پیوند پایدار
در نگاه اول، این وضعیت دقیقا همان چیزی است که سیاستگذاران آمریکایی میخواهند. در دوره نخست دونالد ترامپ و سپس جو بایدن، مقامات مجموعهای شگفتانگیز از تعرفهها، قوانین و یارانهها را وضع کردند و یک فرمان اجرایی را که غربالگری سرمایهگذاریهای ممنوعه است معرفی کردند؛ اگرچه آخرین مورد، بهزودی انتظار میرود اجرایی شود. هدف این طرحها این است که فضا را برای تسلط چین بر صنایع حساس تضعیف کند و با انگیزهای که اغلب ناگفته میماند، برای دفاع در مقابل تهاجم احتمالی به تایوان آماده شود. این تلاش برای «ریسکزدایی» تجارت با چین سنگ بنای سیاست خارجی کاخ سفید است. بااینحال، بهرغم تلاشهای گسترده و تغییر شکل تجارت که ظاهرا در آمارهای اصلی مشهود است، بسیاری از کاهش ریسک ظاهری آنطور که به نظر میرسد نیست.
به جای قطع شدن، پیوندهای تجاری بین آمریکا و چین همچنان پایدار است - فقط در اشکال پیچیدهتر. شرکای تجاری ترجیحی دولت آمریکا شامل کشورهایی مانند هند، مکزیک، تایوان و ویتنام است که امیدوار است در آنها با فرآیند «دوستسازی» تولید را برای جایگزینی وارداتی که قبلا از چین میآمد، تحریک کند. تجارت آمریکا با این متحدان بهسرعت در حال افزایش است. به گفته کرنی، یک شرکت مشاوره، تنها 51درصد واردات آمریکا از کشورهای «ارزان» آسیایی از چین در سال گذشته وارد شده است که در مقایسه با آمار 66درصدی زمانی که اولین تعرفههای دولت ترامپ در پنج سال پیش اعمال شد، کاهش یافته است. بااینحال مشکل این است که تجارت بین متحدان آمریکا و چین نیز در حال افزایش است. این موضوع نشان میدهد این کشورها اغلب همچنان به عنوان مرکز بستهبندی برای کالاهای چینی باقی میمانند. این جریان محصولات به این معنی است که اگرچه آمریکا ممکن است به اندازه قبل مستقیما از چین خرید نکند، اما اقتصاد دو کشور همچنان به یکدیگر متکی مانده است.
چین به علاوه یک
برای شواهد، به کشورهایی نگاه کنید که از کاهش تجارت مستقیم چین با آمریکا سود میبرند. تحقیقات کارولین فروند از دانشگاه کالیفرنیا، سندیگو و همکارانش این پویایی را بررسی میکند. تحقیق آنها نشان میدهد کشورهایی که قویترین روابط تجاری با چین در یک صنعت خاص داشتند، بزرگترین ذینفعان از تغییر مسیر تجارت بودهاند. درحقیقت زنجیرههای تامین عمیق چین هنوز برای آمریکا اهمیت زیادی دارد. این حتی در مقولههایی که شامل محصولات تولیدی پیشرفته میشود، صادقتر است؛ جایی که مقامات آمریکایی بیشتر تمایل دارند حضور چین را محدود کنند. وقتی صحبت از این کالاها به میان میآید، سهم چین از واردات آمریکا بین سالهای 2017 تا 2022 به میزان 14 درصد کاهش یافت، در حالی که واردات تایوان و ویتنام - کشورهایی که از چین واردات زیادی دارند - بیشترین سهم بازار را به خود اختصاص دادند.
به طور خلاصه، فعالیت چین هنوز برای تولید حساسترین محصولات حیاتی است. نحوه دقیق شیوه مسیریابی مجدد در کشورهای مختلف و صنایع متفاوت است. تعداد کمی از محصولات را میتوان فقط در چین تهیه کرد. اینها شامل برخی از مواد کمیاب فرآوریشده و فلزات میشود که در آنها شرکتهای چینی بر کل صنایع تسلط دارند؛ برای مثال گالیوم مورد استفاده در تولید تراشه و لیتیوم پردازششده برای باتریهای وسایل نقلیه الکتریکی. گاهی اوقات صادرات به آمریکا و بقیه کشورهای غربی از متحدان آنها چیزی جز محصولات چینی نیست که برای جلوگیری از تعرفه بستهبندی شده است. بااینحال، بخش عمده واردات صرفا قطعات مکانیکی یا الکترونیکی هستند که میتوان آنها را با هزینههای بیشتر در جای دیگری توسط یک واردکننده حرفهای دریافت کرد، اما در چین ارزانتر و فراوانتر هستند. آخرین دادههای رسمی منتشرشده در سال 2018، در مورد صادرات باشگاه منطقهای انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسهآن)، نشان میدهد 7درصد از نظر ارزش به نوعی از تولید در چین نسبت داده میشود، رقمی که احتمالا دستکم گرفته شده است.
با توجه به اینکه تفکیک تجارت بسیار دشوار است، دادههای تازهتر نشان میدهد چین از آن زمان تنها اهمیت خود را افزایش داده است. این کشور سهم خود را از صادرات به این بلوک در 69 دسته از 97 دسته محصول تحت نظارت آسهآن افزایش داده است. صادرات الکترونیک، بزرگترین دسته که همهچیز از باتری و کورههای صنعتی گرفته تا گیره مو را در بر میگیرد، منفجر شده است. در شش ماه اول سال، فروش چینی این کالاها در اندونزی، مالزی، تایلند، فیلیپین و ویتنام به 49میلیارد دلار افزایش یافت که 80درصد در مقایسه با پنج سال قبل افزایش یافت. الگوی مشابهی در سرمایهگذاری مستقیم خارجی وجود دارد، جایی که هزینههای چین در کشورهای مهم آسیای جنوب شرقی از آمریکا پیشی گرفته است. پیوندهای تجاری عمیقتر بین متحدان آمریکا و چین نتیجه متناقض تمایل آمریکا به کشورهای ضعیفتر است. شرکتهایی که از بدتر شدن روابط در سراسر اقیانوس آرام وحشت کردهاند، استراتژیهای «چین به علاوه یک» را دنبال میکنند.
در این استراتژی شرکتها بخشی از تولید را در دومین اقتصاد بزرگ جهان حفظ میکنند، درحالیکه بقیه را به کشورهایی مانند ویتنام منتقل میکنند که نسبت به عمو سام با آنها متحدتر هستند. با این حال، تقاضای آمریکا برای محصولات نهایی از سوی متحدان نیز تمایل به افزایش تقاضا برای نهادههای واسطه چینی دارد و انگیزههایی را برای شرکتهای چینی ایجاد میکند تا از مکانهای جایگزین فعالیت و صادرات کنند. اگرچه اپل، بزرگترین شرکت جهان از نظر ارزش بازار، در سالهای اخیر تولید خود را به خارج از چین منتقل کرده است، اما این با یک هشدار همراه است: بسیاری از تولیدات همچنان به شرکتهای چینی وابسته است. این غول فناوری 25 تولیدکننده در ویتنام را در فهرست تامینکنندگان رسمی خود قرار داده است. نه نفر از سرزمین اصلی چین هستند.
جنت یلن مدتی پیش سفری به چین برای بهبود روابط اقتصادی و مذاکره در رابطه با تحریمها داشت. او در رابطه با امکان جدایی چین و آمریکا گفته بود: «جهان به اندازه کافی بزرگ است که هر دو کشور ما پیشرفت کنند. ما به دنبال تنوع هستیم، نه جدایی. جدا شدن دو اقتصاد بزرگ جهان برای اقتصاد جهانی بیثباتکننده خواهد بود. آیا میتوان به بهبود اوضاع امیدوار بود؟ جدایی دو اقتصاد بزرگ چین و آمریکا غیرممکن است.» او گفته بود: «امید من این است که بتوانیم به مرحلهای از روابط خود برویم که دیپلماسی سطح ارشد بهسادگی به عنوان یک عنصر طبیعی برای مدیریت یکی از مهمترین روابط دوجانبه در جهان در نظر گرفته شود.»