به قلم: اعظم حاجی یوسفی؛ بنیانگذار خیریه کودکان نیکوکار موعود ایرانیان
تحریریه زندگی آنلاین : همیشه وقتی سخن از مدرسه و کلاس درس به میان میآید، عدهای با این سوال مواجه میشوند که یک مدرسه خوب چه ویژگیهایی دارد. آیا مدرسه فقط مکانی است که صرفا باید در آن به آموزش و انتقال علم و دانش از معلم به بچهها پرداخت؟
پاسخ به این سوال و سوالات این گونه بسیار دشوار بوده، اما آنچه مهم است ایجاد خلاقیت در مدارس میباشد.
بدون شک در نظام آموزش و پرورش رسمی هر کشوری مقطع ابتدایی هم به لحاظ کمی یعنی تعداد معلمان و دانشآموزان و هم از نظر کیفی یعنی تاثیری که این دوره در موفقیت تحصیلی دانشآموزان در سراسر زندگی و دوران تحصیل دارد، شاید بتوان گفت هیچ یک از دورههای تحصیلی از چنین اهمیتی برخوردار نیست.
تحقیقات نشان میدهند دانشآموزانی که در دوره ابتدایی با ناکامی تحصیلی روبرو هستند، در تمام دوران تحصیل دچار اشکال میشوند. به همین دلیل کشورهای پیشرفته تمام تلاش و کوشش خود را به تعلیم و تربیت دانشآموزان در مقطع ابتدایی معطوف کردهاند.
به عنوان مثال معلمان ابتدایی در ژاپن معمولا از میان هدفهای آموزش و پرورش این دوره بیش از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و گسترش مهارتهای ویژه به رشد عاطفی، اجتماعی و خود ادراکی دانشآموزان توجه دارند. آنها محیطی را سازماندهی میکنند که بر روابط انسانی پیوندهای عاطفی، صمیمیت، رفتار گروهی و احساس تعلق خاطر به مدرسه استوار است. ژاپن بیشتر سعی در شوق انگیز بودن مدارس ابتدایی دارد و توجه زیادی به رشد شخصیتی کودک و ارائه محتوای مناسب دارد.
برنامههای درسی ژاپنیها بسیار مختصر و مفید است. شاید بتوان گفت از عوامل موفقیت توجه به پرورش کل شخصیت کودک، تاکید بر ارزشهای اجتماعی، ایجاد حس تعلق به مدرسه و کلاس، بهرهمندی از روشهای یادگیری مشارکتی، تاکید بر زندگی گروهی، جامعیت برنامههای درسی و علمی و اصلاح و نوسازی آن و ... باشد.
بیشتربخوانید:
به گفته نلسون ماندلا آموزش قویترین سلاح برای تغییر جهان است
یکی از ارکان مهم در آموزش، خلاقیت و نوآوری است. اگر مدارس خلاقانه و با ایدههای نوآور مدیریت شوند، قطعا جهان تغییر خواهد کرد. اگر بچهها را خوب ببینیم، بشناسیم و روابط مبتنی بر تفاهم با آنها داشته باشیم، میتوان گفت همه آنان خلاق و نابغه هستند. یادمان باشد دانشآموزان از رفتن به مدرسهای که برایشان سخت و عذابآور باشد، فراری هستند و در این صورت تمام تواناییهایشان را از دست خواهند داد. دانشآموز میخواهد پاسخی برای کنجکاویهای ذهنی و احساسی خود پیدا کند. در واقع مدرسه محیطی برای باروری و شکوفایی کودکان است و این محیط باید دور از استرس و ترس باشد تا دانشآموز بتواند رها از هرگونه دغدغهای حرف بزند، یاد بگیرد، ببیند و بشنود.
