این استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد در گفتوگو با ایسنا، درباره واژههایی که اخیرا توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی جایگزین شدهاند و شوخیهایی که در فضای مجازی با آنها میشود اظهار کرد: ابتدا چند مسئله را باید لحاظ کنیم؛ اینکه فلسفه وجودی فرهنگستان و بخش واژهگزینی آن برای چه است. طبیعتا وقتی یک معنا و مفهوم جدید در زبان فارسی شکل میگیرد که پیش از آن واژهای بومی و فارسی برای آن نبوده، این بخش از فرهنگستان فعال میشود، لذا در خصوص اینگونه از مفاهیم، ادوات و ابزار جدید میتوانیم دو نگاه داشته باشیم؛ نگاه پیشینی و نگاه پسینی.
او سپس درباره نگاه پیشینی توضیح داد: نگاه پیشینی یعنی اینکه معنا و مفهوم مورد نیاز عامه قرار بگیرد و بخواهند واژهای را که عموما از زبانهای دیگر وارد زبان فارسی میشود یا ادوات آن توسعه و رواج پیدا میکند، استفاده کنند، که فرهنگستان به مانند یک دیدهبان زبان، واژهای را همزمان با ورود آن معنا، مفهوم و ابزارآلات وارد زبان میکند. در اینجا برای گویشوران و فارسیزبانان تفاوتی نمیکند که مثلا از ابتدا بگویند «کامپیوتر» یا «رایانه».
قبول افزود: اما یک نگاه پسینی هم وجود دارد، یعنی پس از اینکه مفهوم و ادوات وارد و واژه هم همراه با آن معنا وارد شد و گویشوران زبان فارسی آن را به کار بردند و به عبارتی بین آن دال و مدلول دلالتی صورت گرفت دیگر آن واژه در ذهن چندین میلیون نفر نشسته و اینجا است که دیگر نمیتوانیم به راحتی به جای «سلول» بگوییم «یاخته». وقتی یک واژه آن وجه دلالتی خود را پیدا کرده باشد، دیگر فرهنگستان خیلی به سختی میتواند واژهای را که در ذهن نشسته تغییر دهد و واژه جدیدی را تعیین کند.
او که پیشتر استاد اعزامی زبان فارسی به دانشگاههای خارج از کشور بوده است، همچنین بیان کرد: با توجه به ساختار فرتوتی که فرهنگستان دارد - با احترام به استادانی که آنجا هستند - نمیتواند آن ادوات و معانی جدید را که میآید و اصطلاحاتی را که در جامعه و بین نسل جوان توسعه پیدا میکند رصد کند. بنابراین شاهد این هستیم که عموما فرهنگستان از ورود واژگان، ادوات و مفاهیم به زبان فارسی عقب است.
او ادامه داد: بعضا وقتی هزینههایی که برای یک واژه میشود، درز میکند، این اعتراض عمومی را نسبت به این نهاد برمیانگیزد که با مالیات آنها در این شرایط سخت، واژههایی انتخاب میشوند که به تعبیری گاهی عامل مضحکه هم هستند.
قبول با بیان اینکه فرهنگستان باید آنقدر هوشیار باشد و دیدهبانی دقیقی داشته باشد که بتواند فضاهای مختلف رسانهای، علمی و اجتماعی را رصد کند، گفت: فرهنگستان باید بتواند قدرت پیشبینی داشته باشد که پیش از توسعه مفاهیم و ادوات، واژه را وارد کند و البته در بخشی هم زبان را آزاد بگذارد. میبینیم که زبانهای دیگر هم به راحتی از سایر زبانها وامگیری میکنند. مگر زبان فارسی 50 درصد واژگانش را از زبان عربی وامگیری نکرده است؟ اما چیزی که مهم است این است که یکی نحو زبان فارسی سالم بماند و دوم، همان کاری را با واژههایی که به زبان فارسی وارد میشوند، بکنیم که در طول تاریخ با زبان عربی کردیم. به عنوان مثال «ثروت» را از عربی گرفتیم و برای اینکه صفت فاعلی از آن بسازیم، پسوند «مند» خودمان را به آن افزودیم و گفتیم «ثروتمند»؛ همین کار را هم باید بتوانیم با واژههای دخیل انجام دهیم؛ آنها را به ریشه یک کلمه تبدیل کنیم، پیشوندها، پسوندها و کلمات دیگر خودمان را به آنها اضافه کنیم و انواع کلمات مشتق، متشق مرکب و ... را بسازیم.
این استادیار دانشگاه با یادآوری اینکه زبان فارسی چه در پیش و چه در پس از اسلام، زبان بسیار منعطفی بوده است بیان کرد: زبان فارسی این قدرت و قابلیت را داشته که زبانهای دیگر را در خودش هضم کند. این ویژگیای است که زبان در طول تاریخ از خودش نشان داده و الان هم باید از نگاههای متحجر و سخت به زبان فارسی پرهیز شود.
قبول همچنین در پاسخ به سوالی درخصوص مسئولیت نهادهای دیگر و مسئولیت اجتماعی نسبت به حفظ زبان فارسی اظهار کرد: اصطلاحات، واژگان و بخش تلفظی زبان یک امر تقلیدی است و مردم یک جامعه تحت تاثیر افراد دیگر قرار دارند. طبیعتا نهادها و رسانهها در این میان نقش خیلی مهمی دارند، در بین رسانهها صداوسیما جایگاه ویژهتری دارد و اگر زبان فارسی کسانی که در صدا وسیما سخن میگویند از مجری گرفته تا دیالوگهای صداوسیما سالم باشد تا حد زیادی میتواند واژگان و اصطلاحات صحیح و نحو سالم زبان فارسی را به جامعه منتقل کند.
او ادامه داد: اصطلاحاتی که مهران مدیری و عادل فردوسیپور وارد زبان کردهاند، بسیار گستردهتر از نهادی مثل فرهنگستان است، چون تاثیرگذار بوده و مردم تحت تاثیر زبان آنها هستند و لذا خیلی مهم است که این اشخاص تاثیرگذار و چهرهها یا به تعبیری سلبریتیها در لایه نخست و رسانههای دیگر مثل سینما و مطبوعات زبان سالمی داشته باشند و بتوانند واژههای صحیحی را به جامعه تزریق کنند. آموزش و پرورش و در لایه بعد دانشگاه قرار دارد، دانشآموزان ما از کلاس اول تا دوازدهم زبان فارسی میخوانند، درس زبان فارسی که در آموزش و پرورش از ادبیات فارسی منفک است باید کاملا همان حالت کاربردی را داشته باشد تا دانشآموزان ما که تقریبا بدنه اصلی جامعه را تشکیل میدهند بتوانند با زبان سالم آشنا شوند. اما متاسفانه در نظام آموزش و پرورش ما درس زبان فارسی به مهارت خواندن محصور شده و آن مهارت خواندن هم بیشتر به درد کنکور میخورد که معنی واژه، مترادف و متضاد و نقش دستوری است، درحالی که امروزه در نظریههای جدید آموزش زبان کارایی خود را از دست داده است.
این مدرس زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه درس زبان و ادبیات فارسی باید در خدمت مهارتهای شفاهی مثل فن بیان و خطابه هم باشد بیان کرد: ساختار دروس زبان فارسی در آموزش و پرورش باید بازنگری شود، چون آموزش و پرورش بخش عظیمی از بدنه جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
احسان قبول سپس به میراث ششهزارساله زبان فارسی اشاره و اظهار کرد: واژههای این زبان عمری حداقل ششهزارساله و ریشه در تاریخ و فرهنگ ما دارند. نیاکان ما این واژهها را در طول تاریخ به اشکال مختلف استفاده میکردند و از همین واژهها معجزههای ادبی مثل شاهنامه، مثنوی، گلستان و رباعیات خیام تولید شده است. بنابراین یک زبان ریشهدار و با اصل و نسب را با اصطلاحات بیاصل و نسب که مشخص نیست پدر و مادر این واژهها از کجا است نباید به کار برد. امروزه واژههایی توسط مردم استفاده میشود که معادلش در زبان فارسی وجود دارد؛ مثل «time» که معادلش ریشه قدیمی دارد؛ اما این واژه چه ریشهای دارد؟ یا «ok»؛ مطمئنم 99 درصد حتی نمیدانند که این حروف اختصاری است. باید در جهت آگاهی عمومی سیاستگذاری شود. مثلا چقدر فیلم مستند و سینمایی در خصوص اهمیت زبان فارسی تولید شده و چقدر داستان نوشته شده است؟ وقتی میبینیم طبقه فرهنگی جامعه ما حساسیتی نسبت به این مسئله ندارند، نباید انتظار زیادی از عموم مردم داشته باشیم.