خودکشی آن هم به وحشتناک ترین صورت با استفاده از آتش نشان دهنده اوج درد و الم زنان است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره ای اساسی بود. زنانی که خود را در میان زبانه های آتش می افکنند پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره می کنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید.
به گزارش ، روزنامه همدلی نوشت:«سوختگی در ایران به شدت شایع است و 8 برابر متوسط جهانی مردم کشور ما میسوزند، این آمار هولناک از آمار سوختگی در کشور را دیروز رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری از سوختگی در روز ملی پیشگیری از سوختگی اعلام کرد.
«محمد جواد فاطمی» با بیان این که سالانه در حدود 30 هزار نفر در کشور دچار سوختگیهای شدید منجر به بستری میشوند و از این تعداد 3 هزار نفر فوت میکنند، گفت: حدود 10 الی 15 درصد بیماران سوختگی اغلب زنانی هستند که اقدام به خودسوزی کردهاند و حتمال دارد آمار از این تعداد هم بیشتر باشد، چراکه بسیاری از آمار سوختگیها در کشور ثبت نمیشود.
قصه زنانی که شعلههای آتش را برای پایان بخشیدن به زندگیشان انتخاب کردهاند، دیگر موضوع عجیب و غریبی در کشور نیست، سالهاست برخی از زنان کشور برای فرار از زندگی به این مرگ دردناک متوسل میشوند. خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است وبه دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است. امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست. اما در کشور ما و بین زنان به ویژه زنان برخی از استانها رایج ترین شیوه خودکشی است. اگرچه این نوع خودکشی طی سالیان گذشته تا حدودی در کشور کاهش یافته، اما شواهد حاکی از آن است حکایت خودسوزی زنان کشور همچنان باقی است.
آمار مشخصی از میزان خودسوزی در شهرهای مختلف ایران در دست نیست. برخی ار مسوولان امر معتقدند که انتشار هرچه بیشتر اخبار مربوط به خودکشی و خودسوزی باعث متشنج شدن جامعه و شیوع بیشتر این امر در بین مردم میشود، در حالیکه عدم انتشار و پرداختن به این پدیده اجتماعی نه تنها آمار خودکشی و خودسوزی را کاهش نداده، بلکه طبق آمار، خودکشی افزایش نیز داشته و شیوع آن را امروزه میتوان حتی در سکوت خبری شاهد بود.
با نیم نگاهی به آمار ناقص محمد جواد فاطمی که حتی خود نیز نسبت به صحتاش تردید دارد، این سوال در ذهن ایجاد میشود که چه شرایطی در جامعه ایران مهیا شده که استعداد خودکشی -آن هم بدترین نوع آن یعنی خودسوزی -در بین زنان فزایش داده است؟
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی با بیان این که خودسوزی از یکسری الگوهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبعیت میکند و پدیده اجتماعی پیچیدهای است که نمیتوان عامل مشخصی را برای آن نام برد،خودسوزی زنان را بیشتر متاثر از نظام پدرسالار یا نگاه غلطی که میتوان آن را «فرودستی جنسیتی زنان» نام نهاد، میداند.
طاهره امیری با بیان این که جوامعی که به «آنومی» دچار میشوند، افراد بیشتری تمایل دارند حیات خود را نابود کنند، خودسوزی زنان در کشور را به اعتراض خفته آنان گره زد و به همدلی گفت: : زنانی که نه حرفشان شنیده می شود و نه در جامعه مرد سالار دیده می شوند و نه از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار هستند، چاره ای به جزانتخاب مرگ خود خواسته ندارند.آنان خودسوزی که سخت ترین نوع خودکشی است را انتخاب می کنند که بلکه بتوانند صدای اعتراضشان را بلندتر به گوش خانواده و جامعه ای که سالهاست آنها را انکار کرده است برسانند.
امیری با اشاره به نقش سنتهای نادرست و مناسبات قومی قبیلهای در استقبال زنان از شعلههای آتش، افزود: در برخی از استانها مانند ایلام، کهگیلویه بویراحمد و ...هنوز مناسبات قومی و قبیله ای پررنگی در آن حاکم است، وی افزایش خودکشی در بین زنان این استانها را جنگ مدرنیته و سنت دانست و افزود: امروزه به مدد شبکه های اجتماعی و گسترش ارتباطات و بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی زنان، این قشر از جامعه به حقوق خود آگاهی پیدا کرده و مطالبات جدیدی دارند. اما چون این آگاهی در بستر بافت سنتی آن استان ها با بن بست های قانونی و عرفی مواجه می شود، نه تنها به تغییر شرایط نمی انجامد بلکه بعنوان یک ناهنجاری به شدت با آن مخالفت می شود و همین تناقص ها علت بسیاری از خودکشی های زنان کشور است.
امیری در توضیح تناقص ها می گوید: خودکشی در زنان نوعی اعتراض است تا آن که آنان واقعا قصد پایان دادن به زندگی خود را داشته باشند. خودکشی و خودسوزی میان زنها نوعی اعتراض و انتقام از کسانی است که خشونت را اعمال کرده اند. فرد با انتخاب بدترین شیوه خودکشی خشم خود را نسبت به خشونت و تبعیض های جنسیتی که علیه او اعمال شده است نشان می دهد. که گاهی این اعتراض به مرگ این زنان می انجامد و اگر شانس با آنان یار باشد و از مرگ رهایی یابند عارضه های جدی پیدا می کنندو تا پایان زندگی خود هر بار به آیینه نگاه کنند صورت های سوخته آنان تداعی کننده دردهای جسمی و روحی آنان خواهد بود.
وی با بیان اینکه خودکشی را نمی توان فقط به یک عامل محدود کرد گفت خودکشی در میان زنان کشور مولفه های زیادی دارد و نقش مسائل اقتصادی و بیکاری نباید از نطر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده می شوند.
آمار خودکشی در دنیا و مقایسه آن با ایران:
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه800 هزار نفر بر اثر خودکشی از بین میروند. 40 ثانیه یک نفر به علت خودکشی می میرد. این در حالی است که این آمار فقط مختص به خودکشیهای منجر به مرگ است و خودکشی، هشتمین دلیل مرگومیر در دنیا محسوب میشود.
75 درصد از خودکشیها در کشورهایی با درآمد کم یا متوسط اتفاق میافتد و 60 درصد از خودکشیهای موفق دنیا در قاره آسیا انجام میشود. طبق آمار سالانه بیش از 30 هزار نفر در آمریکا با خودکشی جان خود را از دست میدهند. میزان خودکشی در ایران همیشه در پردهای از ابهام بوده و این نیز بهدلیل سیاستهای رسمی است که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمیدانند. در واقع از سال 1392 که سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وبسایت خود ارائه داد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی کرد تاکنون آمار جدیدی ارائه نشده است.
براساس آخرین آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور، در 9 ماه ابتدایی سال 92 روزی بیش از 11 نفر در کشور خودکشی کردهاند. بهصورت کلی و براساس آمار پزشکی قانونی، بین سالهای 1380 تا 1391، بیش از 30 هزار نفر در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند. براساس آمار سال 92 از هر صد هزار ایرانی، پنج نفر در سال جانشان را با خودکشی از دست دادهاند وبراساس آخرین آمارهای غیر رسمی این تعداد از هر صد هزار نفر به شش نفر رسیده است. ضمن اینکه به گفته زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
زنان ایرانی در حالی رتبه نخست خودسوزی در خاورمیانه را از آن خود کردهاند که در مقایسه با دیگر زنان منطقه از جایگاه و آگاهی بالاتری برخوردارند؛ این آگاهی اما به جای آنکه به تغییر شرایطشان کمک کند، آنها را افسرده کرده و به انتخاب مرگ کشانده است.
خودکشی آن هم به وحشتناک ترین صورت با استفاده از آتش نشان دهنده اوج درد و الم زنان است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره ای اساسی بود. زنانی که خود را در میان زبانه های آتش می افکنند پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره می کنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید.