سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**زیباکلام:با شعار «مدیریت جهادی» نمیتوان «اقتصاد» را چرخاند
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «من پیش از این گفته بودم پیروز این انتخابات تندروها هستند و حتی اصولگرایان میانهرو هم چندان نقشی در مجلس یازدهم نخواهند داشت...پرسش اساسی اینجاست که تندروها با بحران همهجانبه و فراگیری که در عرصه اجتماعی و اقتصادی و سیاستخارجی که کشور را در خود فرو برده، میخواهند چه کار کنند؛ چون دیگر روحانی هم نیست که بخواهند کاسه و کوزه همهچیز را بر سر او و فراکسیون امید خالی کنند».
زیباکلام در ادامه گفت: «مسلما این اقتصادی که درمانده شده است، نمیتوان با شعار "نگاهمان به داخل باشد" یا "مدیریت جهادی" و "سپردن مدیریت به جوانان" و... اداره کرد و هیچکدام از این موارد باعث نمیشود بتوانید نفت بفروشید یا صادرات و واردات داشته باشید و قطعا نمیتواند مشکلات را مرتفع کند؛ مضاف بر آنکه دیگر روحانی هم در کار نیست که همه تقصیرها را به گردن او بیندازند؛ بنابراین به نظرم هیچ بعید نیست تندروها به نحوی نرمش قهرمانانهای نشان بدهند و به شکلی آبرومندانه با ترامپ کنار بیایند».
«الیاس حضرتی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس و کاندیدای ردصلاحیت شده مجلس یازدهم نیز در مصاحبه با روزنامه آرمان در اظهارنظری مشابه گفت: «برای هر مجلس تازهنفسی یک اصل وجود دارد آن هم این است که نمایندگان تازهوارد آن آرزوها و آرمانهایی دارند. آنها براساس شعارهای انتخاباتی که دادهاند طبیعی است که رجز بخوانند اما بخش زیادی از این شعارها و رجزخوانیها قبل از ورود به مجلس خام و نپخته است. ایرادی هم ندارد باید اجازه بدهیم به میدان عمل بیایند و محدودیتها و صخره تصمیمگیریها را از نزدیک ببینند تا صدای آنها به سمت واقعنگری برود و در چارچوب واقعیت تصمیمگیری کنند. طبیعی است قبل از ورود به مجلس شعارهایی داده شود که در واقعیت امکان تحقق آن وجود نداشته باشد؛ چرا که شعاردهندگان چندان با واقعیتهای امور اجرایی و قانونگذاری آشنایی ندارند. اساساً به دلیل اینکه در مسئولیت نیستند. گاه حرفهای بدون چارچوب میزنند. اما درخصوص مجلس یازدهم باید با دقت و تامل بیشتری صحبت کرد و توجه داشت که اکثریت منتخبان این دوره اولین بار است که به مجلس شورای اسلامی راه یافتهاند».
حضرتی در ادامه گفت: «برخی متحجرین در انتخابات مجلس رای آوردند».
چندی پیش «اکبر ترکان» مشاور سابق رئیس جمهور گفته بود: «هنوز مشخص نشده مثلاً منظور مخالفان دولت از برنامهای چون مدیریت جهادی چیست».
اشخاصی همچون صادق زیباکلام، الیاس حضرتی، اکبر ترکان و دیگر فعالین اصلاح طلب هیچ اعتقادی به جوانگرایی و همچنین مدیریت جهادی و اعتماد به استعدادهای عظیم متخصصان ایرانی ندارند.
برای همین صراحتا اعلام می کنند که «ما ایرانی ها قدرت رقابت در هیچ صنعتی به جز قرمه سبزی و آبگوشت بزباش را نداریم»!؛ و به همین دلیل «جوانان را فقط در حد سیاهی لشکر میتینگ های انتخاباتی به رسمیت می شناسند»؛ و به همین خاطر می گویند «خودکفایی مزخرف است»! و «باید مدیر از خارج بیاوریم»! و...
این طیف در مسئله برجام، عیار ادعاهایش را مشخص کرد. آنجا که پس از امضای توافق اعلام کرد که فتح الفتوحی بزرگ رخ داده و زین پس تمامی تحریم های ضدایرانی از جمله تحریم های مالی و بانکی و نفتی بالمره(به یکباره) لغو خواهد شد و نه تعلیق، و سرمایه گذاری خارجی به کشور سرازیر شده و مشکل رکود و گرانی و بیکاری و ازدواج جوانان و...رفع خواهد شد.
اما اعتماد مطلق به آمریکا و اروپا و بی اعتمادی به جوانان و غفلت از توان عظیم داخلی، مردم را با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی مواجه کرد. افزایش سرسام آور قیمت دلار، خودرو، مسکن، سکه، لوازم خانگی و اقلام خوراکی در دولت روحانی تنها بخشی از نتایج رویکرد مورد حمایت زیباکلام و حضرتی و ترکان در مدیریت کشور بود.
حالا اصلاح طلبان که به دلیل کارنامه بسیار ضعیف در دولت و مجلس با بی اعتمادی مردم مواجه شده و از راهیابی به مجلس یازدهم بازماندند، با تمام توان در پی ناامیدسازی مردم هستند.
در سوی مقابل، در روزهای گذشته خبرهای خوبی از برخی منتخبان ملت در مجلس یازدهم منتشر شد. تشکیل کارگروه های تخصصی، مشورت با نمایندگان سابق و فعلی مجلس، گفت و گو با تولیدکنندگان، آماده کردن طرح های ویژه برای بازار مسکن و...از جمله اقدامات برخی منتخبان مجلس یازدهم در روزهای اخیر بوده است. اقداماتی امیدآفرین و قابل تحسین.
**مشکلات ما با دنیا، بخاطر اختلاف با اسرائیل است
«فریدون مجلسی» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «در برههای از زمان که آمریکا از توافق هسته ای خارج شده است و شدیدترین تحریمها را علیه ایران وضع کرده است اما طرفهای اروپایی این اقدام را نپذیرفتهاند و مجبور به تن دادن به آن شدهاند، شرایط بهگونهای پیش رفت که جمهوری اسلامی ایران نیز مجبور به اقدام متقابل شد تا شاید بتواند با مقابله جدی خود امتیازی کسب کند و به طرفهای دیگر نشان دهد که اراده جدی برای اخذ حقوق خود دارد».
مجلسی در ادامه گفت: «در گزارش آژانس نیز شاهد بودیم که به علت اینکه رژیم صهیونیستی گزارشاتی به آژانس داده است این اختلاف بهوجود آمده است و دوباره تمامی اختلافات به نحوی نشات گرفته از رژیم صهیونیستی است و گویا طرفهای دیگر برجام نیز در راستای حفظ امنیت این رژیم خواستههایی از ایران دارند. نقطه اختلاف دقیقا در همین مورد است که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه در مورد این مساله کوتاه نمیآید. با وجود این تفاسیر به نظر میرسد که اختلافات جدی است و به راحتی قابل حل نمیباشد».
چندی پیش «میرمحمود موسوی» دیپلمات سابق و برادر یکی از سران فتنه در اظهارنظری تأمل برانگیز، رویکرد سیاست خارجی عمان در مواجهه با رژیم صهیونیستی را به عنوان رویکردی مبتنی بر عقلانیت و تأمین کننده رفاه و آسایش مردم معرفی کرده بود. این در حالی است که «یوسف بن علوی» وزیر امور خارجه عمان- آبان 97- گفته بود: «اسرائیل یک کشور پذیرفته شده در خاورمیانه است»!
«ریچارد هاویت» (تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط ایران) -بهمن 95- گفته بود: «توافق هستهای یک نقطه عطف بود، هر چند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوقبشر حل نشده است...نیروهایی در داخل ایران، در حال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما نیز باعث پیشرفت در این زمینه شود. ما میخواهیم به سوی ساختار جدید امنیتی در خاورمیانه حرکت کنیم».
تجربه ثابت کرده که گره زدن معیشت مردم با مواردی همچون هسته ای، موشکی، حقوق بشر و در نهایت اسرائیل، دوگانه ای دروغین و خسارت آفرین است.
**قطع رابطه با قدرت های بزرگ، خسارت آفرین است
روزنامه ابتکار در مطلبی نوشت: «هیچ کشوری نمیتواند بدون پرداخت هزینههای گزاف رابطهاش را با کشورهای توسعهیافته قطع یا رابطهای تنشآلود داشته باشد. از این رو، اگر قرار است نیازهای (امنیتی، دفاعی، علمی، اقتصادی، صنعتی، علمی، سیاسی و...) کشور با هزینه کم تامین شوند، قطع روابط یا رابطهای متشنج با کشورهای دیگر روش کارآمدی برای تامین انواع نیازهای کشور نیست».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «کشورها برای تحقق آن دسته از نیازهای خود که صرفاً با اتکا به امکانات و توانایهای داخلی برآورده نمیشوند مجبورند با کشورهای دیگر مراوده داشته باشند. بنابراین اساس روابط خارجی هر کشوری نه اندیشهها و اهداف و طرحهای آرمانگرایانه، احساسات گوناگون یا تمایلات فردی و گروهی خاص، بلکه ضرورت محض است…در روابط خارجه نباید به واسطه خصومت، اندیشههای آرمانگرایانه یا عملکرد احساس محور با برخی کشورها قطع رابطه کرد».
پیش از این «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا گفته بود: «بعد از خروج ما از برجام، مشکلات در ایران بالا گرفته است، مردم نمیتوانند نان بخرند، آنها مجبورند با ما مذاکره کنند»
«مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا نیز چندی پیش گفته بود: «اگر ایران میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند. اکنون ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد مردمش غذا بخورند، یا نه»
مقامات آمریکایی بارها مدعی شده اند که ایران باید رفتار خود را تغییر داده و مانند یک کشور نرمال (عادی) رفتار کند یا عواقب سخت آن را بپذیرد. حال سؤالی که در این مورد پیش میآید این است که معیار نرمال و غیرنرمال بودن یک کشور چیست و آیا خود آمریکا، کشوری نرمال است!؟
آمریکاییها با گستاخی و وقاحت مردم ایران را تهدید به گرسنگی میکنند و میگویند اگر میخواهید شکمتان سیر باشد باید به خواستههای ما تن دهید. حال خواسته های آمریکا چیست؟ نابودی کامل توان موشکی و دفاعی، نابوی کامل و ابدی توان هسته ای و دیگر مولفه های قدرت ساز علمی، دست کشیدن ایران از مبارزه با تروریسم در منطقه و...
آمریکا با هر عاملی که موجب استقلال و پیشرفت دیگر کشورها می شود مخالف است و با خوی زورگویی و غارتگری خود در پی فشل کردن مولفه های قدرت دیگر کشورهای جهان است.
برقراری روابط استراتژیک با هر کشوری مادامی که روابط، «ارباب و رعیتی» نباشد و از سر اقتدار و احترام و هوشیاری باشد هیچ اشکالی ندارد.
یکی از دروغ های پرتکرار این است که کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی پس از نزدیک شدن به آمریکا پیشرفته و صنعتی شدند. این در حالی است که نزدیک شدن یا دور شدن از یک کشور، هیچ کشوری را نه پیشرفته کرده نه عقب مانده. کشورهای زیادی را میتوان نام برد که از نزدیک شدن به آمریکا هم فراتر رفته و تبدیل به نوکر آن شدهاند اما، رهبرانشان به دست همین آمریکا کشته شده، و هیچ نشانهای از یک کشور صنعتی و پیشرفته هم ندارد.
ژاپن و کره جنوبی امروز نان زحمات خود را میخورند. اتفاقا این دو کشور در آن حوزههایی که به آمریکا نزدیک شدهاند، عقب افتاده و در آن حوزههایی که روی پای خود ایستاده و و زحمت کشیدهاند، پیشرفتهاند. امثال ژاپن و کره جنوبی در حوزه سیاست و اقتدار نظامی، کشورهای عقبماندهای هستند. ژاپن ارتش به معنای مصطلح در سایر کشورها ندارد و نظامیان این کشور اجازه مشارکت در عملیاتهای برون مرزی را ندارند. قانون اساسی این کشور را هم آمریکاییها نوشته و تحمیل کردهاند. ژاپن فقط در حوزه اقتصاد و صنعت سرآمد است و آن را هم از صدقه سر زحمات خودشان دارند.