. تبریک آلفونسو، «رُما» roma فیلم شماره یک ما در سال 2018 انتخاب شد، این انتخاب چه حسی به شما میدهد؟
-خارقالعاده است، از سوی گاردین برگزیده شدن بسیار عالیست. بسیار خوشحالکننده است.
. «رُما» را چگونه توصیف میکنید؟
-یک سال از زندگی یک خانواده و یک کشور. برای من توصیف این فیلم همیشه دشوار بوده است. فیلم فرایندی از زندگی کاراکتر کلئو (خدمتکار زن خانواده) را دنبال میکند و از این طریق به بررسی دردها و آسیبهای کلئو میپردازد. البته متوجه شدم که من در این دردهایی که نشان دادم با بسیاری از مردم مکزیک سهیم هستم و اینکه متوجه شدم که این دردها متعلق به بشریت هستند.
. «رُما» یک نامه عاشقانه به لیبو خدمتکار خانوادگیتان است. او خودش درباره آن چه فکری میکند؟
-او 2 یا 3 بار این فیلم را دیده است و خیلی آن را دوست دارد و با آن بسیار گریه کرده است. نکته زیبا اینجاست که او برای خودش و اتفاقاتی که از سر گذرانده بود گریه نمیکرد بلکه او بیشتر نگران وضعیت بچهها بود و برای آنها اشک میریخت، او روی دردهای خودش متمرکز نیست.
. پدر و مادرتان شخصیتهای بارزی در فیلم «رُما» هستند، آیا آنها فیلم را دیدهاند؟
-نه پدرم سه سال پیش از دنیا رفت و مادرم نیز اویل امسال درگذشت. البته برشی از فیلم را به مادرم نشان دادم آن زمان که معلوم بود به پایان کارش نزدیک شده است.. روشی که شما دوران شگفتانگیز بچگی را ثبت کردهاید مرا یاد کارگردانانی چون ویکتور اریس و استیون اسپیلبرگ میاندازد، آیا تحت تأثیر آنها بودهاید؟
-آنها در DNA من قرار دارند، فیلمسازانی که این حس کودکانه را دارند. اسپیلبرگ تأثیر بزرگی بر نسل من گذاشته است، عاشقش هستم. فیلم «روح کندوی عسل» اریس نیز شاهکار است، یکی از آن فیلمهای بزرگ در مورد بچههاست. گیرمو دل تورو از طرفداران سرسخت آن فیلم است.
. سکانسی در «رُما» وجود دارد که در آن پدر، اتومبیلش را در گاراژ پارک میکند و بچهها با حیرت به آن نگاه میکنند این صحنه مرا یاد فرود شی ناشناس پرنده در «برخورد نزدیک از نوع سوم» اسپیلبرگ میاندازد، آیا این شباهت عمدی بود؟
-بامزه است، من هرگز به آن فکر نکرده بودم، اما میتوانم آن را ببینم. درواقع این صحنه که گفتید با الهام از «2001 یک اودیسه فضایی» کوبریک ساخته شده است.. آیا واقعیت دارد از پیدا کردن شخصیت کلئو که شایسته و مناسب این نقش باشد ناامید شده بودید؟
-بله ما تقریباً یک سال در حال انتخاب گروه بازیگری بودیم و من نمیتوانستم شخص مناسب را پیدا کنم. زنانی را که شبیه لیبو (خدمتکار خانوادگی کوارون) بودند ملاقات کردم اما آنها احساس او را نداشتند. یا برخی اوقات برعکس، زنانی که احساساتشان شبیه لیبو بود اما شباهت ظاهری به او نداشتند، خیلی خوششانس بودم که یالیتزا آپاریچیو را دیدم. اوایل خیلی نگران بودم چون یالیتزا علاقهمند نبود اما دو هفته گذشت تا او موافقت کرد نقش را بازی کند.
. چقدر اهمیت داشت که ایفاگر نقش کلئو یک بازیگر حرفهای نباشد؟
-اهمیتی نمیدادم که او حرفهای باشد یا نه من فقط میخواستم او شبیه آنچه میخواستم باشد.
. در خودداری کردن از دادن فیلمنامه کامل به بازیگران آیا تحت تأثیر کن لوچ هستید؟-نگاه کنید شما درباره لوچ، اسپیلبرگ و اریس صحبت کردید. همه این آدمها در DNA من هستند. این اولین فیلمی است که من تلاش کردم آن را بدون هیچ حسی از تأثیرپذیری بسازم و اولین فیلمی است که در آن من آگاهانه سعی کردم به کسی ادای احترام نکنم.
بنابراین اگر صحنهای میگرفتم که مرا یاد فیلم دیگری میانداخت آن را تغییر میدادم. یوجنیو کابایرو طراح صحنه فیلم چندین بار از من میپرسید «چرا این نما را تغییر دادی؟ آن صحنه خیلی زیبا بود.» و من میگفتم «بله زیباست چونکه مال من نیست.» و وقتی نمای جدید میگرفتیم او میگفت «اما این خستهکننده است» و من میگفتم «بله خستهکننده است، اما مال من است.»
درنهایت فرار ازآنچه شما هستید واقعاً غیرممکن است و من کسی هستم که تحت تأثیر دیگر فیلمسازها هستم، احتمالاً من بیشتر یک عشق سینما هستم تا یک مؤلف.
. در «رُما» یکی از پسرها فکر میکند که زندگیای پیشازاین زندگی داشته است، آیا آن پسر خودتان هستید؟
-نه برادر کوچکترم است، او همیشه میگفت: «وقتی من پیر بودم»، اگر بخواهید بدانید من کدامیک از آن پسرها بودم باید بگویم آن پسری که برای فالگوش ایستادن از مادر سیلی میخورد من هستم
منبع: Movielove
Post Views:
3