قربانی ناشناختهی نیگان، گلن باشد، پس سریال بدونشک او را برای زنده نگه داشتنِ خاطرهی گلن، زنده نگه میدارد. شاید هم سازندگان بعد از اعلام نارضایتی گستردهی طرفداران، بخواهند با انجام کار غیرممکنی مثل کشتن بچهی مگی، از دل طرفداران در بیاورند که خب، هدیهی خوبی به نظر میرسد.
2-چه کسی لوسیل شد؟
این بزرگترین سوال بیجوابی باقی مانده از فینال است که دیگر سوالات این فهرست را تحت شعاع خودش قرار داده است. ظاهرا سازندگان هنوز صحنهی قربانی نیگان را از زاویهی دیگری فیلمبرداری نکردهاند و نیگان فعلا با چوبش فقط یک هندوانه را ترکانده است! اما این باعث نشده تا اینترنت از نظریهپردازی و بررسی صحنهی پایانی فینال این فصل نترکیده باشد. از آنجایی که نیگان تهدید میکند که اگر جیک کسی در بیاید، چشم کارل را به خورد بابایش میدهد، پس جای این دو امن است. از همین رو، گلن، مگی و دریل به عنوان کاراکترهای اصلی و میشون، ساشا، آبراهام، روزیتا و آرون به عنوان کاراکترهای فرعی باقی میمانند. چه کسی باید توسط یک چوب سیمپیچیشده کشته شود: یوجین! یوجیندوستان ناراحت نشود. شوخی کردم. اگرچه سازندگان بدجوری تلاش میکنند تا طوری نشان دهند که انگار در حال گوش دادن به غزل خداحافظی یوجین هستیم، اما از آنجایی که سازندگان ما را برای بیش از شش ماه به دنبال نخود سیاه فرستادهاند، قربانی باید فردی باشد که ارزش این همه صبر کردن را داشته باشد. بنابراین از بین مگی، گلن و دریل، اگر مگی را به عنوان مادر آیندهی جمع فاکتور بگیریم، گلن و دریل باقی میمانند. هرچند فعلا به هیچوجه نمیتوان به یک جواب مطلق رسید. فقط باید صبر کرد!
1-فصل هفتم چه شکلی خواهد بود؟
با توجه به چیزی که در صحنهی پایانی فینال فصل ششم دیدیم، میتوان حالوهوای فصل بعد را ابری و بارانی توصیف کرد. بالاخره ریکی که تا قبل از این بالای سر دشمنانِ زانو زدهاش میایستاد و شاخبازی در میآورد، حالا به نقطهای رسیده که باید از شدت وحشتِ مثل خرس عرق کند و به سخنرانیهای فرد دیگری گوش بدهد! خب، مطمئنا بعد از مراسم ترحیم قربانی ناشناختهی نیگان، ریک و بقیه به الکساندریا برمیگردند. سلاحها و مهماتشان سلب میشود و همگی مجبور میشوند تا بیل و کلنگ بردارند و شروع به کشت خیار و گوجهفرنگی کنند. البته که ریک مثل هیلتاپ به این شکست افتضاح تن نمیدهد و به آرامی برنامهی انتقامش را جلو میبرد. برنامهای که بدون نیروهای خارجی امکان اجرایش غیرممکن است. اینجا است که پای گروه زرهپوشی که مورگان و کارول با آنها برخورد کردند، به خط اصلی داستان باز میشود. اما عملی شدن نقشهی انتقام ریک زمان خواهد برد و سوالی که باقی میماند این است که الکساندریاییها تا چند وقت باید زیر سلطهی ناجیان زندگی کنند و سازندگان برای نمایشِ بدبختی و زجرِ قهرمانانمان تا کجا پیش میروند؟
شما چه سوالات بیجوابی از فصل ششم «مردگان متحرک» دارید؟
تهیه شده در زومجی