کارمندان خوب زیادی میتوان دید که در کار و وظیفه خود دقیق و کوشا هستند؛ اما گاهی با وجود اینکه به دیگران توجه دارند، نمیدانند آن را چطور نشان دهند و با آنها سازگاری ندارند؛ رفتارهای پرخاشگری و تحملناپذیری دارند یا دیگران را برای انجام کارها تحت فشار قرار میدهد. تلاش برای همکاری کردن با آنها سخت خواهد اما در نهایت به نتیجه مطلوبی دست پیدا خواهید کرد.
فهمیدن اینکه همه در نفس خود قصد بدی ندارند
در چنین مواردی ابتدا باید یک ارتباط قلبی برقرار کرد. بدانید که با وجود رفتارهای پرخاشگرانه، آنها عموما ذات خوبی دارند و از اینکه با دیگران سازگار نیستند، احساس ناراحتی میکنند. در برقراری ارتباط با آنها ابتدا باید به هر مسئلهای دیگر بهجز رفتارهای ناسازگارانه آنها اشاره کرد؛ مثلا درباره آب و هوا، ورزش یا برنامههای آخر هفته. موضوعی که برای صحبت انتخاب میکنید، اهمیتی ندارد؛ چیزی که اهمیت دارد ارتباطی است که با آنها برقرار میکنید. بدین ترتیب با چنین پایهگذاری میتوانید به موضوعی که در نهایت مورد نظر داشتهاید، بپردازید. این کار به جلب اطمینان و سادگی برقراری ارتباط کمک چشمگیری میکند.
«با من حرف بزن»
بعد از آنکه ارتباط خوبی بین شما و شخص ناسازگار برقرار شد. به او بگویید که متوجه شدهاید بهتازگی در محل کار مشکلاتی دارد و از او بخواهید «با شما حرف بزند و بگوید چه اتفاقی افتاده است.» بدین ترتیب به او امکان میدهید تا هر آنچه در دل دارد بیان کند و علاوه بر اینکه ارتباط خوبی که با او برقرار کردهاید پابرجا میماند، از ماجرای پیشآمده هم مطلع خواهید شد. سعی کنید درباره درست و نادرست بودن رفتارهای او نظری ندهید یا برای اصلاح کردن او تلاش نکنید. فقط شنونده باشید.
هدف اولیه این نیست که او را سرزنش یا توبیخ کنید یا بخواهید رفتار درست به او یاد دهید؛ بلکه میخواهید به او این امکان را بدهید تا خودش و احساساتش را ابراز کند. فرد مورد نظر باید بتواند هرگونه برخورد منفی، قضاوت یا رنجش درونی خود را بیان کند. گاهی همه چیز ابتدا زشت میشود تا بعد از آن اوضاع بهتر شود.
تلاش برای کنترل رفتار بد و اشتباه یک کارمند با رفتاری همچون توبیخ، سرزنش و قضاوت کردن نتیجه مطلوب و مؤثری به دست نخواهد داد. اما اگر با یک رابطه قلبی و محترمانه به رفتار مورد نظر اشاره کنید، نتیجه میتواند تحول در پی داشته باشد. در این صورت بهجای آنکه فرد را از خود بیگانه و دور کنید، با جلب دوستی و احترام میتوانید به کلید موفقیت در رابطه دست پیدا کنید.
فضا بدهید
بعد از آنکه هر عضو تیم درباره موضوع حرفهای خود را بیان کرد، معمولا آنها به نقطه سکوت میرسند. بعد میتوانید از آنها بپرسید آیا دیدگاه یا موضوع دیگری دارند که بخواهند درباره آن حرف بزنند و با دیگران به اشتراک بگذارند یا خیر. اگر بهجای بیان موضوع جدید به بیان حرفهای تکراری پرداختند، به ادب از آنها بخواهید فقط اگر صحبتهای جدیدی دارند بیان کنند. در این قسمت مهم است به آنها اطلاع بدهید که صحبتهای پیشین آنها را شنیدهاید و آنها را فهمیدهاید.
به آنها چند روزی فرصت دهید و آنها را مطمئن کنید که به صحبتهایشان گوش دادهاید. گاهی بیانِ بلافاصلهی نظرات خودتان، فرآیند فکر کردن به موضوع را قطع و موضوع را دفن میکند، بدون آنکه نتیجهای به دست آید.
نظر خود را پیشنهاد بدهید
اگر فکر میکنید بیان بلافاصلهی نظر خودتان ضروری است، بهترین راه این است که آن را به شکل غیر اعتراضی بیان کنید؛ نهفقط به این دلیل که ممکن است افراد اشتباه برداشت کنند، بلکه به دلیل اینکه میخواهید دری بهسوی آنها بگشایید که آنها را به مکانی پر از خوبی و درک عمیق دعوت میکند. حتی اگر آنها این در را بلافاصله نبینند، آن را حس میکنند و بعد به مرور زمان این رفتار شما آنها را به در نظر گرفتن پیشنهادات و نظرات شما تشویق میکند و شما را بهعنوان فرد عاقلتر میپذیرند.
با مدلسازی الهام بخشی کنید
با مجسم کردن خوبی، پسندیده سخن گفتن و رفتار کردن و پیمودن گامهایی که در پیش اشاره شد، وقتی کارمندان اعتراضی داشته باشند از رفتارهای پیشین الهام میگیرند و سعی میکنند در روابطشان از آن الگو بگیرند.
مهلت بدهید
با گذشت زمان، الگوبرداریهای صحیح و محیط مناسب، کارمندان سعی میکنند رفتارشان را بهبود بخشند و محیط آرامتری به وجود آورند. آنها راههای مخصوص خودشان پیدا میکنند تا با سایر کارمندان مراوده کنند و از داد و قال کردن بپرهیزند. آنها یاد میگیرند بر تمام شدن صبر خود غلبه کنند؛ حتی اگر این غلبه در حد دور شدن از محل هنگام خشم باشد. همینکه کارمندان بتوانند احساسات خودشان را تحت کنترل دربیاورند، به آنها برای پیشرفت کردن در این زمینه کمک بسیاری خواهد کرد.
مهمترین فاکتور در رسیدن به این نقطه، مهلت دادن به فرد ناسازگار است تا بتواند بهتدریج راه درست را پیدا کند. بهعنوان یک رهبر و مدیر سازمان وظیفه زمان دادن، صحبت کردن و فضا دادن به کارمند را بر عهده دارید. با رفتار صحیح شما، کارمند احساس امنیت و رضایت میکند. او سعی میکند نگاه سازندهای به رفتار خود داشته باشد و شخصیت، رفتار و اخلاق خود را بهبود بخشد.
هیچ دو نفری کاملا مانند یکدیگر نیستند. به همین دلیل نمیتوان گفت دقیقا چه رفتاری برای برخورد با همه افراد مناسب است؛ اما میدانیم هر فردی وقتی رفتار صحیح را ببیند، میتواند آن را درک کند. وظیفه ما کمک کردن به افراد در طی این فرآیند است و نباید آن را بهطور قطع برای کسی تعیین کنیم.
البته گاهی لازم است در طول مسیر همفکریهایی سرعت بگیرد تا مشخص شود رفتار و منش صحیح چگونه است. اما مهمترین و مؤثرترین برخوردی که آنها را به گوش دادن، بازتاب دادن و تغییر دادن وامیدارد، احترامی است که به آنها میگذارید و رفتار خوبی است که در قبال آنها در پیش میگیرید.