مدرسه به وجود آمده تا هنر انسان بودن، خوب زیستن و عاشقانه زندگی کردن را یاد بدهد
هر مدرسه باید بتواند هم به نیازهای دانشآموزان و هم به نیازهای عصر خویش پاسخ دهد. در کلاسهای سنتی بچهها همیشه گوش به زنگ تعطیلی کلاس هستند، اما در کلاسهای خلاق همه پر انرژی و در حال کاوشگری هستند. در این گونه کلاسها سعی میشود که محدودیتها را از جلوی ذهن کودک بردارند و برای آنان فضای تحرک بیشتری ایجاد کنند. بسیاری از مواقع کودکان از بزرگسالان سوالاتی میپرسند که با برخورد و پاسخ سرد آنها مواجه میشوند. پاسخهای سرد و بیخاصیت، یعنی انتقال بیتفاوتی به کودکانی که سراسر وجودشان شور و نشاط است.
در عوض در یادگیری فعال، وقتی کودکی به معلم و یا والدین خود میگوید من در مورد ورزش کردن تحقیق کردم و فهمیدم ورزش نکردن چه عوارضی دارد، معلم یا والدین میتوانند بگویند چه جالب من در این مورد چیزی نمیدانستم و بعد از دیگر بچهها بپرسند که بچهها شما راجع به این موضوع چیزی میدانستید و سپس از بچهها بخواهند تا به صحبتهای دوستشان گوش داده و او نیز توضیحات بیشتری در این باره بدهد و بعد ابتدا معلم از دانشآموز فعال تشکر کند و سپس از بچهها بخواهد که همه از دانشآموزی که اطلاعات آنها را راجع به ورزش زیاد کرده تشکر کنند. این گونه است که معلمها میتوانند با درس دادن به شیوهای که بچهها دوست دارند و با سوژههایی که آنها میخواهند وارد بحث شوند و این هنر معلم است که از طریق پدر و مادر بتواند با خواستههای قلبی بچهها ارتباط صحیح برقرار کند. اگر این ارتباط برقرار شود، میتوان منتظر ایجاد شگفتی و تاثیر آن بر رفتار کودکان بود.
در حقیقت باید مدارس به گونهای ساخته شوند که بچهها با شور و شوق وارد و با ناراحتی از آن خارج شوند. دانشآموز باید احساس زندگی، طراوت و عشق در مدرسه داشته باشد و وقتی از آن دور است، احساس دلتنگی و کمبود داشته باشد. عشق همدلانه از نظر دانشآموزان جزء عشقهای مهمی است که میتواند فضای همکاری و کار گروهی و به نوعی مبتنی بر احترام ایجاد کند، البته هیچگاه والدین و معلمها نباید بچهها را با هم مقایسه کنند، چرا که هر کودکی دارای افکار، ایدهها، احساسات و تواناییهای ذهنی خاص خود است. همانگونه که خداوند همه را دوست دارد، ما نیز باید همنوعان خود را دوست داشته باشیم و این موضوع را باید در آموزشها لحاظ کنیم.
بیشتربخوانید:
در مصاحبهای با دانشآموزان که در این رابطه است، در پاسخ به این سوال که آیا باید همنوع خود را دوست داشته باشیم، دانشآموزی میگوید: چون ما موجود اجتماعی هستیم، باید همه را دوست داشته باشیم و اگر کسی را دوست داریم، باید با زبان عملی و حتی لمسی او را خوشحال کنیم.
دانشآموز دیگر میگوید: باید همه را دوست داشت و کمک کرد، حتی اگر با کسی قهر هستیم.
دانشآموزی میگوید: باید دیگران را خوشحال کنیم، چون ما انسانیم و خدا در قرآن گفته: مومنان برادران یکدیگرند.
در مدارس خلاق اینگونه مسائل اخلاقی نیز در قالبها و شکلهای مختلف به دانشآموزان آموزش داده میشود، زیرا همانطور که قبلا گفته شد، مهربانی و همدلی جزء عشقهای مهمی است که میتواند فضای همکاری و کار گروهی مبتنی بر احترام ایجاد کند.
منبع: جامعه شناسی نخبه پروری - قدرت هوش خلاقیت - اینترنت