ماهان شبکه ایرانیان

قوچانی: باید با حاکمیت مصالحه کنیم/ ماجرای نجفی حرمت بین ما و مردم را شکست/ باید به خاطر عملکرد مجلس دهم و شورای شهر از مردم عذرخواهی کنیم

گروه سیاست سایت فرد: محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است. همان حزبی که شرایط موجود و علی‌رغم افول اصلاح طلبی همچنان به حضور در قدرت اصرار دارد و در انتخابات پیشین مجلس نیز اگرچه تصمیم اکثریت اصلاح طلبان چیز دیگری بود، لیستی آمده و تحت عنوان «یاران هاشمی» منتشر کرد.
کارگزاران همان حزبی است که هر از گاهی ساز عبور از خاتمی و بزرگان اصلاح طلبی را زده و خواهان مصالحه و تفاهم با حاکمیت می‌شود. به وقت انتخابات از مزایای ائتلاف گفته و خلاصه کلام آنکه هیچ روزنه‌ای برای ماندگاری در قدرت را نادیده نمی‌گیرد. همین نگاه کارگزاران نیز خوشایند طیف تندروتر اصلاح طلبان نیست و کار را به بگو مگو می‌کشاند.
با وجود همه این بگو مگو‌های در درون جریان اصلاح طلبی شاهدیم که کارگزاران از موضع خود کوتاه نیامده و همچنان خواهان تفاهم با حاکمیت، شرکت در انتخابات به قصد موفقیت و نه فقط مشارکت و اثرگذاری بر جامعه و قدرت است. شاهد این مدعا دفاع سرسختانه‌ای است که محمد قوچانی در گفت‌وگوی اخیر خود با «انصاف نیوز» از ارائه لیست در انتخابات 98 می‌کند و تاکیدی است که بر صورت مصالحه با حاکمیت دارد.
او در این گفتگو حتی به خیلی از ضعف‌ها و خودتقصیری‌های اصلاح طلبان اعتراف می‌کند. مثلا آنجا که در تشریح دلایل ناامیدی اصلاح طلبان می‌گوید: «این مسئله را می‌توان از سه زاویه مطرح کرد. اولا تحلیلی که خود اصلاح‌طلبان از وضعیت حکومت دارند و به نظر من متناسب با دانشی که از وضعیت حقوق اساسی و قانون اساسی و روابط قدرت دارند، استنباط‌هایی داشتند که این استنباط‌ها به بن بست رسیده است، در حالیکه اگر درک واقع بینانه‌تری داشتند و یا مثلا تلقی روشن‌تری از آینده‌ی روابط حقوق اساسی در ایران داشتند، شاید می‌توانستند بر این ناامیدی غلبه کنند و یا اینکه تصویر روشن‌تری از آینده برای خودشان ترسیم کنند.
مسئله‌ی دوم درباره‌ی عملکرد خود اصلاح‌طلبان، به خصوص در دوره‌ی اخیر و با توجه به رایی که مردم به دولت، مجلس و شورای شهر داده بودند است. متاسفانه به دلیل سیاستی که خود اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته تعریف کرده بودند و مواجهه‌ای که با قدرت داشتند، افرادی از آن‌ها به قدرت رسیدند که این افراد، الزاما نماد آن گرایش اصلی اصلاح‌طلبی نبودند؛ یا در موقعیت‌هایی قرار داشتند که متاسفانه از موقعیت‌شان سوءاستفاده کردند، ناکارآمد بودند. این مورد هم بیشتر در درون خود جریان اصلاح‌طلبی بود که بعضی از کسانی که سابقه‌ی راست‌گرایی داشتند و در این دوره کار اصلاح‌طلبانه انجام دادند، حتی از خود اصلاح‌طلبان هم بهتر عمل کردند و اصلاح‌طلبانی هم بودند که نتوانستند قدر موقعیت‌شان را بدانند و این یک افسردگی سیاسی به وجود آورده است.
نکته سوم در رابطه‌ی آن‌ها با مردم است. دامن زدن به انتظارات فزاینده‌ی مردم -که بخشی از آن به همان بحث قانون و حقوق اساسی برمی گردد- و تبعیت مطلق از مطالبات اجتماعی، سبب شده است که یک شکاف پرنشدنی بین مطالبات و مقدورات به وجود بیاورد که این یک رابطه‌ی دیالکتیکی پیدا کرده است. یعنی از یک طرف مردم را ناامید می‌کنند و از طرف دیگر خودشان ناامید می‌شوند.»
این عضو کارگزاران ناامیدی موجود را دارای تبعات کوتاه مدت و بلد مدت دانسته و برای خروج از آن راهکار ارائه می‌دهد. راهکار او، اما همان چیزی است که حتی صحبت از آن اصلاح طلبان تندرو را عصبانی می‌کند. قوچانی از عذرخواهی حرف می‌زند و تاکید می‌کند که «ما حتما باید بخاطر عملکردمان در مجلس از مردم عذرخواهی کنیم. چون عملا مجلسی را با یک اکثریت شکننده و اقلیت قدرتمند در دست داشتیم و به همان راحتی آن را از دست دادیم. این مسئله حتما باید اصلاح شود. یا مثلا درباره‌ی عملکردمان در شورای شهر و شهرداری تهران، به خصوص در دوره‌ی شهردار اول تهران در این دوره، حتما باید از مردم پوزش بخواهیم و با آن‌ها صحبت کنیم.»
بسیاری از اصلاح طلبان، اما این رویه را به معنی ختم اصلاح‌طلبی دانسته و ترجیح می‌دهند راه خود را از کارگزاران به قول برخی استمرار طلب جدا کنند. دلیلش که این گروه که امثلا حجاریان، عبدی، تاجزاده و اتحاد ملتی‌ها و ... در آن جای می‌گیرند به اندازه قوچانی و همفکرانش در کارگزاران نگران تبعات بالابردن توقعات مردم و عدم توجه به مقدورات خود نیستند. آن‌ها متوجه نیستند یا اهمیت نمی‌دهد که به قول قوچانی نتیجه این رویه در سال‌های 56 و 57 چه بود. شاید هم به اندازه کارگزاران دنبال رفع ایرادات در عین حفاظت از جمهوری اسلامی نیستند.
قوچانی، اما در همین گفت‌وگوی اخیر تاکید می‌کند که مقصودشان تبدیل جمهوری اسلامی به یک نظام سیاسی دیگر نیست و اصلاح طلبی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی است.
اعترافات قوچانی در مصاحبه مذکور، اما به همین‌جا ختم نمی‌شود. او رودربایستی را کنار گذاشته و به صراحت از نقطه آغاز ناامیدی اصلاح طلبان می‌گوید. او می‌گوید که «نقطه‌ی اوج این ناامیدی را در ماجرای آقای نجفی می‌بینم.... بعد از مدت‌ها یک رکنی از حاکمیت و قدرت اجتماعی در کشور ما، که اتفاقا رابطه‌ی مستقیمی با مردم داشت 100 درصد آن در اختیار ما بود. می‌توانستیم با مردم خیلی خوب صحبت کنیم، که کل اعضای شورای شهر در اختیار ما بود و شهردار تهران کسی بود که همیشه بعنوان یک رجل سیاسی خوشنام و معتبر و کارآمد و تکنوکرات شناخته می‌شد؛ نقطه‌ی اشتراک جریانات مختلف اصلاح‌طلبی بود. کسی که مورد حمایت اتحاد ملت و کارگزاران و اعتماد ملی و کل جریان اصلاحات و دولت و مجلس و آقای خاتمی بود فرصت خدمت کردن به مردم را از دست داد و اعتمادی که در مردم ساخته بود و از آن‌ها کسب کرده بود را با مجادلات بیهوده و وارد کردن مسائل شخصی به مسائل عمومی، از کف داد. این یک نقطه مهم بود. البته نقاط قبل و بعد از این ماجرا هم بسیار زیاد است، ولی در حقیقت این موضوع جایی بود که حرمت بین ما و مردم شکست.»
این گفته‌های قوچانی قطعا باعث دلخوری بسیاری از اصلاح طلبان خواهد شد، اما این طور که معلوم است این عضو کارگزاران به این گونه دلخوری‌ها اهمیتی نمی‌داد. زیرا در غیر این صورت به دفاع از موضع حزب متبوع خود در انتخابات 98 و اصرار به مشارکت در انتخابات آتی نمی‌پرداخت.
او می‌گوید: «ما به هر حال با این آگاهی در انتخابات شرکت کردیم که امکان بردمان بسیار بسیار کم است و آگاه بودیم که چه موقعیتی برای ما رقم می‌خورد. ولی فکر می‌کنیم که حداقل می‌توانیم به خودمان ببالیم که با رای ندادن، در وضعیت فعلی مجلس شریک نیستیم و دفاع نمی‌کنیم. ولو اینکه بخش عمده‌ای از مردم به هردلیل رای نداده باشند و منفعل شده باشند، ولی قبل از آن سیاسیون منفعل شدند. اگر هم این کار را بخواهیم در ریاست جمهوری انجام دهیم حتما کار اشتباهی است. یعنی ممکن است ما به هردلیلی نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشیم و شرکت نکنیم. ولی اگر قرار است در انتخابات شرکت کنیم بهتر است با نامزدی شرکت کنیم که متناسب با وضعیت کنونی کشوراست و احتمال تایید صلاحیت از شورای نگهبان و رای آوردن در بین مردم را داشته باشد».
این عضو کارگزاران تاکید می‌کند که «تقویت مشروعیت انتخابات، فقط تقویت مشروعیت نظام سیاسی نیست، مشروعیت خود ما هم هست، مشروعیت ما برای اصلاحات در نظام سیاسی است؛ بنابراین باید تلاش کنیم که اگر امکان حضور یک نامزد هویتی کار آمد برای ما در انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد، خودش بخشی از مصالحه‌ی ما با حاکمیت است. یعنی مصالحه که صرفا نباید در انتخابات صورت بگیرد. بخشی از مصالحی می‌تواند در مسیری صورت بگیرد که ما به عنوان نیرو‌های اصلاح‌طلب باید ملت و حاکمیت را به یک نقطه‌ای برسانیم که این نقطه تفاهم برای اجرای یکسری امور باشد. من این راهکار را که بعضی از دوستان آن را زمزمه می‌کنند به شدت خطرناک می‌دانم و فکر می‌کنم که قبلاً یک بار در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 سعی کردند از این راهکار استفاده کنند. همیشه بدل این راهکار‌ها هم وجود دارد و نباید فکر کنند که فقط آن‌ها می‌توانند یک همچین تحلیل‌هایی داشته باشند. ممکن است بخش‌هایی از حاکمیت و اصولگرایان هم به بدل آن فکر کنند و اصلاح‌طلبان را در شرایطی مثل شرایط سال 84 قرار دهند.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان