مقدمه
جامعه مسلمانان به ویژه شیعیان، از صدر اسلام، با پدیده مهدویت آشنا بودند. از این رو، پس از رحلت پیامبر(ص)، هر از گاهی، عده ای بودند که خود را مهدی و دیگرانی بودند که فردی را قائم می پنداشتند. امامان شیعه که به خوبی با شخصیت قائم(عج) آشنا بودند، بر خود واجب می دانستند که پیروان خود را با آموزه های راستین مهدویت آشنا سازند. این که مهدی کیست؟ چه زمانی ظهور می کند؟ چه کاری انجام خواهد داد و چه کسانی می توانند پیرو او باشند؟ اما آماده سازی جامعه شیعی برای رویارویی با عصر غیبت، به همین جا ختم نمی شود. این وظیفه ای بود که بر دوش امامان، به ویژه امامان متاخر سنگینی می کرد. آن چه خواهد آمد، تبیینی از اقدامات امام جواد(ع) برای این آماده سازی است.
اهمیت این مسئله از آن روست که هنوز هم جامعه شیعی، درعصر غیبت به سر می برد و الگوبرداری از سیره امام جواد(ع) برای آماده سازی جامعه شیعی در عصر غیبت، هنوز هم کارا خواهد بود.
در حوزه امام جواد(ع) تحقیقات ارزشمندی صورت گرفته که هر یک به جای خود قابل تقدیر است. مسند الامام الجواد(ع)؛ عزیزالله عطاردی قوچانی، موسوعة الامام الجواد(ع)؛ ابوالقاسم خزعلی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد(ع)؛ جعفر مرتضی عاملی و چندین کتاب دیگر درباره زندگی نامه امام جواد(ع) و یکی دو کتاب دیگر درباره فعالیت های علمی، از جمله آثار ارزشمند این حوزه است ولی موارد فوق هیچ یک، به صورت تخصصی به موضوع «نقش امام جواد(ع) در آماده سازی شیعیان در عصر غیبت» اشاره نکرده اند. این امر ضرورت این تحقیق را بیش از پیش نمایان می سازد.
هدفی که این تحقیق دنبال می کند، واکاوی فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضرت جواد(ع) از منظر آماده سازی جامعه شیعی در دوره غیبت برای الگوبرداری جامعه کنونی شیعی است.
واکاوی مذکور بدون بسترشناسی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر جوادالائمه(ع) میسر نیست.
بسترشناسی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عصر امام جواد(ع)
پذیرش ولایت عهدی از سوی امام رضا(ع) را باید سرآغاز شکل گیری وضعیت خاص سیاسی برای تشیع نامید. این واقعه باعث تقویت جریان اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تشیع در سطح گسترده ای شد. در واقع همین گسترش سبب خوف و وحشت مأمون گردید که در نهایت به شهادت امام رضا(ع) منجر شد.
با شهادت هشتمین امام شیعیان علی بن موسی الرضا(ع) در سال 203 هجری قمری، امامت محمدبن علی ملقب به جواد الائمه(ع) در حالی که سن شریف شان به هشت سال می رسید، آغاز شد (صدوق، 1404: ج2، 241).
1. بستر سیاسی - اجتماعی
شهادت امام رضا(ع) و آسودگی خیال مأمون از سوی ایشان در عرصه سیاسی، سبب غفلت از وجود امام جواد(ع) نشد. مأمون پس از استقرار در بغداد به سال 204ق، متوجه آن امام بزرگوار گردید. لذا در نخستین اقدام، ایشان را به بغداد فراخواند (عاملی، 1405: 65)[1] و سپس در گام بعدی، دخترش ام الفضل را به عقد امام درآورد. از آن جا که مأمون می دانست، پس از علی بن موسی(ع) شیعیان، امامت فرزندش محمد(ع) را خواهند پذیرفت، این اقدام ها، با هدف کنترل امام جواد(ع) از نزدیک، نظارت بیشتر بر ارتباط ایشان با شیعیان، نزدیکی به دستگاه خلافت و در نهایت کم رنگ شدن مخالفت و مبارزه آن حضرت با حاکمیت، صورت گرفت. از سوی دیگر، مأمون با تظاهر به تکریم و دوستی با امام، اهداف مهم دیگری مانند نزدیکی به اهل بیت(ع) و برائت از خون امام رضا(ع) را نیز دنبال می کرد.
پس از مأمون و در سال 218 معتصم، زمام امور خلافت را به دست گرفت. او نیز همچون مأمون، امام جواد(ع) را به اجبار از مدینه به بغداد فراخوانده و بر شیوه سلف، امام را زیر نظر داشت. سیاست مراقبت دایمی از امام، نشان می دهد که خلیفگان عباسی، جایگاه و منزلت محمدبن علی(ع) را نزد مردم و به ویژه شیعیان باور داشته و همیشه احساس خطر می کردند. برای نمونه می توان به برخورد ارادتمندانه والی سجستان با نامه و فرستاده آن حضرت و حل مشکل ایشان اشاره کرد که گواه روشنی بر نفوذ امام حتی میان مخالفان است (کلینی، 1407: ج5، 111). از این رو معتصم از ناحیه امام احساس خطر کرده و تصمیم به قتل ایشان گرفت (نوبختی، 1355: 133). بنا به برخی منابع متقدم، ام الفضل از سوی حکومت، مأمور این کار
شده و در تاریخ 29 ذیقعده سال 220 امام جواد(ع) به شهادت رسید (ابن شهرآشوب، 1956: ج3، 503).
