این یکی از سرنوشتسازترین انتخابهایی است که اسرائیل تا به حال انجام داده است. چیزی که من هم ناراحتکننده و هم نگرانکننده میدانم، این است که امروز هیچ سیاستمدار اصلی اسرائیل در ائتلاف حاکم، اپوزیسیون یا ارتش وجود ندارد که بهطور مداوم به اسرائیلیها کمک کند تا این انتخاب را درک کنند یا توضیح دهد که چرا باید این گزینه دوم را انتخاب کنند. من حال اسرائیلیها از حادثه 7اکتبر را درک میکنم. اما انتقام یک استراتژی نیست. این دیوانگی محض است که اسرائیل بیش از 6ماه را در جنگ گذرانده است و فرماندهی نظامی اسرائیل -و تقریبا کل طبقه سیاسی- به نتانیاهو اجازه داده که به دنبال «پیروزی کامل» در این جنگ باشد (از جمله احتمالا به زودی به عمق رفح وارد شود) اگر اسرائیل به اشغال نامحدود غزه و کرانه باختری ادامه دهد، این یک فشار بیش از حد سمیِ نظامی، اقتصادی و اخلاقی خواهد بود که همه متحدانش در غرب و جهان عرب را میتاراند.
در اوایل جنگ، فرماندهان نظامی و چهرههای ارشد سیاسی اسرائیل میگفتند که رهبران میانهروی عرب از اسرائیل میخواهند حماس را نابود کند؛ گروهی که شاخهای از اخوانالمسلمین است که مورد دشمنی تمام حاکمان عرب است. بی تردید، آنها دوست داشتند حماس برود؛ البته اگر میشد ظرف چند هفته با تلفات غیرنظامی اندکی انجام شود. اکنون واضح است که نمیتواند چنین باشد و طولانی شدن جنگ به نفع کشورهای عربی میانهرو، بهویژه عربستان سعودی نیست. از مکالماتی که در ریاض و واشنگتن داشتم، دیدگاه محمد بنسلمان ولیعهد را درباره تهاجم اسرائیل به غزه اینگونه میتوانم توصیف میکنم: هر چه زودتر خارج شوید. تمام کاری که اسرائیل در این مقطع انجام میدهد همانا کشتن تعداد بیشتر و بیشتری از غیرنظامیان است؛ سعودیهایی را که طرفدار عادیسازی با اسرائیل بودند، به نیرویی علیه خود تبدیل کرده، ایران و متحدانش را قدرتمند کرده، بیثباتی را دامن زده و سرمایهگذاری خارجی بسیار مورد نیاز را از این منطقه دور کرده است. ایده محو حماس «یکبار برای همیشه» از نظر عربستان یک امید واهی است. اگر اسرائیل بخواهد به عملیات ویژه در غزه برای بهدست آوردن پیروزی ادامه دهد، مشکلی نیست. اما هیچ چکمهای برای همیشه نباید روی زمین بماند. لطفا هر چه زودتر به آتشبس کامل و آزادی گروگانها دست یابید و به جای آن بر توافق عادیسازی امنیتی آمریکا- عربستان- اسرائیل و فلسطین تمرکز کنید.
این راه دیگری است که اسرائیل در حال حاضر میتواند طی کند؛ راهی که هیچ یک از سیاستمداران اصلی اسرائیلی بهعنوان اولویت اصلی درباره آن بحث نمیکنند. با این حال، این راهی است که دولت بایدن و سعودیها، مصریها، اردنیها، بحرینیها، مراکشیها و اماراتیها آن را دنبال میکنند. موفقیت آن به هیچ وجه تضمینی نیست؛ اما «پیروزی کامل»ی هم که نتانیاهو وعده داده است، نیست. این جاده دیگر زمانی آغاز میشود که اسرائیل قید تهاجم نظامی کامل به رفح را- که درست در مقابل مرز با مصر و مسیر اصلی ورود کمکهای بشردوستانه با کامیونها به غزه است- بزند. این منطقه محل زندگی بیش از 200هزار ساکن دائمی و در حال حاضر بیش از یکمیلیون پناهنده از شمال غزه است. همچنین گفته میشود که چهار گردان آخر و دستنخورده حماس و شاید رهبر آن یحیی سنوار در آنجا مستقر باشند.دولت بایدن آشکارا به نتانیاهو گفته که او نباید بدون طرح معتبر برای خارج کردن آن (بیش از) یکمیلیون غیرنظامی دست به حمله به رفح بزند و اسرائیل هنوز چنین طرحی را ارائه نکرده است.
اما دولت بایدن بهطور خصوصی و به صراحت به اسرائیل میگوید: «حمله گسترده به رفح را انجام ندهید.» یک مقام ارشد آمریکایی به من اینگونه گفت: «ما به اسرائیل نمیگوییم حماس را رها کند. ما میگوییم که معتقدیم راه هدفمندتری برای دنبال کردن وجود دارد؛ بدون اینکه بلوک به بلوک رفح را صاف کنیم.» او اصرار داشت که تیم بایدن تلاش نمیکند به سران حماس رحم کند، بلکه فقط دنبال این است که غزه را از تلفات گسترده غیرنظامیان در امان نگه دارد. این مقام افزود: به یاد بیاوریم که اسرائیل فکر میکرد رهبران حماس در خانیونس هستند و بخش زیادی از آن شهر را ویران کرد؛ اما آنها را پیدا نکرد. سپس همین کار را با شهر غزه انجام داد. نتیجه چه شد؟ بیتردید تلفات زیادی به حماس وارد آمد؛ اما آنها از دل ویرانهها دوباره ظاهر شدند و یک واحد حماس در 18آوریل توانست موشکی را از بیت لاهیا در شمال غزه به سمت شهر اسکلون اسرائیل شلیک کند.
