به گزارش مشرق، در این مراسم که در محل کتابفروشی بهنشر برگزار شد، سمیرا خطیبزاده، نویسنده کتاب «همت پنج، به گوشم...» گفت: نوشتن این کتاب آرزوی من بود و وقتی پرونده مربوط به خاطرات شهید فلاحزاده را به من سپردند سر از پا نمیشناختم. شهید فلاحزاده تا پیش شهادتش خدمات زیادی را در راستای برقراری امنیت در کشور از دوران دفاعمقدس تا لحظه شهادش انجام داد.
وی افزود: خاطرات شهید از دوستان، آشنایان، همرزمان و به ویژه خانواده شهید حکایت از یک رزمنده منحصر به فرد داشت و به همین خاطر، مرور اولیه خاطرات و مصاحبههای مربوط به شهید پنج ماه زمان برد.
خطیبزاده یادآور شد: در این میان،خاطرات همسر شهید فلاحپیشه بسیار صادقانه،جذاب و با جزئیات بود. شهید فلاحزاده حتی بعد از پایان جنگ تحمیلی هم به دلیل مأموریتهای محوله در دوکوهه ماند و در همه مسئولیتهایش از جنگ تحمیلی گرفته تا حضور در جمع مدافعان حرم، از جان مایه گذاشت. در عین حال، حسن خلق و انرژی خاص او در همه امور زندگی و نظامی زبانزد است.
وی ادامه داد: برای نوشتن این کتاب سبکهای ویژه نوشتن از مدافعان حرم را ترکیب کردم. فصلهای فرد این کتاب مربوط به خاطرات همسرش و فصلهای زوج مربوط به دیگران است.البته هماهنگی بین همه فصول کتاب برقرار است. هر چند احساس میکنم به خاطراتی که از زبان همسر شهید روایت شده است نزدیکتر هستم؛ به ویژه فصل آخر کتاب که دلتنگیهای همسر شهید است.
در ادامه این مراسم،حسین بهشتی از همرزمان شهید فلاحپیشه گفت: عیار انسانها در مشکلات و بحرانها مشخص میشود.اصغر مرد روزهای سخت و بحرانی بود.هر چند در این کتاب،شهید از منظر رفقایش آن طور که باید معرفی و توصیف نشده است و امیدوارم در چاپهای بعدی، خاطرات دیگر شهید در کتاب گنجانده شود و ما آمادگی خودمان را برای روایت این خاطرات اعلام میکنیم.
وی یادآور شد: توصیف شخصیت شهید فلاحپیشه بسیار سخت است و در سالهای آینده این چنین شخصیتهایی را بیشتر خواهیم شناخت.
بهشتی گفت:روحیات و شجاعت شهید فلاحپیشه از زمان جنگ تا چند ماه قبل از شهادتش تفاوت نداشت.
در بخش دیگر این مراسم، دختر شهید اصغر فلاحپیشه گفت: نگران بودم روزی بخشی از خاطرات پدرم را فراموش کنم اما با چاپ این کتاب این نگرانی برطرف شد هر چند همه ویژگیهای پدرم گفته نشده است چون خاطرات آن قدر زیاد و جذاب هستند که در یک کتاب نمیگنجند.
وی ادامه داد: سال 1395 بدترین سال برای ما بود چون از سرنوشت و شهادت و یا اسارت پدرم خبر نداشتیم. آن سال هر چند مادرم حال خانه مان را تغییر داد و حتی سفره هفت سین چید اما نتوانست حال خودش را تغییر بدهد تا اینکه خبر شهادت پدرم را شنیدیم.
در پایان این مراسم کتاب «همت پنج،به گوشم...» رونمایی شد و حاضران عکس یادگاری گرفتند.