2. بستر علمی - فرهنگی
تلاش های علمی امام باقر و امام صادق(ع) سبب رونق فراوان فضای علمی در جهان اسلام شد. در این میان سهم شیعیان به لحاظ استفاده از منابع علمی معصومان(ع) سهم قابل ملاحظه ای بود. در کنار گسترش علوم مختلف و رشد و ارتقای فکری مردم، جریانات به وجود آمده در زمان امام رضا(ع) هم چون ولایت عهدی، علاقه شخصی مأمون به مباحث علمی و مناظرات ایشان نیز سبب ورود هر چه بیشتر شیعیان به مباحث جدید در عرصه های فکری و نظری و تمایل پررنگ تر آنان به مسائل مهم اجتماعی شده بود. امام محمد تقی(ع) وارث چنین فضای علمی و فرهنگی ای بود. ثبت روایت از سوی 113 یا 120 نفر از امام جواد(ع) (طوسی، 1373: 397-409) و وجود 220 حدیث پیرامون مسائل مختلف با توجه به امامت در خردسالی و کوتاهی عمر شریف آن حضرت، نشان از فضای علمی به وجود آمده در آن دوره می باشد (عطاردی، 1388).
نشانه دیگر، ادامه جلسات مناظره در دوران 17 ساله امامت جوادالائمه(ع) است. هر چند می توان برای برگزاری مناظرات گوناگون از سوی مأمون، دلایلی همچون خاموش کردن صدای اعتراض سران عباسی به دلیل ازدواج امام جواد(ع) با ام الفضل را حدس زد ولی در واقع هدف، شکست امام در مناظرات و در نهایت زیر سؤال بردن بهره گیری امام شیعیان از علم الهی بود. مأمون در فرمانی به یحیی بن اکثم، قاضی القضات حکومت خود، به هدف خویش از برگزاری مناظرات علمی این گونه اشاره می کند:
پرسش و مسئله ای را بر ابوجعفر عرضه کن که او را محکوم و ساکت کنی (حرانی، 1404: 335).
این مناظرات گرچه با آن هدف و به اقتضای شرایط فرهنگی جامعه اسلامی برگزار می شد ولی در نهایت اثبات امامت امام جواد(ع) را در پی داشت. برای نمونه در گزارشی، یحیی بن اکثم در حرم پیامبر(ص) با امام برخورد کرد و مسائلی از ایشان پرسید. در پایان گفت:
می خواهم درباره مسئله ای از شما بپرسم ولی خجالت می کشم. امام فرمود: پیش از آن که تو بپرسی من خبر می دهم. تو می خواهی از امام (کنونی) بپرسی. گفت: به خدا سوگند همین است. فرمود: من همان امام هستم (کلینی، 1407، ج1، 353).
تأسیس بیت الحکمه در سال 215 در بغداد از سوی مأمون نیز از مهم ترین اتفاقات علمی و فرهنگی عصر امام جواد(ع) بود (مسعودی، 1404: ج3، 455).
مقابله با فرقه های انحرافی در راستای تقویت باورهای مهدوی
وجود جریان های انحرافی عقیدتی در زمان همه امامان شیعه وجود داشت. شدت مواجهه آن بزرگواران بر اساس میزان آسیب آن اندیشه ها به اعتقادات مردم تنظیم می شد. از این رو حضرات معصومان در مقابل کوچک ترین انحرافات، سخت ترین مواضع را اتخاذ کرده و به روشنگری شیعیان می پرداختند. آن چه که بررسی مواجهه امام جواد(ع) با این فرقه ها را در این مقاله، ضروری می سازد، آسیبی است که آنان به باورهای مهدوی شیعیان می زدند.
در زمان امام جواد(ع) جریان های انحرافی درون دینی مانند زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه از طرفی و جریان غلات نیز از طرفی دیگر، دست از فعالیت خود برنداشته و هر یک در صدد تبلیغ و ترویج عقاید انحرافی خود بودند. اگر چه پیدایش این گونه فرق، مربوط به دوران امامت امام جواد(ع) نبود ولی استمرار فعالیت آنان در دوره ایشان بود و تاریخ اندیشه ها نشان داده که یک اندیشه در طول زمان قوی تر از زمان پیدایش است. از این رو امام جواد(ع) کار دشواری پیش رو داشت.
تنها حُسنی که این دوران داشت، عدم پیدایش فرقه ای جدید و پایا بود. برخی محققان معاصر نیز این نکته را مورد تأیید قرار داده اند:
پس از امام هشتم تا امام دوازدهم که نزد اکثریت شیعه مهدی موعود است، انشعاب قابل توجهی به وجود نیامد و اگر وقایعی نیز در شکل انشعاب پیش آمده، چند روز بیش نپاییده و خود به خود منحل شده است، مانند اینکه جعفر فرزند امام دهم پس از رحلت برادر خود امام یازدهم، دعوی امامت کرد و گروهی به وی گرویدند اما پس از چند روزی متفرق شدند و جعفر نیز دعوی خود را تعقیب نکرد و همچنین اختلافات دیگری در میان رجال شیعه در مسائل علمی، کلامی و فقهی وجود دارد که آنها را انشعاب مذهبی نباید شمرد. (طباطبایی، 1385: 65).
بیشترین آسیب به پندارهای حوزه مهدویت را فرقه «واقفه» یا «واقفیه » وارد می کرد. آنان کسانی بودند که بر یک امام توقف می نمودند بدین معنا که آن امام را زنده دانسته و منتظر رجعت یا ظهور وی بوده و از این رو امامت امام بعدی را برنمی تابیدند. پس «واقفیان»، منتظر امام مورد نظر خویش و مخالف با مهدویت مصطلح شیعیان اثناعشری بودند. پس از امامان متعدد، پدیده «توقف بر یک امام» خودنمایی کرده(ناصری، 1409: ج1، 39 -55) ولی مشهورترین واقفیان، توقف کنندگان بر امام موسی بن جعفرند (نوبختی، 1355: 85). از این رو امام جواد(ع) با منحرف ترین و سرسخت ترین فرقه های زمانه خویش که بیشترین آسیب را به اندیشه های مهدوی شیعیان اثناعشری می زد، مواجه بودند.
انگیزه اصلی ترویج دهندگان و قائلین این جریان دنیاطلبی بوده، لذا با جعل روایات و سوءاستفاده از آن سبب انحراف عده ای از شیعیان پس از امام کاظم(ع) شدند. گروه انحرافی واقفیه با انگیزه های مادی و دنیاطلبی گروهی از بزرگان شیعه آغاز شد که تداوم امامت امام رضا(ع) را با منافع مادی خود در تضاد می دیدند. گزارش کشی از وضعیت دو تن از وکلای امام کاظم(ع) این موضوع را به خوبی ثابت می کند و آن این که نزد دو تن از وکلای امام کاظم(ع) بنام حیان سراج و شخصی دیگر حدود سی هزار دینار بود و با آن پول، خانه و غلام خریدند. وقتی خبر شهادت امام کاظم(ع) رسید آنان انکار نمودند و این آموزه را که «لا یموت لانّه هو القائم» میان شیعیان رواج دادند (کشی، 1409: ج2، 760).
از سوی دیگر، برخی این ادعا را به دلیل آن که انگیزه های مادی، از مهم ترین دلایل توقف واقفه بوده و این شرایط پس از هر امامی وجود نداشته، نپذیرفته اند (ناصری، 1409: ج1، 60). آنان بر این باورند که وجود روایات زیاد از امامان قبل از امام کاظم(ع) در زمینه مهدویت و مسئله انتظار میان میراث ماندگار گذشتگان، دلیل مهم دیگری بر پیدایش واقفه است. تعبیر مهدی و قائم در آموزه ها و اعتقاد به آن برای عده ای می توانست زمینه انحراف را به وجود بیاورد. اگرچه توجه به این مسئله از ناحیه عده ای باورمندانه و صرفاً بر اساس یک اعتقاد قلبی به مسئله مهدویت بود ولی اسباب سوء استفاده را برای عده ای فرصت طلب ایجاد می نمود. برای نمونه یکی از افراد فرصت طلب که با استفاده از احساسات شیعیان در این خصوص به سوء استفاده پرداخت و اقدام به ایجاد فرقه ممطوره[2] کرد، فردی از غلات به نام محمدبن بشیر بود. او تا جائی پیش رفت که اعتقاد به حلول و تناسخ و مباح دانستن محرمات را از عقاید این فرقه دانست (نوبختی، 1355: 83-84).
امام جواد(ع) با این جریان به شدت مقابله می کردند. تنویر افکار عمومی جامعه شیعه با تبیین وجوه انحرافی آنان، از جمله مهم ترین اقدامات امام در مقابله با این گونه فرقه های انحرافی بود.
زمانی که از امام جواد(ع) در خصوص نماز خواندن پشت سر این گروه سؤال شد، امام، شیعیان خود را از این کار نهی کردند (صدوق، 1413: ج1، 379). اهمیت این منع، زمانی بهتر و بیشتر روشن می شود که بدانیم ائمه اطهار(ع) در برخی موارد شیعیان را توصیه می کردند که برای حفظ یکپارچگی مسلمانان، پشت سر پیروان اهل سنت نماز بخوانند (صدوق، 1413: ج1، 301 و 382؛ کلینی، 1407: ج3، 380 و ج2، 219). امام جواد(ع)، پیروان این فرقه را به لحاظ فهم و اندیشه در نزد افکار عمومی شیعیان به چارپایان تشبیه نموده و می فرمودند:
هُم حَمیرُ الشّیعَه؛
آنان درازگوشان شیعیانند.
سپس این آیه را تلاوت می کردند:
(إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً) (فرقان: 44)؛
آنان همانند ستوران هستند، بلکه گمراه ترند (کشی، 1409: ج2، 761).
امام جواد(ع) به صراحت جریان زیدیه و واقفیه را در ردیف ناصبیان قرار می داد و آنان را از مصادیق آیه شریفه:
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَة) (غاشیه: 2-3)؛
در آن روز، چهره هایی زبونند، که تلاش کرده، رنج [بیهوده] برده اند.
اعلام می کردند (کشی، 1409: ج2، 761).
این گزارش ها نشان می دهد که در بین شیعیان مسئله مهدویت و انتظار مسئله ای ناآشنا نبوده و به ویژه پس از امام کاظم(ع) با وجود مشهورترین فرقه واقفه، مهدویت از حساسیت ویژه ای برخوردار شده است. امام جواد(ع) مبارزه با این فرقه و مشابهانش را در راستای آماده سازی شیعیان برای دوره غیبت حضرت قائم(عج)، در دستور کار خویش قرار داده بود.
نکته آخر آن که گاهی در بیان امام جواد(ع)، از منکران حضرت قائم (عج) سخن به میان آمده که این فرق انحرافی می تواند یکی از مصادیق آن باشد. امام در این بیان فرمودند که منکران قائم(عج)، اعتقاد به او را به سخره می گیرند (صدوق، 1395: ج2، 378).
تثبیت امامت امام خردسال، مقدمه پذیرش امامت حضرت قائم (عج)
اهمیت جایگاه امامت برای شیعیان به حدی است که پس از هر امامی برای شناخت امام بعدی تلاش می نمودند. آنان باتوجه به معرفی امام قبل و آزمون امام بعدی در مواقع مورد نیاز به سراغ امام بعدی می رفتند. پس از شهادت امام رضا(ع) باتوجه به سن اندک امام جواد(ع)، شیعیان با مسئله ای مهم و البته جدید و بی سابقه روبرو شدند و آن پذیرش پیشوایی امت پیش از سن بلوغ و عدم سابقه چنین موضوعی در تاریخ تشیع بود که نوعی حیرت و سرگردانی را پدید آورده بود. دامنه این تحیر به بسیاری از شهرها نیز کشیده شد (طبری شیعی، 1413: 388). شدت این تحیر به حدی بود که گروهی از شیعیان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمده، ضجّه و ناله سر دادند (ابن الوهاب، بی تا: 119).
این در حالی است که برخی از اصحاب و شیعیان که با امام رضا(ع) مراوده داشتند، از زبان آن حضرت نام محمد را به عنوان امام بعدی شنیده بودند ولی آن چه تا آن زمان اتفاق نیفتاده بود، امامت در سن خردسالی بود؛ به گونه ای که این مسئله از ناحیه شیعیان یک چالش بزرگ و از سوی دشمنان و مخالفان دست مایه طعن شده بود.
طبیعی است چنین پدیده بی سابقه ای با حساسیت اهل بیت(ع) از سویی و دستگاه خلافت از سوی دیگر، می تواند پیامدها و واکنش های بزرگ و جبران ناپذیری در پی داشته باشد. از این رو، امامان پیشین، به ویژه حضرت رضا(ع) سعی می کردند با بیانات گوناگون و ارائه شواهدی از قرآن، درباره رهبری پیامبران گذشته همچون حضرت عیسی و یحیی(ع) در دوران خردسالی، افکار عمومی را برای پذیرش امامت امام جواد(ع) در آینده ای نزدیک آماده سازند (صدوق، 1404: ج2، 216) ولی با توجه به اعتقاد راسخ برخی از شیعیان به امامت جواد(ع) پس از امام رضا(ع) و استدلال قوی و منطقی امام جواد(ع) در این قضیه و پاسخ به سؤالات مطرح شده، شیعیان از حیرت و سرگردانی نجات یافته و امامت امام جواد(ع) را پذیرفتند.
وجود بحران «اندکی سن» امام و عبور از آن با پذیرش امامت حضرت جواد(ع)، سبب گردید که مسئله سن کم، برای همیشه نزد شیعیان حل شود؛ به گونه ای که این موضوع درباره امام هادی(ع) و سپس حضرت مهدی(عج)، حتی با وجود کمتر بودن سن قائم (عج) نسبت به امام جواد(ع)، مطرح نگردید و امامت این دو بزرگوار نیز به راحتی مورد پذیرش قرار گرفت. واضح است که پذیرش امامت حضرت قائم(عج)، مقدمه پذیرش غیبت آن حضرت محسوب می گردد. به عبارتی دیگر عبور امام جواد(ع) از بحران سن اندک، سبب گردید تا شیعیان درباره آغاز امامت و غیبت حضرت مهدی (عج) آمادگی فکری و روانی لازم را پیدا نمایند. پس اگر حل بحران سن امامت امام جواد(ع) را یک مقدمه و آماده سازی برای غیبت حضرت مهدی(عج) عنوان کنیم، سخن به گزافه نگفته ایم.
تقویت سازمان وکالت، زمینه سازی نیابت خاص و عام
گسترش و پراکندگی جغرافیایی شیعیان در مناطق مختلف جهان اسلام، دوری مسافت و عدم دسترسی به امام به طور مستقیم، یکی از مشکلات در عصر حضور امامان(ع) بود. از این رو تقریباً از زمان امام صادق(ع) و به صورت جدی از دوره امام کاظم(ع) شبکه ارتباطی وکالت بین امام با مناطق مختلف که کانون تجمع شیعیان بود شکل و در هر دوره تقویت می شد. ایجاد ارتباط میان شیعیان و امام شان، وظیفه اصلی این نهاد بود که در ابعاد علمی، مالی و... ظهور و بروز داشت (جباری، 1382).
بغداد، مدائن، مصر، کوفه و مناطق مختلفی از ایران مثل خراسان، قم، ری، طبرستان، سیستان، طالقان و اهواز از جمله مناطقی بودند که وکلای امام در آن جا حضور داشتند. چهره هایی مانند علی بن مهزیار (نجاشی، 1407: 254)، خیران خادم (کشی، 1409: 610-611)، ابراهیم بن محمد همدانی (همو: 608) و احمدبن محمدبن عیسی (حلی، 1411: ج1، 51) از جمله افرادی بودند که وظیفه وکالت را از طرف امام جواد(ع) بر عهده داشتند.
سیاست امام جواد(ع) در مورد وکلا، تأکید بر جایگاه آنان و پررنگ تر کردن هرچه بیشتر نقش آنان بوده است. به عنوان نمونه می توان به ابراهیم بن محمد همدانی اشاره کرد. امام به ایشان تاکید دارند که «در آن منطقه وکیلی جز تو ندارم و به دوستانمان در همدان نوشته ام که از تو حرف شنوی داشته باشند» (کشی، 1409: 612).
