این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال 1397 با اشاره به کاهش کمی آثار چاپشده، اظهار کرد: جای خوشحالی است که جوانان بسیاری در دو دهه اخیر در عرصه داستاننویسی و شعر بسیار فعال و کوشا بودهاند و کموبیش آثارشان را به چاپ رساندهاند.
او با بیان اینکه در داستان و شعر همیشه کیفیت سخن نخست را میزند، گفت: البته این سخن به معنای نفی کمیت نیست؛ آثار کیفی و ماندگار همواره از درون کمیت پدید میآیند و جلوه میکنند. در یک قرن اخیر بهویژه در نیم قرن اخیر، داستانهای بسیاری نوشته شده و به چاپ رسیده است، اما در میان این انبوه نوشتهها به تعداد انگشتان دو دست، کم و یا بیش، آثاری مانده و درخشیدهاند و اکنون نیز خواننده دارند.
اصغری سپس افزود: من در عرصه شعر صاحبنظر نیستم، البته با عشق و شورمندانه اشعار گذشتگان و معاصران را میخوانم و میبینم که کتابهای شعر نیز انبوهوار چاپ و عرضه میشوند. به نظر من باید منتظر بود تا آثار ماندگار شعر نیز همچون آثار ماندگار داستانی از کمیت سر برآورند و خودشان را نشان بدهند.
او در ادامه خاطرنشان کرد: درخشش آثار هنری، چه شعر و چه داستان، همواره روند گزینش زمان و پذیرش عام ر ا بر چهره خود داشته و دارد. زمان و پذیرش فرهنگی جامعه حرف نخست را زده و خواهد زد. هیچگاه آثار نوشته و عرضهشده تماما به پذیرش فرهنگی جامعه درنیامده است. گزینش اصل است و زمان و سلیقه و رشد سطح فرهنگی مردم و جامعه گزینشگر قهاری است و حرف اول و آخر با اوست.
نویسنده «ول کنید اسب مرا» در ارزیابی آثار ترجمه نیز گفت: من هیچگاه مترجم حرفهای نبوده و نیستم. آگاهی و دانش زبان انگلیسی من در حد خواندن آثار داستانی است و نه بیشتر. اما ترجمه در سه دهه اخیر به درازای یک قرن آثار ارزشمند داستانی و شعری و آثاری در امور علوم انسانی به جامعه فرهنگی ما عرضه کرده است که زمینه رشد فرهنگی جامعهمان را به دنبال داشته و خواهد داشت. البته در سالهای اخیر داستانهای سطحی زیادی ترجمه شده اما در میان این ترجمهها آثار گرانبها نیز وجود دارند که باعث خرسندی است. جامعه فرهنگی ما در طول یک قرن هیچگاه به اندازه این سه دهه آثار گرانقدر جهانی را به جامعه ما ارائه نداده بود و این سه دهه چه در عرضه آثار داستانی داخلی و شعر و چه در عرضه آثار ترجمه غوغا کرده است. جوانان ما اکنون کوهی از آثار فرهنگی جهان را در اختیار دارند که میتوانند در آن رشد کنند و شکفته شوند.
اصغری در ادامه اظهار کرد: من به آینده داستاننویسی و شعر خودمان خوشبینام. البته اکنون نیز جرقههایی در زمینه داستان و شعر میبینم که نویددهنده افقهای باشکوهی است. میراث فرهنگی گذشته ما نیز چنین افقهای باشکوهی را پذیراست. میراث فرهنگی گذشته کوهی است و عرضه میراث فرهنگی جهانی نیز با درهم آمیختگی به غنا و عظمت آن میافزاید و به آن طراوت میبخشد.
او همچنین درباره جوایزی که در سال جاری برگزار شد و انتخابهایشان گفت: من بارها گفتهام جوایز به طور کلی تعیینکننده آثار برتر ادبی نیستند و نمیتوانند باشند، زیرا داوری بر محور سلیقه چند نفر در یک دایره محدود میچرخد و گستردگی گزینش عام را ندارد. از طرف دیگر تأویل و تفسیر آثار هنری چه شعر و چه داستان در محدوده داوری چند تن نمیگنجد. هیچ منتقدی نیز نمیتواند ادعا کند که من در باب فلان شعر یا داستان حرف آخر را زدهام و جامعه فرهنگی نیز باید حرفم را بپذیرد. اینگونه سخن گفتن خودفریبی است و در عرصه هنر جایگاهی ندارد و زمان و سلیقه فرهنگی عمومی آن را باطل میکند. هنر در ذات خود گشوده و چندلایه است و تأویل هنر نیز همواره محدود است و قادر نیست همه ابعاد و لایههای آن را ببیند و نشان بدهد و مُهر برتری بر آن بکوبد.