فرادید؛ نتیجه یک پژوهش که به تازگی انجام شده است نشان میدهد که احتمال افزایش خلاقیت با ورزش منظم وجود دارد، زیرا بین فعالیت جسمانی و خیالپردازی ارتباط وجود دارد.
فرادید به نقل از نیویورکتایمز نوشت، این پژوهش نشان داد افرادی که فعالیت بدنی زیادتری داشتند در هنگام انجام آزمونهای مربوط به خلاقیت و نوآوری بهتر از افرادی که زندگی بیتحرک داشتند، عمل کرده بودند و اگر میخواهیم خلاقتر باشیم باید بیشتر بدنمان را به تحرک واداریم.
شواهد بیشمار علمی تاکنون نشان داده اند که فعالیت جسمانی بر شیوه تفکر ما اثر میگذارد. مطالعات زیادی که بروی انسانها و حیوانات انجام شده است نشان میدهد که مغز ما در واکنش به فعالیتهای جسمانی تغییر میکند و بخشی از آن به دلیل آن است که ما در هنگام ورزش کردن مغز خودمان را در خون، اکسیژن و مواد مغذی فراوان غوطهور میکنیم.
در مطالعهای که بروی جوندگان انجام شد، محققان نشان دادند که حیواناتی که بهطور منظم تحرک دارند بیشتر از همتایان خود که زندگی بیتحرک دارند سلولهای مغزی جدید تولید میکنند و حتی مسنترهایشان هم در آزمونهای فکری بهتر عمل میکنند.
در ما انسانها نیز ورزش کردن باعث میشود توانمندیهایمان برای استدلالآوری و بهخاطرسپاری افزایش پیدا کند و خلقمان بهبود پیدا کند.
اما خلاقیت انتزاعیترین مهارت تفکر است و کمی کردن و شمردنِ آن کار آسانی نیست و تا همین اواخر هم رابطه آن با ورزش کردن مشخص نشده بود. مطالعات اندکی در گذشته ارتباط بین تحرک و خلاقیت را نشان دادهاند. برای مثال در مطالعهای که در سال 2012 انجام شد، محققان داوطلبان را به دو گروه تقسیمبندی کردند و از یک گروه از آنها خواستند تا به تصاویری با خطوط منحنی و حلقوی نگاه کنند و همان اشکال را با حرکت آزادانه و نرم بازوهایشان در فضا ترسیم کنند؛ درحالیکه در گروه دوم به افراد تصاویری زاویهدارتر و با خطوط راستتر نمایش داده شد.
بعد از پایان این جلسه محققان از داوطلبان درخواست کردند تا یک داستان تخیلی را با موضوع استفادۀ غیرمنتظره از یک روزنامه معمولی تولید کنند. محققان کشف کردند افرادی که بازوهایشان را آزادانه و سیالتر در فضا حرکت داده بودند و به اصطلاح حرکاتی شبیه رقصیدن را تولید کرده بودند، در تولید داستان نیز خلاقانهتر عمل کرده بودند و در مقایسه با آن گروهی که اعضایش حرکات خشک، مستقیم و طبق قاعده انجام داده بودند، ایدههای نابتر و اصیلتری تولید کرده بودند.
مطالعه دیگری که در سال 2014 درباره ارتباط ورزش کردن و خلاقیت انجام شد بهطور مشابهی نشان داد که تحرک میتواند خلاقیت را افزایش دهد. در یکی از اصلیترین بخشهای یک آزمایش چندبخشی، از داوطلبان درخواست شد تا در فضای کوچک یک دفتر کار پشت میز بنشینند و تخیل خود را بهکار بگیرند و فکر کنند از چه طروق مختلفی میتوان از یک دکمه استفاده کرد.
سپس از آنها خواسته شد یک آزمون متفاوت خلاقیت را در حالیکه در همان اتاق کوچک روی تردمیل راه میروند، انجام دهند. تقریباً همه شرکتکنندگان ایدههای بسیار خلاقانهتر و اصیلتری را در مقایسه با زمانی که پشت میز نشسته بودند، تولید کردند.
اما تحقیقهایی که برشمرده شد و بسیاری از تحقیقات دیگر که در گذشته انجام شده و تلاش کرده بودند بین تحرک بدنی و خلاقیت رابطه ایجاد کنند، به اثرات کوتاهمدت فعالیتهای جسمانی نگاه انداخته یا در شرایط به شدت کنترلشدۀ آزمایشگاه انجام شده بودند. این تحقیقات به ارتباط احتمالی هر نوع فعالیت روزمره مانند پیادهروی و قدرت تخیل افراد یا اینکه در وهله نخست فعال بودن از طریق چه سازوکاری بر خلاقیت افراد اثر میگذارد، نپرداخته بودند.
بنابراین، در مطالعه جدید محققان دانشگاه گریز در اتریش تصمیم گرفتند فعالیتهای روزانه و عادیِ گروهی از بزرگسالان معمولی را ردیابی و خلاقیت آنها را اندازهگیری کنند تا ببینند آیا بین میزان فعالیت بدنی و خلاقیت همخوانی وجود دارد یا خیر.
دانشمندان در مورد شادی نیز تردید داشتند. برخی از تحقیقات گذشته این گمان را مطرح کرده بود که خُلق خوب احتمالاً عامل مداخلهکنندهای است که بین فعالیت جسمانی و خلاقیت ارتباط برقرار میکند. برطبق این دادهها، تحرک افراد را خوشحالتر میکند و این شادی است که باعث میشود آنها خلاقتر شوند. براساس این سناریو تحرک بهطور مستقیم بر تفکر خلاق اثر نمیگذارد.
محققان برای آنکه دانش خود را افزایش دهند، 79 فرد سالم بزرگسال را گرد هم جمع کردند و به مدت 5 روز به آنها ردیابهای فعالیت را وصل کردند و سپس از آنها درخواست کردند که به آزمایشگاه مراجعه کنند. در آزمایشگاه آنها باید از خلاقیت خود استفاده میکردند و برای تایر ماشین و چتر کاربردهای دیگری کشف و بخشهایی از یک نقاشی نیمهکاره را کامل میکردند.
محققان سپس هر مشارکتکننده را بر اساس میزان نوآورانه بودند اثرش رتبهبندی کردند. داوطلبان همچنین پرسشنامههای استانداردی که خلق آنها را اندازهگیری میکرد، پر کردند. درآخر، دانشمندان با کمک تحلیلهای آماری پیچیده، دادههای یافتههای پیشین را با دادههای پژوهش فعلی تلفیق کردند تا نقش عوامل احتمالی مداخلهکننده را ارزشگذاری کنند.
محققان میخواستند بدانند آیا این شادی است که منجر به تحرک بدنی زیاد و خلاقیت میشود؟ پاسخ آنها به این پرسش خیر بود. نتایج پژوهش آنها نشان داد داوطلبانی که بیشترین تحرک بدنی را داشتند و به خصوص اغلب پیادهروی و یا به صورت متعادل ورزش میکردند، خلاقیت بالاتری نیز داشتند.
افراد فعال همچنین شادتر هم بودند و در صورتیکه در فعالیتهای پرتحرکتر و شدیدتر مثل پیادهروی تند یا ورزشهای دستهجمعی مشارکت میکردند، خلقشان از افرادی که به صورت متعادل ورزش میکردند، بالاتر بود.
اما همبستگی بین فعالیت بدنی، خلاقیت و خلق بسیار ناچیز بود. افرادی بودند که اغلب پیادهروی میکردند و نسبتاً خلاق بودند، اما ضرورتاً خوشحال نبودند که این نشان میداد که شادی نمیتواند بر میزان خلاقیت افراد اثرگذار باشد بلکه این تحرک بدنی است که بر خلاقیت اثر میگذارد.
کریستین رومینگر، استاد رشته روانشناسی در دانشگاه گریز و نویسنده اصلی این پژوهش میگوید: «یافتههای این پژوهش ارتباط بین خلاقیت و فعالیت بدنی را در زندگی روزمره نشان میدهد.» البته این پژوهش فقط به مقطعی کوتاه از زندگی مشارکتکنندگان پرداخته است.
این پژوهش بر اساس انتخاب نمونههای تصادفی انجام نشده و به این پرسش پاسخ نمیدهد که آیا در صورتی که فعالیت بدنی افراد بیشتر شود آنها خلاقتر خواهند شد یا نه. این پژوهش فقط رابطه بین فعالیت بدنی و خلاقیت را مشخص میکند.
این پژوهش همچنین توضیح نمیدهد که اگر خلق بالا نقشی در افزایش خلاقیت ندارد پس چه اتفاقی در اثر تحریک بدنی میافتد که افراد خلاقیت بیشتری را تجربه میکنند. همچنین ما نمیدانیم که آیا پیادهروی به ما کمک میکند که بالافاصله یک جدول کلمات متقاطع را حل کنیم یا آنکه اثرات بلندمدتتری بر خلاقیت ما دارد.
اما یافتهها حاکی از آن است که عقل سالم در بدن سالم است و برای داشتنی ذهنی خلاق باید زندگی پرتحرک داشته باشیم.