لطفی که امام(ع) در نامه هایش به وکلایش داشت، در همین راستا قابل تبیین است. از جمله می توان به نامه امام به یکی از وکلای خود به نام ابراهیم بن محمّد همدانی، اشاره کرد. در این نامه که در واقع رسید اخذ وجوهات است، امام جواد(ع) این گونه مرقوم فرمودند:
وجوه ارسالی به من رسید، خداوند از تو قبول فرموده و از شیعیان ما راضی باشد و آنان را در دنیا و آخرت در جوار ما قرار دهد (همو).
بدین صورت شیعیان از بلندی جایگاه آن وکیل نزد امام(ع) مطمئن شده و با طیب خاطر، زمام امور خویش را به دست آن وکیل می سپردند. نمونه دیگر پاسخ امام جواد(ع) به نامه علی بن مهزیار اهوازی است که چنین مورد لطف قرار گرفته است:
نامه ات رسید و مرادت را از آن چه نگاشته بودی فهیمدم و با این کار مرا غرق سرور نمودی. خداوند تو را شاد و مسرور فرماید. من از خداوندی که کفایت کننده امور بندگان و دافع بلاها و مکاید است، می خواهم که کید هر حیله گری را از تو دفع نماید؛ ان شاءالله (کشی، 1409: 550).
تقویت سازمان وکالت علاوه بر رفع مشکلات ناشی از عدم دسترسی شیعیان به امام، نوعی آمادگی را برای شیعیان ایجاد می کرد تا آنان در برخورد با غیبت صغری و حتی غیبت کبری، منفعل نبوده و با توجه به تجربه تاریخی خود در این زمینه از نوعی پویایی و انسجام رفتاری برخوردار بوده و هیچ گاه عدم حضور ظاهری امام، مانع از حرکت در مسیر گفتمان اهل بیت(ع) نگردد.
پرورش افکار عمومی درباره مهدویت
اهمیت مسئله مهدویت و ضرورت تبیین دقیق خط مشی انتظار برای شیعیان، با هدف جلوگیری و مقابله با فعالیت جریانات انحرافاتی همچون واقفه و...، امام جواد(ع) را بر آن داشت تا نسبت به این مسئله اهتمامی ویژه داشته باشد. قسمت بزرگی از این اهتمام، در بخش «آگاهی بخشی عمومی» صرف شد. امام در این آگاهی بخشی به کار تبیین ابعاد گوناگون اطلاعات و معارف مهدوی پرداخت.
1. تبیین مصداق قائم(عج)
مفهوم «قائم » از دوران نبوی، ذهن مسلمانان را به خویش مشغول داشته بود. از این رو، سؤالی که شیعیان، از بسیاری از امامان خود پرسیده بودند این بود که شما امام قائم هستید؟ یا امام قائم چه کسی است؟ امام جواد(ع) در پاسخ بدین سؤال چنین می فرمود:
هنگامی که فرزندم علی وفات یابد چراغ دیگری پس از او نمایان شود سپس [چراغ بعد از او] پنهان می گردد (نعمانی، 1397: 186).
امیة بن علی القیس می گوید:
به ابو جعفر(ع) عرض کردم جانشین پس از شما کیست؟ فرمودند: فرزندم علی و دو پسر علی سپس مدتی سر را به زیر انداختند سپس سر برداشتند و فرمودند: در آتیه ای نزدیک حیرتی فرا می رسد (همو: 185).
صَقر بن ابی دُلَف نیز از امام جواد(ع) نقل می کند که امام فرمودند:
امام و پیشوای بعد از من پسرم علی است، امر او امر من و سخن او، سخن من و اطاعت از او، اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است که امر او، امر پدرش و سخن او، سخن پدرش و اطاعت از او، پیروی از پدرش است. سپس سکوت کردند. عرض کردم ای فرزند رسول خدا، امام بعد از حسن کیست؟ امام جواد(ع) گریۀ شدیدی کردند و فرمودند: امام بعد از حسن پسرش بوده که قائم به حق منتظر است (صدوق، 1395: ج2، 378).
جمله «امام مهدی(عج) سومین فرزندم است» (همو: 377) نیز از جوادالائمه(ع) در همین رابطه نقل شده است. در روایتی دیگر، عبدالعظیم حسنی در ملاقاتی به امام جواد(ع) می گوید:
امیدوارم شما قائم اهل بیت محمد(ص) باشید که زمین را پر از عدل و داد نمائید، هم چنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد. ایشان ضمن رد تلویحی این مطلب، فرمودند: سوگند به کسی که محمد(ص) را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا قائم در آن روز قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، هم چنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد (همو).
سعی امام از این گونه روشنگری ها، تعیین مصداق دقیق حضرت مهدی(عج) است؛ ضمن این که امام تاکید دارد که آن حضرت از نسل امامان حسینی(ع) می باشد.
2. تبیین چگونگی ولادت قائم (عج)
با توجه به دشمنی آشکار دستگاه خلافت با بروز هر گونه قدرت براندازنده، این سؤال برای شیعیان پدید می آمد که چگونه حاکمیت اجازه خواهد داد که امام زمان(عج) به دنیا آید و در این باره از امام جواد(ع) سؤال می کردند. ایشان در پاسخ این سؤال خیال شیعیان را آسوده کرده و فرمودند: ولادت او بر مردم مخفی است (همو: 378).
3. تبیین القاب حضرت مهدی (عج)
بنا بر گزارش های تاریخی، امام جواد(ع) در بیاناتشان، القاب «قائم » و «منتظر» را برای حضرت مهدی(عج) به کار می بردند. وقتی از ایشان توضیحی درباره مفهوم این دو اصطلاح خواسته شد، ابتدا در توضیح مفهوم «قائم» فرمودند:
پس از آن که نامش از بین می رود و آنان که به امامت او قائل بودند، مرتد و از دین برگشته می شوند؛ قیام می کند (همو).
سپس در ادامه، به تبیین مفهوم «منتظر » پرداخته و فرمودند:
زیرا که که ایام غیبت او طولانی می شود و مدتش به درازا می انجامد و پاکان و برگزیدگان، منتظر قیام و خروج او می گردند (همو).
یکی دیگر از القابی که امام جواد(ع) برای حضرت قائم (عج) به کار برده، «سراج مخفی» یعنی چراغ پنهان است. در روایتی، عبدالعظیم حسنی، از قول جوادالائمه(ع) نقل می کند که ایشان در مقام شمردن امامان پس از خویش فرمودند:
هنگامی که فرزندم علی درگذرد، چراغی پس از او ظاهر شود و سپس چراغی که پنهان می گردد (نعمانی، 1397: 186).
روشن است که لقب «سراج» اشاره به نقش هدایت گری امام زمان(عج) و «مخفی» اشاره به غیبت آن حضرت دارد.
4. تبیین دوره غیبت
نخستین مسئله ای که امام جواد(ع) می بایست درباره دوره غیبت به تبیین آن بپردازد، آن است که این دوره مربوط به کدام یک از امامان است و اولین گام در این رابطه، نفی این دوره نسبت به خود ایشان است. از این رو خطاب به اسماعیل بن مهران که نگران سفر امام جواد(ع) به بغداد بود، چنین می فرماید:
آن غیبتی که گمان می کنی در این سال نیست (کلینی، 1407: ج2، 108).
تکنیک دیگری که در این رابطه می توان به کار گرفت، گفتگو از حضرت قائم(عج) است به گونه ای که همگان متوجه شوند، که آن غیبت قائم(عج)، مربوط به امام جواد(ع) نیست. در این قسمت به کارگیری ضمایر سوم شخص غایب، جالب توجه است:
همانا برای او غیبتی است که روزهای آن زیاد و مدت آن طولانی شود. (صدوق، 1395: ج2، 378).
5. تبیین انتظار و اهمیت آن
از مهم ترین مسایل عصر غیبت، مسئله انتظار فرج است. امام جواد(ع) برای آگاه شدن جامعه شیعی نسبت به اهمیت مسئله انتظار، حکم به وجوب انتظار برای شیعیان داده و برترین اعمال آنان را انتظار فرج دانسته است (همو: 377). از سوی دیگر، امام با جمله «افراد مخلص در غیبت امام مهدی(عج) انتظار آن حضرت را کشند» (همو: 378). خلوص را شرط معنوی انتظار دانسته و شیعیان را به کسب آمادگی معنوی برای حضور در خیل منتظِران، فرا می خواند.
6. تبیین وقت ظهور
یکی از مسائلی که پیرو مسئله غیبت، بایستی تبیین گردد، مسئله وقت ظهور است. امام جواد(ع) در یک سیر منطقی، پس از آن که به مبارزه با فرق انحرافی، منکران و شکاکان پرداختند و پس از آن که اهمیت انتظار و درجه منتظران را برشمردند اینک بایستی مسئله وقت ظهور را واکاوی می کنند. چرا که فضای عصر غیبت مستعد سؤال از زمان ظهور است. در چنین فضایی دو دسته افراد ممکن است ظهور نمایند. افراد سودجویی که در پی تعیین وقت ظهور در پی منافع خویش اند و افرادی که از سر نادانی به تعیین وقت پرداخته و با محقق نشدن وعده هایشان، سبب ناامیدی شیعیان و سستی عقاید آنان می شوند. بهترین مبارزه با چنین افرادی، شناساندن چهره واقعی آنان است. از این رو امام جواد(ع) فرمودند: «کسانی که وقت (ظهور) را مشخص کنند، دروغگویند» (همو) جملات دیگری همچون «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را طولانی گرداند تا در آن قیام کند» (همو: 377) نیز به صورت تلویحی اشاره به این مطلب دارد که ظهور امری ناگهانی بوده و زمانش مشخص نیست و در نتیجه هر کس تعیین وقت کند، ادعای گزافی نموده است. جمله «خدای تعالی امر او را در یک شب اصلاح نماید » (همو) نیز در همین راستاست. یک دسته دیگر نیز دچار تعیین وقت و آسیب هایی از این دست می شوند و آنان کسانی هستند که در امر ظهور عجله می کنند. در بیان جوادالائمه(ع) اینان نیز هلاک خواهند شد (همو: 378).
7. تبیین قدرت و اعجاز قائم(عج)
امام به منظور آرامش فکری و اطمینان قلبی شیعیان از توان حضرت قائم(عج) در مواجهه با دشمنان با توجه به شرایط جهانی حاکم در عصر ظهور که جهانی پر از ظلم و جور ترسیم شده است، توانائی حضرت مهدی(عج) را برای غلبه بر ظلم و پر کردن عالم از عدل و داد، این چنین به تصویر می کشد:
امام قائمی که خداوند توسط او زمین را از آلودگی کفار و منکرین پاک و مطهر می گرداند و از عدل و داد پر می کند کسی است که... در پهنه زمین هرکجا اراده کند فورا می رود و تمام مشکلات در برابر او آسان و ناچیز است (همو: 377).
این که شیعیان نسبت به قدرت امام خویش آگاهی داشته باشند، امید آنان را صدچندان کرده و آنان را نسبت به صحت راهی که در پیش گرفته اند، مطمئن می سازد. بدین سان سختی های دوره غیبت برای آنان آسان تر می گردد.
8. تبیین جایگاه شکّاکان
در سطرهای گذشته، به مبارزه امام جواد(ع) با فرق انحرافی، پرداختیم. دسته دیگری از شیعیان هستند که به صورت رسمی جزء واقفه و... نیستند اما عملکرد آنان همچون آن فرق، به یکپارچگی جامعه منتظِر، آسیب می رساند. آنان کسانی هستند که در وجود، غیبت، ظهور و یا دیگر ابعاد قائم(عج) تشکیک می کنند. امام جواد(ع) در برخی از روایات، با ذکر «شکّاکان انکارش می کنند» (همو: 378) جامعه شیعی را آماده رویارویی با آنان می کند. آموزه های دیگر جوادالائمه(ع) که دوره غیبت را «دوره حیرت» می نامد (نعمانی، 1397: 185) نیز در راستای «افزایش آمادگی» قابل تفسیر است. در روایتی دیگر، ایشان با جمله «وای بر کسی که شک کند» (همو: 186) شیعیان را از این که دچار شک شوند، بر حذر می دارند.
9. تبیبن علائم پیش از ظهور
امام در راستای تبیین مسئله غیبت و علائم و مشخصه های آن در چندین روایت نسبت به مسئله علائم ظهور با هدف ارتقای دانش شیعیان، مواردی را بیان داشته است. شاید این نوع روشنگری ها به خاطر جلوگیری از سوءاستفاده های سودجویان است که هر نوع اتفاقی را در جامعه حمل بر علائم پیش از ظهور کرده و اهداف خود را دنبال کنند.
مسعودی از حمیری نقل می کند که گفت:
آن چه شما به آن امید دارید (ظهور قائم) اتفاق نمی افتد، مگر این که سفیانی بر فراز کرسی ها و منابر سخنرانی کند. چون چنین شود قائم آل محمد(ص) از جانب حجاز در رسد (مسعودی، 1426: 257).
تجمع یاران حضرت قائم(عج) و به حد نساب رسیدن آنان نیز مسئله ای است که در آموزه های امام جواد(ع) بدان اشاره شده است و می تواند از علائم ظهور حضرت قائم(عج) باشد (صدوق، 1395: ج2، 378). بدین سان شیعیان می دانند که تا آنان مراتب کمال را طی نکنند و به خیل یاران حضرت نپیوندند، ایشان یار کافی برای ظهور نخواهند داشت و امر ظهور محقق نخواهد شد.
10. تبیین معارف مهدوی به شیوه غیرمستقیم
پرورش افکار عمومی درباره مهدویت از سوی امام جواد(ع)، تنها به تبیین مستقیم و صریح آن حضرت خلاصه نمی شود. بلکه گزارش های تاریخی، نشان از آن دارد که امام جواد(ع) مسئله مهدویت را از شیوه های غیرمستقیم، مانند دعا و مناجات نیز پیگیری می نمودند.
بیان این مفاهیم در قالب دعا و مناجات سبب می گردد که مفاهیم در بستری از عشق و عاطفه به قلب و روح شنونده نفوذ کرده و تأثیر آن را دوچندان نماید.
در بخشی از دعای طولانی قنوت نماز امام جواد(ع)، پرورش افکار عمومی در حوزه مهدویت با چنین عباراتی صورت می پذیرد:
خداوندا آن گروهی را که ایمان آوردند، یاری و تأیید فرما تا بر دشمنانت و دشمنان دوستانت پیروز شوند و آنان ها را به حق و حقیقت فراخوانند و دنباله رو امام منتظری باشند که برای برقراری عدل و داد قیام می کند (ابن طاووس، 1411: 60).
امام در این دعا ضمن اشاره به امام منتظر پیروی از آن حضرت را حقیقت دانسته و به آن ارزش می دهد. ضمن این که هدف غائی قیام نهائی را برقراری عدل و داد می داند.
در بیان دیگری که به عنوان تعقیب نماز از جوادالائمه(ع) نقل شده است، وظیفه شیعیان این چنین بیان شده است:
خدایا! ولی و دوست خودت (نام مبارک امام دوازدهم برده می شود) را در همه حال و در هر جهت از پشت سر و از طرف راست، و از طرف چپ و از بالای سر و از زیر پا حفظ فرما، و زندگی بس طولانی به او عنایت فرما و او را قیام کننده به امرت و یاور دینت قرار بده و آن چه دوست دارد و چشمش به آن روشن می گردد به او بنمایان و نیز در مورد خود و فرزندان و خاندان و اموال و شیعیان و دشمنش نیز این چنین عمل کن، و به دشمنانش از او چیزی را نشان بده که از آن می ترسند و به او درباره ایشان آن چیزی را نشان بده که دوست دارد، چشمش روشن می گرداند و سینه های ما و سینه های گروه مؤمنان را به واسطه او شفا عنایت فرما (کلینی، 1407: ج2، 548).
این گونه بیانات در قالب راز و نیاز غیر از انتقال معارف، نوعی احساس و وابستگی درونی و هم چنین شور را به مخاطب منتقل نموده و جامعه را بی صبرانه منتظر حضرت قائم(عج) می نماید.
نتیجه گیری
آن چه گذشت، توصیف اقدامات امام جواد(ع) برای آماده سازی جامعه شیعی در مواجهه با عصر غیبت بود. جامعه مسلمانان به ویژه شیعیان، از صدر اسلام با مفهوم «مهدی» یا «قائم» آشنا بودند. این آشنایی از سویی منشأ نقاط قوت و از دیگر سو، منشاء آسیب هایی چند بود.
نقاط قوت این آگاهی مجال دیگری می طلبد ولی از جمله آسیب ها می توان به ترس از آینده، سرگردانی هنگام بروز حادثه، سودجویی حاکمان قدرت طلب و افراد فرصت طلب و... اشاره کرد. از آن جا که شیعیان، آموزه های خویش را در همه ابعاد از امامان خویش فرامی گرفتند، در این حوزه نیز چشم به سوی منشأ هدایت خویش داشتند. هر یک از امامان(ع)، به نحوی وظیفه خویش را در راستای آماده سازی جامعه شیعی برای دوره غیبت، انجام دادند ولی هر چه به دوره امامان متأخر، نزدیک تر می شویم، این وظیفه، مهم تر می شود. امام جواد(ع) نیز از آن دسته از امامان متاخری بود که وظیفه خطیر خویش را برای آماده سازی شیعیان برای رویایی با غیبت حضرت قائم(عج)، به بهترین شکل ممکن به انجام رساند.
جوادالائمه(ع) در جامعه ای زیست می نمود که به لحاظ سیاسی، امام شیعیان، تحت نظارت شدید حاکمیت بود و از نظر فرهنگی، فضای جولان افکار و عقاید انحرافی به بهترین شکل ممکن فراهم بود، از این رو یکی از اقدامات حضرت، مقابله با جریان های انحرافی بود به گونه ای که با حاکمیت نیز دچار چالش نشود. در ادامه همین مباحث فرهنگی، امام، امامت خویش را که نخستین امامت خردسال شیعی بود، به اثبات رساند که همین امر خود مقدمه ای برای پذیرش امامت حضرت قائم (عج) در خردسالی بود. از دیگر اقدامات جوادالائمه(ع) برای آماده سازی جامعه شیعی، مدیریت و تقویت سازمان وکالت بود. همین سازمان دردوره غیبت صغری نقشی اساسی در هدایت جامعه شیعی داشت. حوزه بعدی اقدامات حضرت جواد(ع)، سلسله معارفی بود که ایشان برای پرورش افکار عمومی در حوزه مهدویت بیان می داشتند. این سلسله معارف، به صورتی روشمند، مباحث اصولی و ضروری مهدویت را هدف گذاری کرده بود. تعیین مصداق قائم(عج)، چگونگی ولادت ایشان، مفهوم القاب حضرت مهدی(عج)، جایگاه شکّاکان، تبیین دوره غیبت و انتظار، میزان قدرت حضرت مهدی(عج) و برخی مباحث دیگر از جمله مسایلی بود که حضرت جواد(ع) برای بالابردن سطح معارف مهدوی شیعیان انتخاب کرده بود. امام محمدتقی(ع) این معارف را به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم بیان می فرمودند. در شیوه غیرمستقیم، حضرت از قالب دعا و مناجات که قدرت نفوذ بیشتری دارد، استفاده می نمود.
منابع
- ابن الوهاب، حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، مکتبة الداوری، بی تا
- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف الاشرف، مطبعة الحیدریة، 1956 م
- ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، مصحح ابوطالب کرمانی، قم، دارالذخائر، 1411ق
- بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، قم، اول، مجمع الفکر الاسلامی، 1417 ق
- جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمة(ع)، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382ش
- حرانی، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مصحح علی اکبر غفاری، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404ق
- حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، قم، دارالذخائر، 1411ق
- خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، مصحح، عبداللطیف حسینی کوه کمری، قم، بیدار، 1401ق
- خلیفه بن خیاط العصفری، تاریخ خلیفة بن خیاط، محقق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بی تا
- صدوق، محمدبن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضا(ع)، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق
- ----------------، من لایحضره الفقیه، مصحح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق
- ----------------، کمال الدین و تمام النعمة، مصحح علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، 1395ق
- طباطبایی، محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1385ش
- طبری شیعی، محمدبن جریر، دلائل الامامة، قم، اول، مؤسسه البعثه، 1413ق
- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق: مراجعة و تصحیح و ضبط: نخبة من العلماء الأجلاء، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بی تا
- طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، محقق جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسه نشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین بقم المقدسه، 1373
- عاملی، سیدجعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد(ع)، بیروت، اول، مرکز الاسلامی للدراسات، 1405ق
- عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابوجعفر محمد بن علی الرضا، تهران، عطاردی، 1388
- کشی، محمدبن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، محقق، محمدبن حسن طوسی، مشهد، نشر دانشگاه مشهد، 1409ق
- کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، الکافی، مصحح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم، انصاریان، 1426ق
- مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دوم، دارالهجره، 1404ق
- ناصری، ریاض محمد حبیب، الواقفیة دراسة تحلیلیة، مشهد، الموتمر العالمی للامام الرضا(ع)، 1409ق.
- نجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی،قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407ق
- نعمانی، محمدبن ابراهیم ابن ابی زینب، الغیبة، محقق علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، 1397ق
- نوبختی، ابی محمد حسن بن موسی، فرق الشیعة، مصحح محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، مطبعة الحیدریه، 1355ق
پی نوشت ها
[1] البته برخی منابع گزارش ملاقات امام جواد(ع) با مأمون را در سال 215 هنگام عبور مأمون از تکریت برای جنگ با رومیان داده اند (طبری، بی تا: ج7، 190) که بعید به نظر می رسد که مأمون برای ملاقات با امام جواد(ع) بیش از 11 سال صبر کرده باشد.
[2] نام دیگری برای فرقه واقفه بوده است.