نویسنده «من قاتل پسرتان هستم»، داستان کوتاهی که فیلم «پاداش سکوت» مازیار میری براساس آن ساخته شده است در گفتوگو با ایسنا، از تجربه خود در نوشتن این داستان کوتاه که به ساخت فیلم منجر شده است گفت و بیان کرد: ارتباط نویسنده و ادبیات با سینما همواره تجربه خیلی خوبی بوده است و فکر میکنم این کار تجربه خوبی را بین دو طرف منتقل میکند. به گمان من فیلم «پاداش سکوت» که برگرفته از داستان کوتاه «من قاتل پسرتان هستم» است هم حاصل ارتباط خوب کارگردان و نویسنده بوده و توانسته در دنیای تصویر دربیاید.
او سپس درباره وضعیت اقتباس ادبی در سینمای ایران اظهار کرد: یکی از موضوعاتی که همه نویسندگان در دنیای غرب موقع نوشتن به آن توجه دارند، تصویری شدن کار است، مخصوصا در کشورهایی مثل آمریکا به تصویری نوشتن اهمیت زیادی میدهند. یکی از امیدهای نویسندگان این است که کارشان روزی در قالب سینما عرضه و دیده شود، اما در کشور ما کمتر به این موضوع اهمیت داده شده و فضاهایی که نوشته شده کاملا ذهنی و فردی است.
او افزود: به همین خاطر بسیاری از آثاری که در کشورمان میبینیم، قابلیت سینمایی شدن را ندارند، اما خیلی از آثار خوب هستند و میتوانند در قالب فیلمنامه و فیلم دربیایند و عرضه شوند. اما به نظر من مشکل بزرگ از آنجا شروع میشود که سینمای ما سینمایی است که نتوانسته با ادبیات ارتباط برقرار کند.
او با بیان اینکه ما سینمای کاملا سالمی در اختیار نداریم گفت: اکثر کارگردانهای ما دوست دارند «کارگردان مؤلف» باشند، به همین خاطر کسر شأن خود میدانند که بخواهند از کتابی نسخهبرداری کنند یا از آثاری که دیگران نوشتهاند استفاده کنند. به همین دلیل آثاری که امروزه نوشته میشود به خاطر وضعیتی که در سینما وجود دارد، کمتر در قالب فیلم دیده شده مگر آثار معدودی که گاه موفق بودهاند و گاه ناموفق.
احمد دهقان که معتقد است سینمای ما با اقتباسها به دنیا معرفی شده است، گفت: وقتی به دوره قبل از انقلاب نگاه میکنیم، میبینیم که برترین آثار سینمای ما آثار اقتباسی بودهاند و از کتابهای نویسندگان نشأت گرفتهاند؛ مثل فیلم «گاو» داریوش مهرجویی که از کتاب غلامحسین ساعدی برگرفته شده و هنوز به عنوان پیشانی سینمای ما میدرخشد. خیلی از آثار اینگونه بودند، اما بعد از انقلاب این کمتر اتفاق افتاده است. البته آثاری بودهاند که اینچنین باشند ولی به خاطر ساختار سینما، سینما نتواسته با ادبیات ارتباط برقرار کند.
او ادامه داد: این را هم باید درگوشی بگوییم که متاسفانه ما در سینمایی گام برمیداریم که کارگردانانمان کمتر اهل کتاب و خواندن هستند و دفاتر سینمایی ما هم کمتر به این مسئله توجه میکنند. بیش از همه بنیاد سینمایی فارابی است که به این ناقص بودن و به این موضوع توجه ندارد و خودش دارد کاری میکند که کمتر این اتفاق بیفتد.
نویسنده کتاب «سفر به گرای 270 درجه» در پاسخ به سوالی درباره اقتباس از آثار خارجی نیز بیان کرد: شاید چون اقتباس از آثار خارجی کمتر با موضوع کپیرایت برمیخورد اغلب آثار اقتباسی سینمای ما یا از آثار ادبی خارجی است یا از سینمای خارجی؛ یعنی از این آثار ناقص برداشته و دیده شده است. خیلی وقتها میبینیم که منتقدان به این موضوع اشاره کردهاند. حتی آثار مشهوری در سینمای ما کپیبرداری از سینما و یا ادبیات خارجی هستند. اما اینکه سینمای محض یا ادبیات محض باشد کمتر بوده است. کارگردانانی که خودشان دستی بر قلم دارند و در دنیای روشنفکری مینویسند و غم و درد ادبیات را دارند، توانستهاند با ادبیات ارتباط برقرار و آثار ادبی را در سینما عرضه کنند.