به گزارش سرویس جهان مشرق، در اواسط ماه می(اردیبهشت)، خبری در رسانههای فرانسه منتشر شد که یک شهروند نسبتا مسن، با اسپری رنگ به یک تابلوی نقاشی حمله و آن را مخدوش کرد.
بلافاصله رسانههای جریان اصلی، جریانهای به اصطلاح روشنفکری و البته سیاستمداران این کشور، وارد میدان شدند و با شعار «دفاع از آزادی بیان» این اقدام و اقدامات مشابه در برابر تجلیات «هنری» مدرن را محکوم کردند. در اوج این کارزار در دفاع از «بیان هنری»، امانوئل مکرون، رییس جمهور این کشور، خود وارد عمل شد و به دفاع از آن تابلو و نقاش آن پرداخت.
اما واقعیت ماجرا این بود که آن تابلو، یک صحنهی حقیقتا هولناک و ضدبشری را به نمایش می گذاشت: متجاوز پدوفیلی که همزمان در حال آزار جنسی دو کودک بود.
ذکر این توضیح ضروری است که آنچه ما را به نوشتن این سطور وا می دارد، افشای ذات مخوف و تاریک مقامات سیاسی کشوری است که خود را مهد دمکراسی مدرن و پدرسالار «حقوق بشر» و «آزادی بیان» در دنیا می داند، وگرنه، آثار «ضدهنری» نقاشی که تابلوی مورد نظر مربوط به اوست، آن اندازه شنیع، هولناک و پریشانکننده است که اصولا در این مجال قابل نمایش نیست.
کارنامهی این زن «هرزهنگار» که به دروغ به «هنرمند» ملقب گشته، حاوی نقاشیهای وحشتناکی است که اشکال مختلف سوء استفاده و شکنجه جنسی را نشان می دهد. و بسیاری از این نقاشی ها به وضوح شامل کودکان می شود. این نقاشیها در مکانهای مبهم و زیرزمینی به نمایش گذاشته نمیشوند، آنها در کاخ توکیو، یعنی یک مرکز هنر معاصر "معتبر" در پاریس به نمایش گذاشته میشوند.
یکی از این نقاشی ها که حتی عنوان آن هم منحط و ضداخلاقی است(عمل جنسی انتزاعی!)، آنقدر پَست است که حتی باعث خشم مردم فرانسه شد، مردمی که متاسفانه سلیقه و هاضمه آنها از عصر موسوم به روشنگری و دوران انقلاب فرانسه به این سو، به تابوشکنیهای اخلاقی عادت کرده است. با این حال، آش آن اندازه شور بود که شش انجمن بزرگ - به رهبری Association de Juristes Pour L'Enfance (وکلا برای دوران کودکی) - به این دلیل که قانون فرانسه نمایش تصاویر و صحنههای مستهجن خردسالان را ممنوع می کند، به دنبال حذف این نقاشی بودند. دادگاه، به بهانه دفاع از «آزادی بیان» علیه انجمنها حکم داد.
سپس مردی مسن در اعتراض به محتوای شنیع و ضدبشری این تابلو مقداری رنگ به سمت آن پرتاب کرد. به دنبال این اتفاق، امانوئل مکرون، رییس جمهور فرانسه، راسا و شخصا دست به کار شد و در توییتر از این «زبالهی متعفن» دفاع کرد. او در حساب توئیتر خود نوشت:
"در این هشتم ماه مه که پیروزی آزادی را جشن میگیریم، اقدام خرابکارانه دیروز را محکوم میکنم. حمله به یک اثر، حمله به ارزشهای ماست. در فرانسه هنر همیشه آزاد است و احترام به خلق فرهنگی تضمین شده است."
این تابلویی است که مکرون اینچنین از آن دفاع می کرد.
همانطور که می بینید، این نقاشی، که قطعا از یک ذهن روانپریش، سادیست و جنایتکار برخاسته، به صورتی عریان کودکی را تحت تجاوز جنسی به تصویر می کشد. این نقاشی است که رئیس جمهور فرانسه - و بسیاری از مقامات دیگر - به شدت از آن دفاع کردند.
عجیب است: تنها زمانی که این افراد، این به اصطلاح «نخبگان» میگویند «آزادی بیان» دفاع از فیلمهای پدوفیلی مانند Cuties، کتابهای کتابخانه مدرسه حاوی مطالب مستهجن یا «اثر هنری»! مانند آن چه اشاره شد، را مد نظر دارند، نقاشیهایی که به معنای واقعی کلمه یک پدوفیل (آزارگر جنسی کودکان) را به تصویر میکشد که به یک کودک تجاوز میکند.
به عبارت دیگر، در حالی که این افراد طرفدار سانسور هر چیزی هستند که خلاف دستور کار آنها باشد، وقتی مردم در برابر وسواس جنون آمیز آنان و همفکران و همپالگیهای منحرف و فاسدشان برای عادی سازی پدوفیلیا مقاومت نشان می دهند، به قهرمانان آزادی بیان تبدیل می شوند.
جالب این که طرفداران این گنداب متعفن به اصطلاح هنری، مدعی شدند که این نقاشی و خالق مریض آن، «جنایت»های در حال رخ دادن توسط روسیه در اوکراین را نشان می دهد! این یک ادعای پوچ و یک عذر بدتر از گناه بیش نیست.
مطلقاً چیزی در مورد این نقاشی وجود ندارد که به روسیه، اوکراین، جنگ یا هر چیز دیگری اشاره کند. نقاشی ها برای توضیح معنای خود نیازی به توییت ندارند. معنا با آنچه در نقاشی وجود دارد منتقل می شود. و چیزی که میلیونها نفر میبینند یک «هنرمند» بیمار و عمیقاً آشفته است که وقت گذاشت و تجاوز به کودک را به عیانترین شکل ممکن ترسیم کرد.
علاوه بر این، این مدافعان هنر منحط، واقعیت مهم دیگری را توضیح نمی دهند: «میریام کان»، خالق این اثر، صدها نقاشی وحشتناک را، با مضامین هولناکتر، بسیار قبل از جنگ اوکراین کشید. او علاقهی شدیدی به تصویر کردن کودکان اسیرشده یا برده، کودکدزدی با هدف تجاوز، کودکخواری و تجاوز و شکنجه صریح کودکان دارد و در ادامه(با عذرخواهی از مخاطبان) تنها چند نمونه نسبتا قابل نمایش از آثار این ذهن تاریک را می آوریم، چرا که بیشتر آثار او علاوه بر غیراخلاقی بودن، به شدت روانآزار و از این رو غیرقابل نشان دادن هستند:
حقیقت تاریک در مورد این وضعیت اینجاست: نقاشی های میریام کان وسواس نخبگان غیبی را در مورد کنترل، شکنجه و سوء استفاده سیستماتیک از کودکان به تصویر می کشد. سبک نقاشی او به طرز وحشتناکی شبیه به هنرمندانی مانند «کیم نوبل»(قربانی سیستم کنترل ذهن موسوم به Monarch) است که او نیز سوء استفادههای وحشتناک از کودکان و حتی «نوزادان» را با سبکی متمایز به تصویر می کشد که کودکانه و در عین حال عمیقاً آزاردهنده و هولناک است.
میریام کان یک نقاش سوئیسی است که به عنوان "فمینیستی که دوست دارد مبارزه کند" توصیف می شود. گفته میشود که نقاشیهای او شامل «فمینیسم، مضامین کودکان به خطر افتاده و آیینهای زنانه با بازنمایی خشونتآمیز و تکاندهنده از اندامهای جنسی» است. بله، توصیف رسمی کار او شامل کلمه "به خطر افتادن کودک" است. علیرغم این واقعیت، نقاشیهای کان برای چندین دهه مورد ستایش قرار گرفته و در سراسر جهان در معرض دید قرار گرفتهاند.
مرور مجموعه آثار کان مانند وارد شدن به ذهن یک فرد بیمار و سادیست است که از تماشای رنج مردم و به ویژه خردسالان لذت می برد. تعیین دقیق پیام پشت هر یک از این نقاشی ها دشوار است. با این حال، برخی از موضوعات تکراری واضح وجود دارد. و آنها وحشتناک هستند
نکته این جاست که، آن چیزی که امانوئل مکرون، رسانههای جریان اصلی و به اصطلاح «روشنفکران» فرانسوی، برای دفاع از آن یقه جر دادند و خود را به خاک کشیدند، نقاشیهای مبهمی نیستند که توسط یک فرد خسته و تنها ساخته شده باشد. آنها توسط میریام کان، یکی از مشهورترین نقاشان جهان امروزی ساخته شده اند. آثار او در کاخ توکیو - یکی از مهمترین موزههای اروپا - به نمایش گذاشته شد. علاوه بر این، زمانی که یکی از نقاشیهای او تخریب شد، امانوئل ماکرون خود به نجات آن پرداخت و از آن دفاع کرد – حتی گفت که این نقاشی «بخشی از فرهنگ ماست». به عنوان یادآوری، تابلویی که او از آن دفاع می کرد، یک کودک خردسال را تحت تجاوز جنسی به تصویر می کشید.
وقتی مکرون گفت که این نقاشی «بخشی از فرهنگ ماست»، منظورش فرهنگ مردم فرانسه نبود. منظور او فرهنگ بیمار و سادیستی نخبگانی بود که سوء استفاده سیستماتیک از کودکان را جشن می گیرد. این فرهنگ کسانی است که در حلقههای پدوفیلی نخبگان شرکت میکنند و بردگان را تحت کنترل ذهن مبتنی بر تروما قرار میدهند. این نخبگان نه تنها یک «جنبش» هنری را ایجاد کردند که بر جنونهای روان بیمار ایشان متمرکز است، بلکه سعی میکنند با نمایش دادن آنها در مکانهای «معتبر»، آن را برای تودهها عادی کند.
در طول تاریخ، آثار هنری که در موزهها به نمایش گذاشته میشوند، ارزشها و روح فرهنگی را منعکس کردهاند. نقاشیهای یک روانپریش ضدبشر چون میریان کاین، در مورد فرهنگ چه می گویند؟ اصولا از کدام فرهنگ پرده برمی دارد؟ فرهنگی در محافل بسته و مناسک رازآمیز نخبگان در جریان است؟
گفتنی است که در خود فرانسه مدتی است که به شدت انحرافات اخلاقی مکرون، و «همجنسباز» بودن احتمالی او بسیار مورد بحث است. از جمله، قرائنی دال بر این وجود دارد که «همسر» او بریژیت مکرون، اصولا یک مرد تغییر جنسیت داده است.
گزارش پیشین مشرق در این مورد:
اما این فرهنگ تودههای مردم نیست، فرهنگ «آنها»ست. و از طریق قدرت تبلیغات، سعی می کنند این فرهنگ را به «هنجارهای عام» تبدیل کنند. برای ساکت کردن مخالفان، نخبگان به تاکتیک جدید مورد علاقه خود می پردازند: «راست افراطی» کسانی که آنها را زیر سوال می برند. در واقع، در هفتههای گذشته، مقالات خبری بیشماری از فرانسه و سراسر جهان، کسانی را که با نقاشیهایی که تجاوز به کودک را به تصویر میکشد مخالف بودند، با جریان موهومی به نام «راست افراطی» مرتبط میکردند.