وزیر آموزش و پرورش با اشاره به تمهیدات این وزارتخانه برای دانش آموزان اذعان داشته امکان آموزش در بستر اینترنتی فراهم شده و یک شبکه اجتماعی به نام «شاد» برای ارتباط دانش آموزان و معلمان قرار است که راهاندازی شود؛ پیامرسانی که سالیان سال است قرار است در سیستم آموزشی کشور سر بر بیاورد و هر بار فعالیت آن در قالب اسامی مختلف به بن بست خورده است. حالا با شیوع ویروس کرونا و خانهنشین شدن دانش آموزان دوباره این پیام رسان به عنوان گزینه روی میز مطرح شده است.
«محسن حاجی میرزایی» با اعلام اینکه زیرساخت فناوری این شبکه اجتماعی جدید توسط اپراتورهای مختلف و وزارت ارتباطات فراهم شده، تاکید کرده که این موضوع طی چند روز آینده محقق خواهد شد. بر اساس اعلام وزیر آموزش و پرورش شبکه اجتماعی تحت عنوان شاد که برای دسترسی دانش آموزان روی محیطی امن فراهم شده، ارتباط بین معلم و دانشآموز را برقرار میکند و معلم میتواند محتوای درسی را از طریق این شبکه با دانش آموزان به اشتراک بگذارد و طرح سؤال و آزمون کند.
اما باید گفت طرح شاد، طرحی احیا شده از یک برنامه قدیمی است که بنا به اقتضای شرایط شیوع کرونا دوباره بر سر زبانها افتاده است.
طرح شادی که یک سینای شکست خورده شد
برنامهریزی اجرای این پروژه از سال 94 در دستور کار آموزش و پرورش بوده و بارها ماهیت آن تغییر پیدا کرده است. در سال 94 بود که «حمیدرضا کفاش»، معاون فرهنگی آموزش و پرورش خبر از راهاندازی یک شبکه اجتماعی برای دانش آموزان داد. او در سال 95 وعده داد که این اپلیکیشن تحت عنوان «شاد» (شبکه اجتماعی دانشآموزان) تا دهه فجر سال 95 عرضه شود.
در آن زمان قرار بود شبکه اجتماعی شاد مختص دانش آموزان نخبه باشد و صحبتی از وجود یک پیام رسان تعاملی بین دانش آموز و معلم به میان نیامد اما در هر حال بعد از گذشت یک سال دیگر و در روزهای پایانی سال 96، اعلام شد که طرح شاد بنا به دلایلی اجرایی نشده و طرح سینا جایگزین آن شده است.
سینا یک شبکه تعاملی بر بستر پیام رسان «روبیکا» بود که برای آن هیاهوی خبری زیادی هم در سال 97 انجام شد و حتی وزیر آموزش و پرورش در مهر سال 97 از طریق این تلویزیون تعاملی با دانش آموزان به گفتگو نشست؛ اما واقعیت امر این است که تلویزیون تعاملی سینا هم تنها چند ماه پس از اجرا شدن به فراموشی سپرده شد و امروزه خبری از آن نیست.
در این بین وزیر آموزش پرورش پیشین نیز بخشنامهای را درخصوص ممنوعیت استفاده از پیام رسانهای خارجی برای تبادل اطلاعات در مدارس صادر و اعلام کرد که در حال رایزنی با دو پیام رسان داخلی هستند تا دانش آموزان در آن فعالیت کنند؛ اتفاقی که هیچگاه رخ نداد و مشخص نیست که سرنوشت صحبتهای وزارت آموزش و پرورش با دو پیام رسان بومی (که هیچگاه نامشان اعلام نشد) به کجا رسید.
حکومت خودسرانه مدارس
حال بعد از شکست این دو پروژه و در بحبوحه وقوع اتفاقی مانند شیوع ویروس کرونا که تعطیلی چند هفتهای مدارس را به همراه داشته، به نظر میرسد وزیر جدید آموزش و پرورش طرح خاک خوردهای را از دل صندوقی قدیمی بیرون کشیده و با گردگیری مجدد آن قصد دارد که یک بار دیگر پروژه یک پیام رسان ویژه مدارس را پیادهسازی کند؛ پروژهای که بسیار دیر و به قولی نوشداروی بعد از مرگ سهراب به شمار میرود.
از سوی دیگر تا به امروز مدارس، والدین و دانش آموزان بلاتکلیف ماندهاند و هر مدرسه مانند یک حکومت خودمختار و مستقل به سبک و سیاق خود دانش آموزانش را از راه دور مدیریت میکند؛ یکی با وجود اعلام شدن ممنوعیت استفاده از پیامرسانهای خارجی این کار را در بستر تلگرام و واتساپ که سرعت و کیفیت بسیار بالایی دارند انجام میدهد و دیگران هر یک به یک شبکه اجتماعی بومی روی آوردهاند.
البته در این بین برخی از مدارس نیز به طور کلی فعالیتهای خود را معلق کردهاند و هنوز برنامه مشخصی برای خود ندارند.
بازگشت به دهه 60؛ عدالت اجتماعی یا بیتدبیری توسعه الکترونیکی؟
وزارت آموزش و پرورش در این میان به سیستم آموزش از طریق تلویزیون (رسانه ملی) هم روی آورده و وزیر آموزش پرورش اعلام کرده که برنامه تلویزیونی دانش آموزان به 14 برنامه در روز افزایش خواهد یافت.
این روش که یادآور درس خوانی دانش آموزان دهه شصت در بحبوحه جنگ است در دوران کنونی موضوعی بسیار سنتی به نظر میرسد اما نباید فراموش کرد که در بحث آموزش، عدالت اجتماعی همواره نکته مهمی بوده و این مهم برای دانش آموزانی که به هر دلیلی گوشی هوشمند و یا اینترنت در دسترس ندارند، امری نسبتا منطقی به نظر میرسد؛ هرچند نفوذ اینترنت در کشور و روستاها بر اساس آخرین گزارشهای منتشر شده رشد قابل توجهی یافته است.
گریزی به وزارت علوم
اوضاع برای دانشگاهیان فرق میکند و وزارت علوم بلاتکلیفتر از وزارت آموزش و پرورش در این سالها عمل کرده است. وجود دانشگاههای متعدد و سیستم آموزشی مختلف در این دانشگاهها باعث شده که وجود یک پیام رسان یکتا برای همه دانشجویان امکان پذیر نباشد و از آنسو تمامی پروژههای دانشگاهها به صورت مستقل در زمینه ساخت یک پیام رسان دانشگاهی تا به امروز بینتیجه مانده است.
سامانه پیامرسان دانشگاه آزاد اسلامی و سامانه پیام رسان هما و شبکه علمی آموزش عالی (شعاع) تنها چند مورد از این پروژههای شکست خورده به شمار میآیند و عمده دلیل شکست آنها عدم اقبال دانشجویان و اساتید در استفاده از این برنامهها به جای اپلیکیشنهای مقبول در سطح جامعه است.
