ماهان شبکه ایرانیان

عفو و مجازات

اینکه در آخر گفت"وزن، وزن حق است"تتمه معنای آیه نیست، بلکه ابتدای کلام دیگری است.

اینکه در آخر گفت"وزن، وزن حق است"تتمه معنای آیه نیست، بلکه ابتدای کلام دیگری است.

(موارد از"موازین"و معنای"ثقل موازین"در جمله: "فمن ثقلت موازینه")"فمن ثقلت موازینه" - "موازین"بنا بر بیانی که گذشت جمع"میزان"است، آیه"47"سوره انبیا هم که قبلا ذکر شد این معنا را تایید می کند.و اگر به آن معنایی باشد که جمهور مفسرین گفته اند مناسب تر آن است که"موازین"جمع"موزون"باشد، و لو اینکه باصرفنظر از معنایی که ما برای میزان کردیم ممکن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالی که سنجیده می شود جمع"میزان"گرفت، و بدین وسیله معنایی را که مفسرین کرده اند توجیه نموده لیکن تصور اینکه میزان با حسنات سنگین و با سیئات سبک شود مشکل است، زیراچنین چیزی که با حسنات سنگین و با سیئات سبک شود تصور ندارد.علاوه بر اینکه"حق"راصفت وزن گرفتن صحیح نیست، زیرا"حق"که همان"قسط"و عدل می باشد صفت خداوندی است که اعمال را وزن می کند، نه صفت وزن، به شهادت اینکه می فرماید: "و نضع الموازین القسط..."، چون ظاهر جمله"فلا تظلم..."این است که خداوند به آنان ظلم نمی کند، نه میزان، پس عدالت صفت خدا است نه صفت میزان - دقت فرمایید - .

غفلت از همین نکته مفسرین را بر آن داشته که به نوعی از تجوز، "ثقل موازین"را به رجحان اعمال تفسیر کرده آن را چنین معنا کنند که"در روز قیامت سنجش، عادلانه است، پس کسی که اعمالش به خاطر غلبه حسناتش رجحان داشته باشد، رستگار و کسی که اعمالش بخاطر غلبه سیئاتش رجحان داشته باشد او از زیانکاران خواهد بود، و به سبب ظلمی که به آیات ما کردند سرمایه های شان که همان نفس شان است از دست می رود" (1).

از این مفسرین سؤال می شود: آن ملاک و محکی که رجحان حسنات بر سیئات را - مخصوصا در آنجا که کسی هم حسنه دارد و هم سیئه - معلوم می کند چیست؟و با اینکه حسنات همه مثل هم نیستند و سیئات هم همه از حیث زشتی و مفسده در یک درجه نیستند آن ملاکی که غلبه یکی را بر دیگری معلوم کند کدام است؟از آیه شریفه بر می آید که چنین چیزی در روز قیامت هست، و یقینا میزان عادلانه ای که حجت را بر بندگان تمام کند در کارهست، و یقینا آن میزان چیزی است که تنها حسنات بر آن مشتمل است نه سیئه، و در جایی که از هر کدام تعدادی وجود داشته باشد رجحان و غلبه یکی بر دیگری به وسیله آن معلوم می شود بدون اینکه گزافی لازم آید.و اینها همه مؤید احتمال ما است که گفتیم میزان همان حق است، و مراد از توزین عادلانه همان است، و اعمال بندگان را به همان محک می سنجند،

............................................

(1)تفسیر ابو الفتوح رازی ج 2 ص 371

هر کس که اعمالش مشتمل بر مقدار بیشتری از حق بود او رستگارتر است و هر کس میزانش سبک بود یعنی اعمالش مشتمل بر حق نبود او از کسانی است که نفس خود را باخته و خود رازیانکار ساخته اند و با ظلم به آیات خدا و تکذیب آن چیزی برای خود باقی نگذاشته اند که درمثل چنین روزی با آن اعاشه و زندگی کنند.

از بیان قبلی ما دو نکته روشن گردید:

(معنای وزن اعمال در روز قیامت، تطبیق اعمال است بر حق و برای هر کدام از اعمال انسان میزانی است)نکته اول: اینکه معنای وزن اعمال در روز قیامت تطبیق اعمال است بر حق، به این معنا که هر شخصی پاداش نیکش به مقدار حقی است که عمل او مشتمل بر آن است، در نتیجه اگر اعمال شخصی، به هیچ مقداری از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره وثمره عایدش نمی شود، و این همان توزین عدلی است که در سایر آیات بود.

با این بیان دیگر محتاج به این نمی شویم که آیه مورد بحث را تاویل نموده آن رابر خلاف ظاهرش حمل کنیم، و مانند بعضی ها بگوییم در آیه یک نوع استعاره به کار رفته ومراد از وزن، عدالت و مراد از ثقل میزان، رجحان عمل است.و یا مثل بعضی دیگر بگوییم:

خداوند در روز قیامت ترازویی نصب می کند که مانند ترازوهای معمولی دنیا دارای دو کفه ویک زبانه است، و اعمال نیک و بد بندگان را با آن موازنه می کند.و اگر کسی بپرسد که عمل قابل کشیدن و سنجیدن نیست علاوه بر اینکه عمل پس از صدورش معدوم می شود، و اعاده معدوم هم در اعراض باطل و محال است، در جواب می گویند: اینکه گفتیم عمل کشیده می شود مرادمان دفتر اعمال است نه خود آن.و یا می گویند: در نشات آخرت برای هر عمل نیک و بدی آثار و علامتهای مخصوصی ظاهر گشته و آن آثار در ترازوها کشیده می شود.یامی گویند: حسنات به صورت زیبا و سیئات به صورت زشتی مجسم شده بین آن مجسم شده هااندازه گیری و موازنه بعمل می آید.و یا می گویند: خود مؤمن و کافر وزن می شوند نه اعمال شان.و یا می گویند: وزن عبارت است از ظهور مقدار و منزلت آدمی، و ثقل میزان عبارت است از کرامت و جلالت قدر او، و خفت میزان عبارت است از خواری و ذلتش. (1) نه تنها هیچ کدام از این حرفها با ظاهر آیه نمی سازد و از الفاظ آیه دلیل و شاهدی نداردبلکه اشکالی هم بر همه آنها وارد است، و آن این است که لازمه این حرفها گزاف بودن وزن است، و سابقا گفته شد که میزان در آن روز علاوه بر اینکه گزافی نیست، بلکه آن قدر دقیق است که حجت را بر عبد تمام می کند.

............................................

(1)نقل از تفسیر مجمع البیان ج 4 ص 299 ط تهران

نکته دوم: اینکه معلوم شد که برای هر انسانی میزان های متعددی است که هر کدام ازعمل هایش با یکی از آنها سنجیده می شود، و میزان هر عملی همان مقدار حقی است که عمل مشتمل بر آن است، چون روز قیامت روزی است که کسی جز حق، سلطنت نداشته و ولایت درحق هم تنها و تنها در دست خدای تعالی است، به شهادت اینکه از یکطرف می فرماید" امروزروز حق است" (1) و از طرفی دیگر می فرماید: "اینجا ولایت بر حق، تنها و تنها برای خدااست" (2) و نیز می فرماید: " هنالک تبلوا کل نفس ما اسلفت و ردوا الی الله مولیهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون" (3).

بحث روایتی((روایاتی در مورد مکی بودن سوره اعراف، وزن و میزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و...))

در الدر المنثور است که ابن ضریس و نحاس در کتاب ناسخ خود و ابن مردویه وبیهقی در کتاب دلائلش از چند طریق از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: سوره اعراف درمکه نازل شده (4).

مؤلف: این روایت را ابن مردویه از عبد الله بن زبیر هم نقل کرده.

و نیز در الدر المنثور است که ابن منذر و ابو الشیخ از قتاده نقل کرده اند که گفت: ازسوره اعراف آیه"و اسالهم..."در مدینه و ما بقی همه در مکه نازل شده است (5).

مؤلف: این در حقیقت اجتهادی است که قتاده از پیش خود کرده، و به زودی در باره اشتباه وی بحث خواهیم کرد - ان شاء الله - .

و نیز در الدر المنثور در ذیل آیه"فلنسئلن الذین ارسل الیهم..."می گوید: احمد ازمعاویة بن حیده روایت کرده که گفت: رسول خدا فرمود: پروردگار من مرا به سوی خود خواهدخواند و از من خواهد پرسید: "آیا رسالت مرا به بندگان من تبلیغ کردی؟"و من عرض خواهم

............................................

(1)سوره نبا آیه 39

(2)سوره کهف آیه 44

(3)آنجا ظاهر می شود برای هر کسی آنچه که از پیش فرستاده و بازگردانده می شوند به سوی خداوندی که مولای حق آنان است، و دیگر از شرکایی که به خدا افتراء می بستند اثری نمی یابند.سوره یونس آیه 30

(4)الدر المنثور ج 3 ص 67

(5)الدر المنثور ج 3 ص 67 ط بیروت

کرد: پروردگارا من دین تو را به آنان تبلیغ نمودم.بنا بر این برای اینکه در این جوابم راست گفته باشم باید شما هر چه از من می شنوید به غائبین برسانید، و به زودی شما نیز خواهید مرد، ومورد بازخواست قرار خواهید گرفت، در حالی که دهنهایتان لگام بسته باشد، و بدانید که اولین عضوی که از شما جدا می شود ران و کف دست شما خواهد بود (1).

و نیز در الدر المنثور است که بخاری، مسلم، ترمذی و ابن مردویه از ابن عمر روایت کرده اند که گفته است: رسول خدا(ص)فرمود: همه شما شبان هایی هستید، وهر کدامتان از رعیت خود پرسش خواهید شد، اگر زمامدار است از ملت و رعیتش و اگر مرداست از زن و فرزندش و اگر زن است از خانه شوهرش و اگر غلام است از مال آقایش بازخواست خواهد شد (2).

مؤلف: در خصوص این مضمون و همچنین در باره اینکه در روز قیامت از چه چیزهایی سؤال می شود روایات بسیاری از طریق شیعه و سنی وارد شده که - ان شاء الله - در جای مناسبی همه آنها را نقل خواهیم کرد.

و نیز در الدر المنثور از ابو الشیخ از جابر روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص)فرمود: در روز قیامت میزان را می گذارند و حسنات و سیئات را می سنجند، کسی که حسناتش بر سیئاتش رجحان داشته باشد داخل بهشت می شود، و کسی که سیئاتش بر حسناتش رجحان داشته باشد وارد آتش می گردد (3).

و نیز در الدر المنثور از ابن ابی الدنیا نقل می کند که در کتاب اخلاص از علی بن ابی طالب(ع)روایت کرده که فرمود: کسی که در دنیا ظاهرش بر باطنش رجحان داشته باشد کفه میزانش در روز قیامت سبک می شود و کسی که در دنیا باطنش بر ظاهرش رجحان داشته باشد کفه اش در قیامت سنگین می شود (4).

مؤلف: در این دو روایت از جهت مضمون اشکالی نیست، لیکن صلاحیت تفسیر آیه راندارند و در مقام آن هم نیستند، برای اینکه این دو روایت هم برای حسنات وزن و رجحان قائل است و هم برای سیئات.

و نیز از ابن مردویه از عایشه روایت کرده که گفت از رسول خدا(ص)

............................................

(1)الدر المنثور ج 3 ص 68

(2)الدر المنثور ج 3 ص 69 ط بیروت

(3 و 4)الدر المنثور ج 3 ص 70

شنیدم که فرمود: خداوند دو کفه میزان را مانند آسمان و زمین آفرید، ملائکه عرض کردند:

پروردگارا!با این میزان چه کسی را می سنجی؟فرمود هر که را که بخواهم.و خداوند صراط رابه تیزی دم شمشیر آفرید، ملائکه عرض کردند پروردگارا از پلی به این باریکی چه کسی راعبور می دهی؟فرمود: هر که را که بخواهم (1).

(روایتی در بیان مراد از وزن اعمال که می گوید عمل صفت کاری است که انجام می شود و قابل توزین(اصطلاحی)نیست و خدا جاهل نیست و احتیاج به توزین اشیاء ندارد)مؤلف: حاکم در روایتی صحیح نظیر این روایت را از سلمان نقل کرده، و ظاهر آن این است که میزان آخرتی هم مانند میزان های دنیایی است، از روایات بسیار دیگری نیز این معنا استفاده می شود، و لیکن باید دانست که اینگونه تعبیرات برای تقریب مطلب به ذهن ساده عوام است، بدلیل روایات دیگری که ذیلا از نظر خواننده محترم می گذرد.

در کتاب احتجاج در حدیث هشام بن حکم از امام صادق(ع)دارد که زندیقی از آنجناب پرسید: آیا نه این است که اعمال وزن می شود؟فرمود: نه، عمل جسم نیست تا قابل سنجش باشد، بلکه صفت کاری است که عامل انجام می دهد، و دیگر اینکه کسی محتاج به سنجیدن است که عدد و سنگینی و سبکی چیزی را نداند و بخواهد با کشیدن یا شمردن آن علم به مقدار آن حاصل کند، و خداوند چیزی برایش مجهول نیست.پرسید پس معنای میزان چیست؟فرمود: میزان به معنای عدل است.پرسید: معنای اینکه خدای تعالی می فرماید:

"فمن ثقلت موازینه"چیست؟فرمود: معنایش رجحان عمل است (2).

مؤلف: این روایت به خوبی شهادت می دهد بر اینکه تعبیراتی که در روایات قبلی بودبرای نزدیک کردن مطلب به اذهان است.

نکته لطیفی که در این روایت است و احتمال ما را تایید می کند این است که می فرماید: "عمل، صفت کاری است که عامل انجام می دهد"، چون این جمله اشاره به این می کند که مراد از اعمال در این روایات حرکات بدنی و طبیعی صادر از انسان نیست، زیرااین حرکات همانطوری که در اطاعت هست عینا در معصیت هم هست، بلکه مراد از آن، صفات عارض بر اعمال است که سنن و قوانین اجتماعی و یا دینی آن را برای اعمال معتبرمی داند، مثلا در حال جماع حرکاتی از انسان سر می زند که اگر مطابق با سنت اجتماعی و یااذن شرعی باشد نکاح و اگر نباشد زنا نامیده می شود، و حال آنکه بیعت حرکت در هر دویکی است.و امام(ع)از دو راه استدلال فرموده است: اول اینکه اعمال از صفاتند و

............................................

(1)الدر المنثور ج 3 ص 70

(2)احتجاج طبرسی ج 2 ص 98 ط نجف

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان