این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سال 1397 اظهار کرد: نوآوری خاصی در ادبیات رخ نداد و مانند روال سابق بوده است یا حداقل من چیز ویژهای ندیدم که بخواهم بگویم. اما ممکن است کیفیت چاپ کتابها بهویژه کتابهای کودک بهتر شده و استانداردهایش بالا رفته باشد. اتفاق دیگر در ادبیات کودک این بود که نویسندههای شناختهشده کارهایشان را با حوصله انجام میدهند؛ مثلا سال گذشته شاهد چاپ کتاب «دروازه مردگان» از حمیدرضا شاهآبادی و «گفت وگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها» از جمشید خانیان بودیم.
او سپس گفت: اتفاق منفیای که سال گذشته رخ داد و امتداد آن را امسال میبینیم مسئله کاغذ است. این مسئله باعث شده مولفان و مترجمان دچار نگرانی شوند. ناشران هم محتاطتر عمل کردند. با افزایش چهاربرابری قیمت کاغذ، ناشران در نرخگذاری کتابهایشان ماندهاند، همچنین این موضوع باعث شد چاپ برخی کتابها متوقف شود. این اتفاق ناشران، نویسندهها و مترجمان را دچار نوعی دلشوره و اضطراب کرد که تأثیر منفی داشت. از طرفی هر چیزی که در صنعت چاپ و نشر وقفه بیندازد میتواند جریان ادبیات را مختل کند.
رجبی با اشاره به کاهش شمارگان کتاب، خاطرنشان کرد: اینکه کتابها تیراژ پایینی دارند، اتفاق خوبی برای کشوری که 14 میلیون دانشآموز دارد، نیست. با وجود 80 میلیون جمعیت 500 نسخه چاپ میشود که خیلی نگرانکننده است.
نویسنده مجموعه «بردیا و گولاخها» با بیان اینکه بحران اقتصادی مستقیما فرهنگ را نشانه گرفته است، اظهار کرد: بحرانهای اقتصادی باعث میشود مردم الویتشان را بر خوراک و پوشاک بگذارند نه کتاب؛ البته نمیتوان به آن خرده گرفت. قبلا جای کتاب ته سبد خانوار بود اما الان دیگر نمیدانم به کدام سمت میرود؟ باید شرایط کتابخوانی فراهم شود. به این سادگیها نیست که بگوییم مردم الویتشان را تغییر دهند. متأسفم که الویت مردم کتابخوانی نیست. ما در جهان سوم زندگی میکنیم که رو به توسعه است و میخواهد فرهنگش بالا برود، اما اگر زیرساخت فراهم نشود مردم کتاب نمیخوانند. من یکی از کسانی هستم که نگران این وضعیت است. اگر بخواهند قیمت کتاب را بالا ببرند خانوادههایی که تا سال گذشته کتاب میخریدند دیگر مایل به خرید کتاب نخواهند بود. در این شرایط باید تبلیغات بهتری برای کتاب صورت بگیرد و راهکارهایی برای این موضوع بیندیشند.
او در ادامه بیان کرد: افزیش کیفیت و نوآوری روالی است که ادبیات طی میکند. نویسندهها مسیرهای خوبی را رفتهاند و فکر میکنند تا کارهای بهتری انجام دهند و برخی باحوصلهتر کار میکنند. اما در جایی که مشکل اقتصادی پیش بیاید، کار دشوار میشود و از دست کسی کاری برنمیآید. امیدواریم این وضعیت خود را در نمایشگاه نشان ندهد. باید ببینیم چه وضعیتی در نمایشگاه کتاب پیش میآید؛ استقبال مردم چگونه است و قیمتگذاریها به چه صورت است. برخی از ناشران کتابهایشان را از انبار میآورند که قیمت سالهای قبل است و ممکن است کتابهایشان تمام شود و شرایط بهگونهای باشد که نتوانند کتابهای بعدی را چاپ کنند. این موضوع در تولید ادبیات تأثیر مستقیم میگذارد.
او همچنین با اشاره به افزایش تولید کتاب در کشورمان، گفت: هرساله عنوان کتابها در بازار کتاب بالا میرود اما تعداد خوانندههای کتاب کم میشود. از طرفی هم کاهش تیراژ کتاب را داریم. امیدوارم مسئولان محترم چارهای بیندیشند و ببینیم چه باید کرد. ما نویسندهها موظف هستیم کارمان را درست انجام دهیم و محصول خوب ارائه کنیم. از جایی به بعد به لحاظ زیرساختی و اقتصادی اگر اتفاقی نیفتد، کاری از دست کسی برنمیآید و نمیتوان به امید گشایش در کار بود.
مهدی رجبی همچنین درباره اینکه گفته میشود کتابهای تألیفی در حوزه کودک و نوجوان از نظر کیفیت ضعیفتر از ترجمه است، تصریح کرد: کتاب تألیفی خوب داریم، شاید تعدادشان کمتر باشد. اماغمانگیز است که بخواهیم تألیف و ترجمه را رقیب هم قرار دهیم. کتابهایی که ترجمه میشوند از بین کتابهای منتخب کشورها هستند، بنابراین از لحاظ کیفیت بالاتر از کتابهای تألیفی هستند. با این حال تعداد محدودی از نویسندههای ایرانی کتابهایشان را با استانداردهای دنیا تولید میکنند.
نویسنده «کنسرو غول» و «گریه نکنید مثل ابر باهار» در ادامه با تأکید بر اینکه برخی از نویسندههای ایرانی کتابهای خوبی تولید میکنند، افزود: اما همه اینها منوط به این است که از نویسندهها حمایت شود. خودم را مثال میزنم؛ بهطور متوسط روی رمانهایم دو تا سه سال وقت میگذارم. «بردیا و گولاخها» نزدیک به چهار سال طول کشید. گاهی به این فکر میکنم که این همه وقت و انرژی میگذارم چه اتفاقی میافتد، از نظر اقتصادی در مقایسه با کسی که در زیرپلهای فلافل میفروشد، چقدر بازدهی دارد؟ این اتفاق ترسناکی است که تیراژ کتاب افت کرده است؛ کلی وقت میگذاری تا کار باکیفیت انجام بدهی، باید از جان و روح مایه بگذاری و سوی چشم بگذاری و کتاب بخوانی، اما خروجی کار خیلی خیلی اندک است.
نویسنده «خواهران تاریک» و «ساندویچساز مو دُم اسبیباف» خاطرنشان کرد: هر سال یأس جدیدی وارد دنیای ادبیات و کتاب میشود، نویسندهها (نویسندههای واقعی نه کسانی که شوق چاپ کتاب دارند) واقعا برای کتاب زحمت میکشند و جان میکنند و خروجی کارشان این میشود. آنها دوست دارند کتابهایشان به چاپ انبوه برسد و خوانده شود. منی که کارهایم خوب فروش میرود تهش برایم تلخی میماند. بنابراین در مقایسه با کتابهای ترجمه باید بااحتیاطتر حرف زد. در مقایسه باید ببینیم وضعیت زیستی در آنجا چگونه است، آیا امنیت شغلی دارند. در ایران که نویسندگی شغل نیست، اگر نویسندهای کتابهای زیادی داشته باشد درآمد ماهیانهاش میشود اندازه درآمد یک کارمند معمولی. با این وجود نویسنده با چه شوقی کار کند؟ اگر سراغ شغل دیگری هم برود و در کنار آن بنویسد کیفیت کتاب پایین میآید زیرا انرژیاش معطوف به کار دیگری میشود.
مهدی رجبی تأکید کرد: خیلی راحت میشود گفت وضعیت تألیف ما ضعیف است اما معقول که نگاه میکنید، میبینید باید فضایی باشد که نویسنده بتواند کار کند. این حمایتها هم که میگویم به حمایت دولتی ربطی ندارد. برخی از ناشران دولتی هم بودند که پول انبوه خرج کردند اما خروجی خوبی نداشتند. اینها با پول درست نمیشود بلکه باید شرایط فراهم باشد. آموزشگاه و مدارس باید برنامههای خوب و مفید برای بچهها بگذارند تا کتابها به درستی معرفی شوند و کتاب به جایگاه واقعیاش در سطح جامعه برسد. امیدوارم شرایط بهتر شود.