این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت برگزاری نشستهای انجمنهای ادبی اظهار کرد: نویسندگان جوان برای انتخاب انجمنهای ادبی باید به سوابق آنها نگاه کنند نه اینکه چون انجمنی به یک نهاد وابسته است بگویند خوب است یا بد. اما کاری که من خودم اخیرا انجام میدهم، تربیت اختصاصی داستاننویسان جوان است. نظرم این است که داستاننویسان جوان باید با آدمهای باتجربهای که به آنها اعتماد دارند و سوابقشان را میشناسند کار کنند.
او افزود: من خیلی به این اعتقاد ندارم که داستاننویسان جوان وقتشان را در این دورهمیها بگذرانند بلکه باید کار جدی کنند. مثلا من الان پروژههای رمان را قبول میکنم؛ بچهها میآیند و آموزش میبینند و طی یک پروژه با آنها کار میکنم، علاوه بر این با یکدیگر هم آشنا میشوند. اما این را که در کافه جمع شوند خیلی نمیپسندم، چون اغلب در این مکانها از بحثهای اجتماعی و سیاسی سردرمیآورند که خیلی به طور مستقیم به داستاننویس مربوط نیست. این بحثها بهعنوان یک شهروند برای فرد مهم است اما بهعنوان یک داستاننویس مهم نیست و فقط حساسیتهایی برای یک عده ایجاد میکند که من خیلی با آن موافق نیستم.
عباسی با بیان اینکه برگزاری نشستهای انجمنهای ادبی در کافهها حالت ژست پیدا میکند گفت: در چنین فضاهایی جلسه برگزار میکنند و میگویند که رفتیم کافه فلان، اما کار ادبی جدی صورت نمیگیرد و بحثهای سیاسی و اجتماعی انجام میشود که به درد داستاننویس نمیخورد. من خیلی موافق وقتگذرانی در اینجور جاها نیستم. بیشتر موافق این هستم که جوانان با کمک افراد باتجربه کار کنند تا خروجی کاری بگیرند، چون اعتقادم این است که کسی برای ما این کارها را نکرد، اما من برای بچههای جوانتر انجام دهم.
این داستاننویس با اشاره به اینکه حتما وقتی یک رماننویس میخواهد رمانی بنویسد باید رمان اولش را تحت نظر یک رماننویس باتجربه که با اصول و تئوریها آشنا است بنویسد، بیان کرد: داستاننویس جوان باید با یک رماننویس باتجربه کار اولش را شروع کند تا وقتی اثر را برای ناشر میبرد، ناشر نگوید «این چیه نوشتی؟!». پس جوانان باید به جای نشستن در کافهها اگر افراد باتجربهای را میشناسند با آنها ارتباط بگیرند. با عنوان «انجمن» هم مخالفتی ندارم اما آنچه عملا دیدهام در آخر بیانیه سیاسی و اجتماعی و حرفهای روشنفکری است که بهنظرم داستاننویس به آنها نیاز ندارد و این جلسات معمولا خروجی ندارند.
نویسنده «بازیگوش» در ادامه اظهار کرد: من فکر میکنم مسئولان فرهنگی باید از کیفیت و وضعیت نشستهای انجمنهای ادبی آمار داشته باشند و آنها را رصد کنند، نه بهصورت پلیسی، اما ببینند که این جلسات در چه وضعیتی است و چقدر مفید است. همچنین مسئولان فرهنگی وظیفه دارند تا جلسات ادبی را به جوانان معرفی کنند؛ یعنی بچهها باید آنقدر به آنها اعتماد داشته باشند که به حرفشان گوش دهند، که این اتفاق نمیافتد.
این منتقد ادبی با بیان اینکه وقتی فضای حقیقیمان پر از حرفهای صد من یک غاز است، فضای مجازی بدتر است، گفت: حرفهایی که در گروههای مجازی زده میشود به درد داستاننویسی نمیخورد. فضای مجازی خوب نیست چون اصلا ادبی نیست. در واقع باید تفکیک ساختاری انجام شود و اینها از هم جدا شود که من اگر داستاننویس هستم، داستاننویسیام را در وقتش انجام دهم و بعد در انتخابات سیاسی شوم. ما همیشه همه چیزمان قاطی بوده و متاسفانه این مسئله هم از همان رنج میبرد.