گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ــ 24 اسفندماه سال 1354 مجلس سنا و مجلس شورای ملی در جلسهای مشترک اقدام به تغییر ناگهانی تقویم ایران از هجری به شاهنشاهی کردند و مقرر شد که تاجگذاری کوروش هخامنشی در سال 599 قبل از میلاد، مبدأ سال خورشیدی و سرآغاز تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران قرار بگیرد.
محمدرضا پهلوی در نطق افتتاحیه مجلس دوره 24 که اکثر نمایندگان آن را اعضای حزب رستاخیز تشکیل میدادند، در راستای برنامههای قبلی خود درصدد احیای تاریخ پیش از اسلام و امپراتوری شاهان ایرانی، چنین گفت: "تاریخ طولانی کشور ما شاهد هجومهای فراوان خارجی و بهکرّات نیز شاهد اشغال موقتی کشور از طرف بیگانگان بوده که طبعاً هر اشغالی باآنکه سرانجام به غلبه معنوی و فرهنگی ایران منجر شده، یادگارها و آثار شومی نیز مخصوصاً در زمینه فکری و روحی برجای گذاشته است که با ماهیت و اصالت واقعی و روح و فرهنگ ایرانی هماهنگ نیست."
این از بین بردن آثار تمدن اسلامی و برجسته کردن مظاهر فرهنگی پیش از اسلام، نهتنها از سمت طبقات مذهبی جامعه و روحانیون مورد نقد قرار میگرفت بلکه ملیگراها نیز معتقد بودند این اقدامات بیش از آنکه جنبه میهنپرستی داشته باشد، مخفی شدن شاه و ضعفهایش پشت نقاب پادشاهان بزرگ آن زمان مانند کوروش بود. علی دشتی نویسنده و از اعضای مجلس سنا در دوران محمدرضا پهلوی در مجموعه یادداشتهایش درباره سلسله پهلوی که در کتاب عوامل سقوط منتشر شده است، مینویسد: "در تاریخ ایران با همه انقلابات و تحولات گوناگون و غیرمترقبه آن، شاهی بدین ضعف نفس و بدین مایه عقده داشتن، آنهم عقده خودنمایی و خودستایی وجود ندارد!"
نطق شاه در افتتاحیه مجلس بیست و چهارم این سمتوسو را به نمایندگان حزب رستاخیز میداد که برنامههای دینزدایی را با سرعت بیشتری پی بگیرند لذا در پایان سال 54، مجلس سنا و شورای ملی در یک اجلاس مشترک تصویب کردند که مبدأ تاریخ از هجری به شاهنشاهی تغییر کند و همه مردم و سازمانهای دولتی و ملی باید تاریخ جدید را بهکار ببرند.
نکته عجیب این تقویم نوظهور (استفاده از چنین مبدأ و تقویمی در تاریخ ایران سابقه نداشته است) این بود که مجلسیان تصمیم گرفتند برای شخص شاه نیز مقامی قائل باشند لذا سال 1320 هجری شمسی را (آغاز سلطنت محمدرضاشاه) با سال 2500 شاهنشاهی تطبیق دادند تا مدتزمان سلطنت وی در ذهن همه بهسادگی جای بگیرد و 2 رقم آخر تقویم، طول سلطنت محمدرضا شاه باشد.
جنبه مضحک این اقدام آنجا بود که پیشتر سال 1350 هجری شمسی را بهعنوان دوهزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی در ایران جشن گرفته بودند اما برای تطبیق تقویم جدید آن را 30 سال به عقب بردند یعنی سال 1320!!
بهعقیده مورخان این اقدام محمدرضا پهلوی از بزرگترین اشتباهات او بود و ضربه مهلکی بر پیکر شاه و رژیم شاهنشاهی وارد کرد. یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب مینویسد: "ایران یکشبه از 1355 هجری شمسی به سال 2535 شاهنشاهی پرید. شایان یادآوری است که در این دوران کمتر رژیمی جسارت کرده است تاریخ مذهبی کشور را کنار بگذارد."
علی دشتی نیز معتقد بود "مشکلات و تبعات ناشی از تغییر تاریخ برای او (شاه) اهمیتی ندارد. او میخواهد جانشین خلف و فرزند بلافصل کوروش باشد و حتی به این هم نمیاندیشد که پیش از او آن روز که سلسله ساسانیان منقرض گردید تاکنون پادشاهان و امیرانی بسیار بر این سرزمین حکم راندهاند لیکن به ذهن هیچیک از آنان نرسیده است که درصدد تغییر تاریخ برآیند و تنها اوست که باید بر اورنگ کوروش کبیر تکیه زند... دراینباره تنی از چند از صاحبنظران که نگران این اقدام بودند، خواستند او را از این فکر منصرف سازند ولی تلاش آنها ثمری نبخشید."
احسان نراقی از شخصیتهای نزدیک به شاه نیز درباره این اقدام مینویسد «اقدام دیگری که بهشدت به شاه صدمه زد، تغییر تقویم بود... شاه همیشه تمایل داشت که به دوران پیش از اسلام رجوع کند. او میخواست تا با نسبت دادن و مرتبط کردن خود به کوروش از جهان عرب ممتاز گردد و مسلمان بودن ملت ایران را کمرنگ جلوه دهد.»
بهگفته بسیاری از مورخان تغییر تقویم هجری شمسی به شاهنشاهی ضربه بدی به پیکره رژیم پهلوی بود
آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی نخستین مرجع تقلیدی بود که فردای اعلام این خبر (تغییر تقویم) موضعگیری کرد. ایشان در نامهای به جعفر شریف امامی ــ که در آن زمان رئیس مجلس سنا بود ــ اقدام ناگهانی دو مجلس شورای ملی و سنا را در تصویب این موضوع توهین بزرگ به اسلام دانست.
امام خمینی(ره) نیز در پیام عید فطر 1355 بهکارگیری تاریخ شاهنشاهی را حرام اعلام کرده فرمودند: «برای تضعیف اسلام و محو اسم آن نغمه شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند؛ این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر بهدست این دودمان کثیف واقع شد. بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکارانه مخالفت کنند و چون این تغییر، هتک اسلام و مقدمه محو اسلام است، خدای نخواسته، استعمال آن بر عموم، حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم، مخالف با اسلام عدالتخواه است...».
آن سالها شاه در اوج قدرت خود بود چراکه بسیاری از اعضای گروههای مسلح دستگیر، زندانی یا اعدام شده بودند و قیمت نفت به بالاترین حد خود رسیده بود و کشور با فراوانی منابع ارزی روبهرو بود. ایده سیاسی شاه در تکحزبی کردن کشور، ظاهراً موفق شده بود و حزب رستاخیز اهرمهای قدرت را بهدست داشت.
بااینحال سال 56 و 57 با کاهش فروش نفت و از سویی قدرت گرفتن مبارزان در داخل کشور و بیماری شاه و ضعف او در اداره کشور، رژیم را مجبور به عقبنشینی از برنامههایش کرد. سال 57 اعتراضات سراسری در قالب تظاهرات و راهپیماییها، موجب شد تا محمدرضا شاه برای جلوگیری از انقلاب مسئولیت نخستوزیری را با اختیارات تام به جعفر شریف امامی بسپارد. شریف امامی با ایراد چند نطق مخصوصاً نطق معروف او که گفت «من شریف امامی 20 روز پیش نیستم» دولت بهاصطلاح آشتی ملی را تشکیل داد و خود را از خاندان روحانیون معرفی کرد و یکی از اقدامات وی تغییر تقویم شاهنشاهی به هجری و بستن مراکز فساد و انحلال حزب رستاخیز بود.
این اقدام در حالی صورت میگرفت که نام و امضای شریف امامی بهعنوان رئیس جلسه مشترک مجلس و سنا در سال 54 پای مصوبه تغییر قانون نوشته شده بود و اقدام سال 57 او در بازگرداندن تاریخ به هجری در چشم مردم تنها یک عوامفریبی بود. بعد از کشتار 17 شهریور سال 57 انتقادات به وی بالا گرفت و 14 آبان مجبور به استعفا شد و دولت آشتی ملی شریف امامی تنها 70 روز دوام یافت.
+