مقامات آمریکایی متقاعد شدهاند که اگر اسرائیل تمام رفح را در هم بکوبد، اما هیچ شریک معتبر فلسطینی نداشته باشد که بتواند بار امنیتی حکومت بر غزه ویران را با وی شریک شود، مرتکب اشتباهی میشود که ایالات متحده در عراق انجام داد و در نهایت با یک شورش دائمی در کنار یک بحران انسانی دائمی دست به گریبان شد. اما یک تفاوت اساسی وجود دارد: ایالات متحده ابرقدرتی است که میتواند در عراق شکست بخورد و خود را دوباره بازیابد. برای اسرائیل، طغیان دائمی غزه – بدون هیچ دوستی- فلجکننده خواهد بود و به همین دلیل است که مقامات آمریکایی به من میگویند که اگر اسرائیل عملیات نظامی بزرگی را در رفح انجام دهد، رئیسجمهور بایدن محدودیت فروش تسلیحات خاص به اسرائیل را در نظر خواهد گرفت. این اقدام تنها به این دلیل نیست که دولت بایدن بهدلیل نگرانیهای بشردوستانه میخواهد از تلفات بیشتر غیرنظامیان در غزه جلوگیری کند یا افکار عمومی جهانی علیه اسرائیل شده و دفاع از اسرائیل را برای تیم بایدن دشوارتر میکند، بلکه به این دلیل است که دولت بر این باور است که تهاجم تمامعیار اسرائیل به رفح، هم چشمانداز مبادله گروگانها را تضعیف میکند (که به گفته مقامات، هنوز بارقههای امیدی برای آن وجود دارد) و هم سه پروژه حیاتی را که برای تقویت امنیت درازمدت اسرائیل روی آن کار میکرد، نابود میکند.
اولی یک نیروی حافظ صلح عربی است که میتواند جایگزین سربازان اسرائیلی در غزه شود تا اسرائیل بتواند از آن خارج شود و برای همیشه غزه و کرانه باختری را اشغال نکند. چندین کشور عربی درباره اعزام نیروهای حافظ صلح به غزه برای جایگزینی سربازان اسرائیلی در حال بحث هستند -به شرطی که آتشبس دائمی وجود داشته باشد- و حضور این نیروها با تصمیم مشترک «سازمان آزادیبخش فلسطین» و «تشکیلات خودگردان فلسطین» اجرایی میشود. کشورهای عربی نیز به احتمال زیاد بر برخی از کمکهای لجستیکی نظامی ایالات متحده پافشاری خواهند کرد. هنوز چیزی قطعی نشده، اما این ایده در حال بررسی فعال است.
دومی، معامله امنیتی-دیپلماتیک بین آمریکا، عربستان، اسرائیل و فلسطین است که دولت به نهایی کردن شرایط آن با ولیعهد سعودی نزدیک است. این معامله چند مولفه دارد؛ اما سه مولفه کلیدی ایالات متحده و عربستان عبارتند از: 1) یک پیمان دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان که هرگونه ابهامی را از آنچه آمریکا در دفاع از عربستان سعودی انجام خواهد داد، برطرف خواهد کرد. 2) تسهیل دسترسی عربستان به پیشرفتهترین سلاحهای ایالات متحده. 3) یک توافق هستهای غیرنظامی بهشدت کنترلشده که به عربستان سعودی اجازه میدهد تا ذخایر اورانیوم خود را برای استفاده در رآکتور هستهای غیرنظامی خود بازفرآوری کند.
در مقابل، سعودیها سرمایهگذاری چین در داخل عربستان و همچنین هرگونه روابط نظامی را محدود میکنند و سیستمهای دفاعی نسل بعد خود را بهطور کامل با تسلیحات ایالات متحده میسازند که برای سازندگان دفاعی آمریکایی موهبتی خواهد بود و دو ارتش را کاملا با هم منطبق میکند. سعودیها (با انرژی فسیلی ارزان و فراوان و فضای فیزیکی خود) مایلند میزبان برخی از مراکز دادهپردازی عظیم آمریکایی برای بهرهبرداری از هوش مصنوعی باشند؛ آن هم در زمانی که هزینههای داخلی انرژی و فضای فیزیکی ایالات متحده آنقدر کم میشود که ساخت مراکز داده جدید در داخل سختتر و سختتر میشود. عربستان سعودی همچنین روابط خود را با اسرائیل عادی خواهد کرد؛ مشروط بر اینکه نتانیاهو متعهد به حرکت به سمت راهحل دو دولتی با تشکیلات خودگردان فلسطینی باشد.و در آخر، ایالات متحده میکوشد اسرائیل، عربستان، سایر کشورهای عربی میانهرو و متحدان کلیدی اروپایی را در یک ساختار امنیتی یکپارچه گرد هم آورد.
این ائتلاف بدون خروج اسرائیل از غزه و متعهد شدن به تلاش برای تشکیل کشور فلسطین، گرد هم نخواهد آمد. اگر اسرائیل بهطور دائم غزه و کرانه باختری رود اردن را اشغال کند، نمیتوان انتظار داشت که کشورهای عربی بهطور دائم از اسرائیل در برابر ایران محافظت میکنند. مقامات آمریکایی و عربستانی همچنین میدانند که بدون وجود اسرائیل در این توافق، مفاد معامله امنیتی آمریکا و عربستان احتمالا هرگز از کنگره عبور نمیکنند. بنابراین اجازه دهید از جایی که شروع کردم پایان دهم: منافع بلندمدت اسرائیل در ریاض است نه رفح. جاده ریاض بازدهی بسیار بزرگتری نسبت به جاده رفح (که به تمام معنا یک بنبست خواهد بود) دارد.