عشق همان چیزی است که باعث می شود دنیا بچرخد. عشق موضوع بسیاری از اشعار، داستان ها و فیلم هایی است که اشکتان را در می آورد. هیچ چیزی را در دنیا نمی توان با عشق قیاس کرد و زمانی که عشق خود را می یابید تصمیم می گیرید که برای همیشه در کنار هم بمانید و تنها مرگ قادر است که شما را از هم جدا کند. اگر تعریف عشق واقعا این باشد چرا بیشتر ازدواج ها به جدایی ختم می شود؟ زیرا زوج ها وقتی سرخورده می شوند به رابطه شان خاتمه می دهند در حالی که نمی دانند این هم بخشی از یک رابطه و عشق واقعی است.
5 مرحله عشق
عشق 5 مرحله دارد که تمام رابطه ها باید بدون استثنا این مراحل را تجربه کنند. آگاهی از مراحل شما را از مشکلات و رنجش های آینده حفظ خواهد کرد و این امید را به شما می دهد که موقعیتی که در آن هستید گذراست. اگر با هم با مشکلات و سختی ها مواجه شوید و به زندگی ادامه بدهید زندگی شیرین تر می شود. در این صورت به هم نزدیک تر می شوید و عشق ادامه خواهد یافت.
مرحله اول: شور و عشق و اشتیاق
مرد رویاهای تان را پیدا کرده اید. او بسیار دوست داشتنی و مهربان است. تمام فکر و ذهن تان را به خود مشغول کرده و با تک تک پیام هایی که از او دریافت می کنید قلب تان تندتر می زند و خیلی زود عاشق می شوید.
در این مرحله از عشق هورمون های بدن نقش غالب تری دارند. مدام به دلشوره می افتید، سرتان را همیشه بالا می گیرد و حتی بیشتر از روزهای دیگر در زندگی لبخند به لب دارید. عاشق شدن باعث می شود بدرخشید و پر از شور و عشق و اشتیاق باشید. مرحله اول عشق معمولا مرحله هورمون ها نامیده می شود. مرحله ای که برای همه لذت بخش ترین مرحله زندگی است.
مرحله دوم: جدی شدن رابطه
وارد مرحله دوم می شوید. ازدواج می کنید، به ماه عسل می روید و دست در دست هم زیر یک سقف می روید. ثمره این عشق وارد زندگی می شود و بچه دار می شوید و نگرانی هایی را با خود به همراه می آورد. صورتحساب ها، اجاره ها، هزینه پرستار بچه، مهد کودک و خیلی چیزهای دیگر. دیگر آن لحظات شیرین به پایان می رسد و وارد محدوده جدی تری از زندگی می شوید.
مرحله سوم: چه بلایی بر سر زندگی ام آمده؟
به نظر می رسد زندگی تمام وقت تان را گرفته و دست و پای تان را بسته است. دوستان تان را می بینید که به سفر می روند و دور هم جمع می شوند اما شما صبح تا شب در خانه حبس شده و کارهای خانه را انجام می دهید. لباس میشورید، غذا درست می کنید و هیچ کس هم قدردان زحماتتان نیست. احساس می کنید همسرتان از شما سواستفاده کرده است. دیگر خبری از آن عشق و محبت هایش نیست و آخرین باری که دستتان را گرفت زمانی بود که می خواست کثیف کاری های بچه را نشانتان بدهد. در مرحله سوم عشق احساس می کنید علاقه تان را نسبت به هم از دست داده اید.
چه اتفاقی افتاده، آیا دیگر عاشق هم نیستید؟ بیشتر زوج ها در این مرحله از هم رنجش می گیرند و به این فکر می کنند که چرا زندگی مجردی را فدای این زندگی کرده اند.
در اینجاست که همه چیز به هم می ریزد. بحث و درگیری ها شدت می گیرد، مسائل مالی و مشکلات بچه بزرگ ترین چالش های زندگی می شود. فقط می خواهید خودتان را راحت کرده و به همه چیز خاتمه دهید. بیشتر زوج ها تنها به یک راه حل می رسند و آن هم خاتمه دادن به رابطه است.
مرحله چهارم: کنار گذاشتن خودخواهی و خود برتربینی
اگر بتوانید این مرحله سخت سوم را به خوبی بگذرانید به پاداش هایی می رسید. در این مرحله هر دو از نردبان خودخواهی که بالا رفته بودید پایین می آیید و دیگر احساس خدا بودن نمی کنید بلکه به انسان های واقعی تبدیل می شوید. دیگر واقعیت ها را می بینید و درک می کنید که همسرتان هم مثل شما رویاها و مشکلاتی دارد. مرحله سوم عشق به شما این امکان را می دهد که نا امیدی ها را در رابطه تان ببینید و مرحله چهارم اجازه می دهد آن ها را بپذیرید و روی آن ها کار کنید.
شما و همسرتان به عنوان یک گروه با زندگی مواجه می شوید و با مشکلات زندگی می جنگید. در این جا به مرحله عشق واقعی می رسید. عشق واقعی بر پایه درک متقابل و پذیرش همدیگر است نه بر پایه روابط رمانتیک و حضور یک بچه.
مرحله پنجم: همکاری با هم به عنوان یک گروه
اکنون که علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف و خطاهای همدیگر را پذیرفته اید می توانید نیروها را با هم جمعکرده و بهترین زندگی را برای هم بسازید.
به کدامیک از موضوعات اجتماعی هر دو علاقمند هستید؟ اگر به هنر علاقه دارید با هم در یک کلاس هنری شرکت کنید. سرگرمی های جداگانه خودتان را حفظ کنید و در کنارش به دنبال علایق مشترک بگردید و با هم روی آن ها کار کنید.
زمانی که خودتان را به این 5 مرحله عشق مجهز کرده باشید می توانید تمام سختی ها و مشکلات زندگی را بگذرانید. عشق زیباست اما نمی تواند تمام مشکلات را رفع کند. هیچ چیز با ارزشی آسان به دست نمی آید. به زندگی ادامه دهید عشق تحمل مشکلات را در شما ایجاد می کند.