مصائب غمگین یک طرح «شاد»
در دوران شیوع ویروس کرونا نیز نمیتوان اطمینان صد در صدی داشت که طرحهایی همچون اپلیکیشن «شاد» به موفقیت برسند چرا که همانطور که گفته شد از حالا بسیاری از مدارس از سیستمهایی چون واتساپ و تلگرام و یا برخی پیامرسانهای بومی برای رد و بدل اطلاعات بین والدین، دانشآموزان و معلمها استفاده میکنند و موضوعی به جز جبر قانونی نمیتواند آنها را وادار به استفاده از شبکههای دیگری بکند؛ موضوعی که «رضا اسدی» استاد علوم ارتباطات دانشگاه نیز در گفتگو با دیجیاتو به آن تاکید میکند:
«پیامرسانهایی که تحت عنوان یک پیام رسان آموزشی چه در سیستم آموزش و پرورش و چه در سیستم دانشگاهی عرضه میشوند، عمدتا با مشکلات عدیدهای همراه هستند و این مشکلات سختیها و چالشهای زیادی برای یاددهندگان و یادگیرندگان به وجود میآورد. سرنوشت آنها سرنوشتی مشابه پیامرسانهای بومی تعریف میشود، ولو کمی بدتر از آنها. حتی مدلهای کوچک این پیامرسانها که در یک دانشکده چند صد نفره ایجاد میشود، مشکلاتی دارد و از آنجایی که چند صد نفر، کاربران زیادی برای یک برنامه به شمار نمیآیند، تیم سازنده معمولا به همان ارائه نسخه اولیه اکتفا کرده و سعی در حل مشکلات برنامه خود ندارد.»
اسدی همچنین میگوید که هزینه درستی برای تولید این برنامهها تاکنون صورت نگرفته و تیمهایی که وارد ساخت این پروسهها شدند عمدتا خارج از فضای آموزش بودهاند و از همین رو درک درستی از چگونگی ساخت یک برنامه با ارزشهای افزوده معتبر بازماندهاند. او تاکید دارد که در دوران کنونی هم نمیتوان به موفقیت طرح برنامههایی چون شاد صد درصد ایمان و اطمینان داشت، چرا که از دید او سرمایه اعتماد مردم نسبت به اینگونه برنامهها از بین رفته است و بازگرداندن آن کاری نیست که حتی کرونا بتواند آن را انجام دهد:
«از طرفی رها ساختن مدارس و ایالت شدن آنها با قوانین و فرمول خودشان در این دوران تعطیلی، کار درستی نیست اما اینکه بتوانیم مطمئن باشیم زور مدارس به والدین ناراضی از تبدیل شدن به مصرفکنندگان این برنامهها میرسد یا خیر، مساله پیچیدهای است. اینکه آیا مدارس میتوانند والدین را مجاب به حضور در این برنامهها کنند و آیا خود معلمها، جملگی نسبت به این فناوری روی خوش نشان خواهند داد یا خیر، از مسائلی است که در دوران شیوع کرونا نمیتوان به طور دقیق به آن رسیدگی کرد و راهاندازی عجولانه این چنین طرحهایی در زمانی که اکثر مردم در قرنطینه خانگی به سر میبرند، بیتدبیری است. این چنین موضوعاتی باید پیشتر رخ میداد تا مشکلات آن حل و فصل شود، این اقدام درست مانند ساختن یک پناهگاه در وسط میدان جنگ است.»
به گفته اسدی به کار گیری شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در هر دو فرایند آموزش و یادگیری از منظر کارشناسان و ذینفعان این موضوع یعنی معلم و شاگرد (و یا استاد و دانشجو) کاملا محرز است: «یادگیری غنی شده مبتنی بر وب، علی رغم موانع و چالش های درک شده بستری مناسب برای تسهیل، تسریع و خلاقیت در فرایند آموزشی است. ارسال همزمان اطلاعات در حجم وسیع، یادگیری فرامکانی و فرازمانی، تسریع فرایند آموزش و تسهیل این فرایند، چند وجهی سازی آموزش و به کارگیری همزمان صدا و تصویر و متن و فیلم از جمله ویژگیهای مثبت این مورد است.»
در پایان باید گفت بحث آموزش آنلاین شاید نتواند جای آموزش فیزیکی و حضوری را به مثابه کاهش ارتباط کلامی و مشارکتهای بین فردی و دیگر موارد به درستی پر کند، ولی امری ضروری به نظر میرسد و عدم وجود آن تا به امروز در سیستم آموزشی کشور یک علامت سوال بزرگ بدون جواب است و رسیدن به آن در دوران کنونی، امری سخت به نظر میرسد که کمی دیر به آن رسیدگی میشود.