دشوارترین وظیفه یک مدیر (۱)

راه‌اندای یک کسب و کار، امر ساده‌ای نیست و درصد بالایی از کسب و کارهایی که تازه شروع به کار می‌‌‌‌‌‌کنند، گرچه در ابتدا موفقیت‌هایی به دست می‌آورند، ولی در میانه کار به بحران بر می‌خورند و از هم می‌پاشند.

دشوارترین وظیفه یک مدیر (1)

تحریریه دنیای سلامت

راه‌اندای یک کسب و کار، امر ساده‌ای نیست و درصد بالایی از کسب و کارهایی که تازه شروع به کار می‌‌‌‌‌‌کنند، گرچه در ابتدا موفقیت‌هایی به دست می‌آورند، ولی در میانه کار به بحران بر می‌خورند و از هم می‌پاشند.

این عدم موفقیت کسب وکار‌های نوپا یا حتی آنهایی که چندین سال سابقه دارند، علل متفاوتی دارد که درباره آنها صدها مقاله و کتاب نوشته شده است. ما در اینجا به یکی از علل ناکامی کسب و کارها، حتی آنهایی که سابقه‌ و اعتباری برای خود به هم زده بودند، می‌پردایم و آن نارضایتی کارمندان است.

حتما لازم نیست از یک سازمان بزرگ با صدها کارمند حرف بزنیم؛ بلکه یک کسب و کار از مدل کارآفرینی هم می‌تواند به خاطر این عامل از هم بپاشد.

در دنیای تجارت امروز باور اساسی این است که انسان‌ها همان سازمان هستند و آنها هستند که می‌توانند موفقیت یک کسب و کار را تضمین کنند یا به دلیل نداشتن مهارت کافی، تعهد به کار، محیط کار نامناسب و ناامن یا حقوق ناکافی، دل به کار نداده به سازمان و کسب و کارشان تعلق خاطر نداشته باشند و منافع شخصی‌ را بر منافع کل کسب و کار و سازمان ترجیح دهند.

سازمانی که چنین کارمندانی دارد، نباید در انتظار موفقیت باشد؛ چون دیر یا زود این کارمندان ناراضی یا بی‌کفایت کسب و کار را از رونق می‌اندازند. در اینجا فرض ما این است که یک سازمان بزرگ یا یک کسب و کار نه چندان بزرگ، دارای کارمندانی است که همگی ماهرند، به کارشان عشق می‌ورزند و اهداف‌شان را در جهت اهداف کسب و کارشان سوق داده‌اند.

این یکی از شروط اصلی موفقیت کسب و کار است؛ ولی تازه اول راه هستیم و حفظ این کارمندان مستعد و استفاده بهینه از توانایی‌های آنها و جلب رضایت‌شان برای ماندن در سازمان مرحله بسیار سخت‌تر و مهم‌تری است. در اینجا درباره روش‌هایی خواهید خواند که به شما، به عنوان صاحب یک کسب و کار، کمک می‌کند رضایت کارمندان‌تان را جلب کنید تا آنها از دل و جان کار کنند و شما بتوانید از نیرو‌ها استعداد‌های نهفته آنها استفاده کنید.

رضایت کارمند از وظیفه‌اش

اگر کاری که یک کارمند انجام می‌دهد او را راضی کند و مطابق با تخصص و استعداد‌ها و مهارت‌ها و علایق او باشد، با دل و جان کار را انجام می‌دهد و بهره‌وری بالا خواهد رفت.

مثلا زمانی که شما می‌بینید یک کارمند توانایی این را دارد که بخش خودش را مدیریت کند و این وظیفه را به او محول می‌کنید، او درخواهد یافت که رئیس و بالادستان متوجه توانایی‌های او هستند و این حس مسئولیت‌پذیری را در او دیده‌اند که چنین وظیفه‌ای را به او محول کرده‌اند.

یا زمانی که شما به یک مسئول فروش می‌گویید جدا از روش‌های معمول فروش این اختیار را دارد که روش‌های نوینی هم برای افزایش فروش ابداع کند، حس خلاقیت او را به کار انداخته‌اید. چنین کارمندانی کار را جدی‌تر می‌گیرند، کارکرد موثرتری خواهند داشت و به ندرت از کار غیبت می‌ کنند.

برآورده شدن نیاز کارمند

نکته کلیدی اینجاست که وقتی کارمند ببیند کارش نیازهایش را برآورده می‌کند، با دقت و علاقه بیشتری کار می‌کند. برخی نیازها در همه افراد مشترک است؛ مثل غذا، مسکن و تامین آینده شغلی. معمولا یک حقوق منصفانه و اینکه کارمند بداند کارش را در آینده هم ادامه خواهد داد، از کار و کارفرمایش بسیار رضایت خواهد داشت.

البته در بسیاری از مشاغل امروی این نیازها تا حدی برطرف می‌شوند و در حال حاضر مسئله این است که این فاکتورها به تنهایی نمی‌توانند رضایت کارمند را از کارش تامین کنند.

نیازهای دیگری که امروز باید تامین شود تا کارمند با رضایت خاطر کار کند

 نحوه برخورد با کارکنان و رفع نیازهای آنها؛ مثلا رسیدگی به اعتراضات یا در نظر گرفتن مرخصی به طور عادلانه برای همه  شرایط محیط کار نحوه نظارت سرپرستان بر کارمندان و روش دستور دادن  انضباط حاکم بر محیط کار و برخورد یکسان با کارمندانی که از هر لحاظ یکسان هستند

نظام پاداش و اضافه حقوق به کارمندان تواناتر
شما به عنوان صاحب یک کسب و کار یا مدیریت یک سازمان باید بدانید که اگر حقوق و مزایای کارمندان شرکت رقیب که در شرایطی مشابه کار می‌کنند، از شرکت شما بیشتر باشد، کارمندان از کار و شرایط کار و سازمان ناراضی خواهند شد.

و این چنین است که کار شما به عنوان یک مدیر و صاحب یک کسب و کار به گرهی برخواهد خورد که فقط با تدابیر خاصی باز خواهد شد و گاهی ممکن است پاسخگو نباشد. از طرفی، اگر حقوق و مزایای یک کارمند بیش از استحقاقش باشد نیز در طولانی‌مدت اثر عکس خواهد گذارد و از تعهد کارمند به کسب و کار و سازمان خواهد کاست.

همسو کردن اهداف خود با سازمان، علاقه، دلسوی و تعهد به کار

با این تفاسیر چه چیز باعث می‌شود کارمند نسبت به سازمان و کسب و کاری که در آن فعالیت می‌کند چنین احساس صادقانه‌ای پیدا کند که رسیدن به هدف خود را در پیشرفت و نیل به اهداف سازمان بداند، با تعهد و بدون هیچ گونه تقلب کار کند و سازمان را از خود و خود را از سازمان بداند؟

عواملی که باعث بروز چنین حالتی در کارمند می‌شوند، عبارتند از:

نوع شغل

مهم این است که کارمند تا چه اندازه کارش را مفید و به درد بخور بداند. او باید حس کند کاری که انجام می‌دهد، در جایی اثر خواهد گذاشت و گرهی از مشکلی باز خواهد کرد...

برای خواندن بخش دوم - دشوارترین وظیفه یک مدیر - اینجا کلیک کنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر