ماهان شبکه ایرانیان

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر/۲۱

روزنامچه فجر ۷؛ نیت‌خوانی نیکی کریمی؛ آتابای برای ترویج فمینیسم در آذربایجان

کارگردان، عمداً فیلم را به زبان ترکی ساخته تا عقاید فمینیستی خودش را در آن خطۀ مردسالار ترویج کند. وگرنه اقتضای قصه به جغرافیای آذربایجان ربطی ندارد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژه‌نامه جشنواره فجر 38 - / سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از 12 بهمن ماه بدون برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سال‌های گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحب‌نظران این حوزه را بر فیلم‌های در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلم‌های اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود.

لازم به تذکر و تأکید است، انتشار این نقدها لزوماً در تمام جزئیات آن، بازتاب‌دهنده نظر مشرق نیست.

******

روزنامچه فجر - شماره 7

نویسنده: امیر اهوارکی

در روز هفتم، فیلم‌های خروج و آتابای، تنور جشنواره را گرم کردند. برای بنده فیلم آتابای به لحاظ مطرح کردن یکی از مطالبات جدید فمینیست‌ها به نام «تعدد شوهر»، بسیار عجیب آمد و لذا در کنفرانس خبری به آن واکنش نشان دادم. در آنجا معلوم شد که خانم نیکی کریمی فیلم را برای این به زبان ترکی ساخته است که بتواند عقاید فمینیستی خودش را در آن خطۀ مردسالار ترویج کند.

فیلم‌های روز هفتم در سالن اصحاب رسانه (سینما ملت) به این ترتیب هستند:

لباس شخصی/ امیرعباس ربیعی

خروج/ ابراهیم حاتمی‌کیا

آتابای/ نیکی کریمی

زندگی میان پرچم‌های رنگی (مستند) / محسن اسلام‌زاده

مادر برفی (کوتاه) / مرجان خسروی

«روستای عدل‌آباد»

نام فیلم: خروج

کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا

ارزیابی : (متوسط)

خلاصه داستان: 10 کشاورز از استان کهگلویه و بویر احمد برای دیدار با رئیس جمهور حسن روحانی و بیان مشکلاتشان، با تراکتور به سمت تهران می‌آیند.

خروج بیستمین فیلم حاتمی‌کیا است. اگر بتوان از «ژانر حاتمی‌کیا» صحبت کرد، باید گفت که خروج در ژانر حاتمی‌کیا نیست. و لذا مخاطبان آثار او را غافلگیر می‌کند. حاتمی‌کیا، استاد حماسه‌سرایی است؛ (در قیاس با ده‌نمکی و درویش که خاطراتشان از جنگ را تصویر کرده‌اند.) حماسه، شور جنگیدن و دلیری است. ما ایرانی‌ها اهل حماسه هستیم. شاهنامه فردوسی یکی از منابع حماسه‌آفرین در ایران بوده است. و مهم‌تر از همه، واقعۀ عاشورا که درس‌آموز رزمندگان در دوران دفاع مقدس شد. مردم در هر عصر، به حماسه و پهلوانی و رزم‌آوری نیاز دارند.

یکی از علل مهم معروفیت و ماندگاری آثار حاتمی‌کیا، همین حماسه‌سرایی اوست. او این زبان را بلد است و به زیبایی به کار می‌گیرد. لذا می‌داند که از زندگی یک بادیگارد چطور می‌توان یک اثر حماسی خلق کرد. از قضا، فیلم‌های غریب او فیلم‌هایی هستند که از این زبان خاص، فاصله گرفته‌اند. مانند ارتفاع پست (1380)، دعوت (1387) و گزارش یک جشن (1389). به نظر بنده، فیلم خروج را نیز می‌توان در همین مقوله دسته‌بندی کرد.

نام فیلم، ایهام دارد. ظاهراً به معنای «خارج شدن» است اما می‌تواند «خروج» در زبان عربی مقصود باشد؛ یعنی قیام کردن و شورش؛ چنانکه از قصۀ فیلم نیز همین وجه برمی‌آید. هرچند که اشاراتی از معنای اول نیز در فیلم هست.

تکلیف دولت با این 10 کشاورز روشن نیست. گاهی می‌خواهند در مقابل آنها بایستند و گاهی به استقبال آنها می‌روند. در نهایت، وعدۀ ملاقات با رئیس جمهور را داده، آنها را به حرم حضرت معصومه می‌آورند. رئیس جمهور را با همان عمامۀ سفیدش از دور تماشا می‌کنند که نزدیک به ضریح در حال نماز است. (شاید اولین مورد در تاریخ سینمای ایران باشد که رئیس جمهور، در زمان ریاستش تصویر می‌شود.) به هر حال با خلف وعده، دکتر آتشکار (محمدرضا شریفی‌نیا) مشاور رئیس جمهور به دیدن کشاورزان می‌آید که سخن گفتنش، همان لحن دولت محافظه‌کار کنونی را دارد.

سردستۀ این کشاورزان، رحمت بخشی (فرامرز قریبیان) است که پسرش یحیی قبلاً به شهادت رسیده است. در اوایل فیلم، جنازۀ او به روستای عدل‌آباد می‌رسد و بخشی از زمان فیلم به تشییع او می‌گذرد. کارگردان فرصتی پیدا می‌کند تا نشان دهد که این خروج کنندگان، جزو این انقلاب هستند. سه پدر شهید و یک همسر شهید در این کاروان حضور دارند. مهر بانو (پانته‌آ پناهی‌ها) نقش یکی از راننده‌های تراکتور را بازی کرده که همسر شهید نیز هست. در عوض قاسم (آتش تقی‌پور) که شوهر خواهر رحمت محسوب می‌شود، در میانۀ راه پشیمان شده کاروان را ترک می‌کند.

پیرمردها در فیلم به زیبایی شخصیت‌پردازی شده و بازی کرده‌اند؛ جهانگیر الماسی (میکائیل)، فرید سجادی حسینی (مش باقر)، مهدی فقیه (ملا آقا)، اکبر رحمتی و محمد فیلی. اما مهم‌تر از همه، فرامرز قریبیان است که بازی درخشان و تازه‌ای ارائه داده است. فرید سجادی نیز نقش متفاوتی را بازی کرده. اما در عوض، نقش مهدی فقیه همان تیپ همیشگی اوست.

در انتها علن می‌شود که این ماجرا واقعی بوده و فیلم با تصاویری مستند از این کشاورزان و تراکتورها پایان می‌یابد. فیلم در کلیت خود به مسئولان هشدار می‌دهد که خاستگاه خود را فراموش نکنند و مست قدرت و ریاست نشوند.

*****

«تبلیغ فمینیسم برای آذربایجان!»

نام فیلم: آتابای

کارگردان: نیکی کریمی

ارزیابی: (بی‌ارزش)

خلاصه داستان رسمیِ فیلم: کاظم آتابای [هادی حجازی‌فر] چهل ساله به همراه پدر و خواهرزاده‌اش در روستای پیرکندیِ خوی زندگی می‌کنند. آتابای سال‌ها پیش دانشجوی نمونۀ معماری در دانشگاه [دانشکده] هنرهای زیبای تهران بوده. در حالیکه تنها یک سال به فارغ التحصیلی‌اش مانده بود به علت مشکلات روحیِ ناشی از عشق نافرجام به هم‌دانشگاهیِ خود، ترک تحصیل کرد و به زادگاه خود بازگشت... [ماهنامه فیلم، ش 567]

نیکی کریمی فیلمسازی را از پانزده سال قبل شروع کرده و آتابای پنجمین ساختۀ او به حساب می‌آید. فیلمنامه را هادی حجازی‌فر بر اساس طرحی از خانم کریمی نوشته که در نوبۀ خود، اقتباسی آزاد از داستان «عشق و کاهگل» از علی‌اشرف درویشیان است که در کتاب «فصل نان» به چاپ رسیده.

فمینیسم، موضوع محوریِ همۀ فیلم‌های نیکی کریمی است. متأسفانه فمینیست‌ها اصلاً تصور صحیحی از جهانی که در آن زندگی می‌کنند، ندارند. لذا دنیا را از دریچۀ تنگ عقاید افراطی‌شان می‌بینند. بنابراین، عادل نیستند بلکه دشمنان کمربستۀ شرع و دین. برای تحلیل افکار فمینیستیِ خانم نیکی کریمی، خوانندگان علاقمند را به مطالعۀ نقدها و یادداشت‌هایی که بر دو فیلم اخیر او نوشته‌ام، دعوت می‌کنم: نیکی و باقالی‌ها؛ نقدی بر فیلم سوت پایا (1389) ـ فمینیست معتدل موش‌کُش؛ مروری بر شیفت شب (1393)

اما در خصوص آتابای باید همان چیزی را بگویم که در کنفرانس خبری فیلم کتباً نوشتم و آقای محمود گبرلو زحمت کشیده، قرائت کرد. سخن بنده این بود که باید به عوامل فیلم دست مریزاد گفت که توانسته‌اند در مدت 107 دقیقه، دوجین موضوعات فمینیستی را در فیلم داخل کنند. موضوعاتی از قبیل: مخالفت با کودک‌همسری، ترویج عشق‌های پیش از ازدواج (همان سن کودکی)، خوار و خفیف کردن پدران، تمسخر نمودن تعدد زوجات در آذربایجان، ترویج غیرت‌ورزی زنان، لزوم وفاداری مردان تا آخر عمرشان به عشق دوران جوانی، جواز آوازه‌خوانی زنان (تیتراژ پایانی) و غیره.

اینها را ما قبلاً شنیده و بلد بودیم. اما سال گذشته با موضوع جدیدی به نام «تعدد شوهر» در جشنواره مواجه شدیم که در فیلم بنفشۀ آفریقایی ساختۀ مونا زندی تصویر شده بود. یک زن (فاطمه معتمد آریا) به طور همزمان با دو شوهر سابق و لاحق خود در یک خانه زندگی می‌کرد. گره اصلیِ آتابای نیز همین است. در دقیقۀ 45 از فیلم شما علن می‌شود که فرخ‌لقا به سبب اینکه شوهرش پرویز او را رها کرده و همسر دوم گرفته، خودش را نسوزانده. بلکه به این علت بوده که عشق پیشین او یحیی (جواد عزتی) به او وفادار نمانده و می‌خواسته ازدواج کند! زیرا که فرخ‌لقا بعد از ازدواجش با یحیی پنهانی گپ و گفت داشته است.

نگارنده در انتهای یادداشت خود، این دو سؤال را مطرح کردم که آیا شما با فیلم آتابای می‌خواستید که این دو موضوع جدیدی را تئوریزه کنید؟ (جواز تعدد شوهر، و لزوم وفاداری مردان بر عشق دوران جوانی). لطفاً صریح و واضح بگویید که این مسائل فمینیستی از کجا به فیلمنامه داخل شده‌اند؟ از آقای حجازی‌فر یا خانم کریمی؟

آقای حجازی‌فر سعی کرد از فیلمنامه دفاع کند و بگوید که اینها واقعیات موجود در آذربایجان هستند. بنده نپذیرفتم و متعرض شدم که از قضا بیشترین خانواده‌های مردسالار در آذربایجان هستند. خانم کریمی اعتراف کرد که اینها اسطوره‌هایی هستند که ما دوست داریم دربارۀ آنها حرف بزنیم. بنده از آقای گبرلو ناظم جلسه اجازه گرفتم و به نیکی کریمی گفتم: پاسخ شما برای بنده پذیرفتنی‌تر است. به هر حال شما دارید با استفاده از رسانۀ سینما، عقاید افراطی خودتان را شهرت می‌دهید و «معروف» می‌کنید تا بتوانید آنها را به جای «منکرات» بنشانید؛ آن هم در جایی مانند آذربایجان که فمینیسم در آن، اصلاً جایی ندارد. عوامل فیلم همگی سکوت کردند و پاسخ ندادند.

اما شاهین امین ــ منتقد رسمی جلسه ــ به بهانۀ آذری بودنش به تقابل با بنده برآمد. او گفت که در آذربایجان، زن‌هایی بسیار قوی وجود دارند که خانه را اداره می‌کنند و مردها به امورات بیرون از خانه می‌پردازند. او در پایان به بنده سفارش کرد که این فیلم را از منظر فمینیسم نگاه نکنم! از آنجا که شرایط کنفرانس خبری، مهیای بحث دو طرفه نبود بنده ساکت شدم. اما پاسخ جناب شاهین امین در سخنان او وجود داشت. لزومی ندارد که جهان را از منظر تقابلِ مرد و زن ببینیم. بر خلاف آنچه فمینیست‌ها تبلیغ می‌کنند، قوی شدن یک زن، به معنای ضعیف شدن شوهر او نیست. زن و شوهر در کنار همدیگر چرخ زندگی را می‌چرخانند، نه اینکه مانند فمینیست‌ها در تقابل با یکدیگر برآیند. هرچند که بسیاری از فمینیست‌ها اصلاً به ازدواج نمی‌رسند. مانند همین خانم نیکی کریمی، باران کوثری یا سهیل بیرقی. اگر دقت کرده باشید، خاستگاه همجنسگرایی در فمینیسم افراطی است.

فیلم آتابای بجز یک دقیقه، تماماً به زبان آذری است (با زیرنویس فارسی). کارگردان، عمداً فیلم را به آذربایجان و اطراف خوی کشانده تا عقاید فمینستی خودش را در آن خطۀ مردسالار ترویج کند. وگرنه اقتضای قصه به جغرافیای آذربایجان ربطی ندارد.

سؤالی برایم بود که هادی حجازی‌فر در این فیلم چه می‌کند. در میانۀ جلسه پاسخم را گرفتم. او گفت که نگاه خاصی روی من در سینمای ایران به وجود آمده. به طوریکه خیلی‌ها حاضر به حرف زدن با من نبودند؛ با اینکه تحصیلات تئاتر دارم و کتاب‌هایی به چاپ رسانده‌ام.

به عبارت دیگر، آقای حجازی‌فر می‌خواست بگوید که افراد نامبرداری در سینمای ایران هستند که شعار «هنر «می‌دهند اما در پشت پرده به طور فاشیستی کسانی را که همسو با عقاید آنها نباشند، قلع و قمع می‌کنند. به نظر بنده یکی از این افراد، همایون اسعدیان از اعضای هیئت مدیرۀ خانۀ سینما است که بلافاصله بعد از فیلم خوب آژانس شیشه‌ای، پرویز پرستویی و حبیب رضایی را به فیلم خزعبل شوخی (1377) آورد تا خاطرۀ خوب این دو نفر در آژانس شیشه‌ای از اذهان پاک شود. فیلم شوخی، یک کپی از فیلم امریکایی قهرمان (1392) Hero ساختۀ استفن فریرز است. همین همایون اسعدیان بود که سه هفته پیش به بهانۀ توهین به رخشان بنی‌اعتماد، بحث تحریم تلویزیون را مطرح کرد.

حالا نسخه‌ای که برای جواد عزتی و مخصوصاً هادی حجازی‌فر پیچیده شده این است که خاطرۀ خوش دو قسمت ماجرای نیمروز و لاتاری (هر سه از ساخته‌های مهدویان) را از اذهان مردم پاک کنند و توبه‌نامه‌هایی تصویری بدهند تا مافیای سینمای ایران به آنها اجازۀ ادامۀ حیات بدهد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان