در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
روزنامههای امروز سه شنبه 9 مرداد در حالی چاپ و منتشر شد که همه اخبار تحت تاثیر برگزاری مراسم تحلیف در بهارستان قرار داشت و این موضوع در صفحات نخست تعدادی از روزنامههای امروز برجسته شده است.
یک روزنامه اصلاح طلب ضمن تعریف سوگند قانون اساسی رئیس جمهور در مراسم تحلیف خود به عنوان امری بی فایده کوشید تا ضمن متهم سازی حاکمیت و ارکان مختلف آن به قانون شکنی، پزشکیان را وارد چرخه تنش و پیگیری مطالبات آنان به ویژه در حوزه اصلاحات ساختاری و سیاستی نماید.
روزنامه هم میهن طی یادداشتی «قسم خوردن» را یکی از مشکلات جوامعی دانست که وارد دنیای مدرن شدهاند ولی به الزامات آن پایبند نیستند و نوشت:
وضعیت کنونی ما اینگونه است که قسم خوردن اعتبار و حرمت سابق را ندارد؛ در نتیجه، بهراحتی نادیده گرفته میشود.
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه با بیان اینکه اگر قرار باشد که قسم خوردن مابهازای بیرونی نداشته باشد، پس فایده قسم خوردن چیست؟ تاکید می کند:
اکنون آقای پزشکیان در مجلس قسم یاد کرده است. این قسم نافی و حتی جانشین وظیفه شهروندی او نیست. او یا هر مسئول دیگری پیش از آنکه قدرت رسمی داشته باشند مسئولیت اخلاقی و انسانی در مقام شهروندی دارند.
انتظار ما از آقای پزشکیان دو چیز است؛ اول، در مقام شخص خودشان بکوشند که نهفقط به قسم خود پایبند باشند، بلکه مهمتر آنکه حق را به گونهای تعبیر نکنند که در میدان عمل مصداقی در نقض آن پیدا نشود. سخنان انتخاباتی آقای پزشکیان روشن بود. این تصور را انتقال میداد که حتماً حقوق زیادی ضایع شده است؛ پس باید در برابر آنها ایستاد.
حداقل آنها را نفی و رد کرد و نه توجیه. نکته دوم و مهمتر اینکه، به انجام فردی تعهد خود کفایت نکند؛ بلکه در کنار انتخاب مدیرانی که با او به معنای واقعی همقسم شوند، کوتاهی نکند. همچنین، نهادهای رسمی مثل دستگاه قضایی و سازمانهای بازرسی و نهادهای غیررسمی نظارتی مثل رسانهها و احزاب و نهادهای مدنی را فعال و تقویت کند تا با انجام وظایف داوطلبانه خود بخش نظارتی را استحکام بخشند و بهعنوان بازوی رئیسجمهور برای انجام تعهدات وی عمل کنند.
گفتنی است تاملی بر این مطالب نشان می دهد که اصلاح طلبان با طرح این محور در وهله اول می کوشند تا مجموعه نظام را به تضییع حقوق مردم متهم سازند. اصلاح طلبان همچنین تلاش میکنند که در راستای آنچه که تقویت جامعه می خوانند پزشیکان را در مسیر حاشیهها و تعریف آن به عنوان نماینده مردم نه در حاکمیت که در برابر حاکمیت تعریف کنند.
تاکید بر بکارگیری مدیرانی که همسو با ارزش های رسمی نیستند!
یک عضو شورای راهبری دولت چهاردهم ضمن تعریف دولت در ایران به صفت های پیر و بدون تنوع خواستار حضور جوانان و زنانی در کابینه شد که با ارزش های رسمی فاصله دارند.
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با برشمردن ویژگی های کلی مدیران ایرانی مدعی شد که حضور جوانان در سیکل مدیریت کمرنگ می باشد.
وی همچنین ویژگی دوم را سهم بسیار اندک زنان و ویژگی سوم را عدم حضور افرادی که همسویی کامل با ارزش های رسمی ندارند ذکر کرده و می نویسد، شاید بتوان گفت که دو مشکل جوانان و زنان هم تا حدی بازتاب همین تفاوت در شکاف با ارزشهای رسمی است، البته دلایل دیگری هم دارد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین مدعی شد که افراد جوان مسلط به موضوعات جدید جهانی و فنآوریهای نو هستند و با شیوههای استارتآپی آشنا هستند ولی در عمل مانع حضور موثر آنان در سطوح بالای مدیریتی میشوند چون در قالبهای رسمی این ساختار تعریف و محدود نمیشوند. جوانان آن اندازه با محدودیتهای سیاسی و مدیریتی مواجه شدهاند که حتی اعتماد به نفس خود را نیز از دست میدهند. عبدی در خاتمه تصریح می کند، جامعه ما جوان و ترکیبی از زنان و مردان و همه رویکردها و نگرشها و گروهها و در یک کلام متکثر است، ولی دولت ما پیر و مردانه و تکنگرشی است.
در زمینه مطلب عباس عبدی می توان گفت که یکی از نکات و محورهای مهمی که همواره مورد انتقاد بوده عدم بکارگیری از ظرفیت جوانان و زنان می باشد که البته در این زمینه شاید بتوان گفت میدان فرصت دادن به جوانان طلیعه ش در دولت سیزدهم دیده شد. اما در این میان باید گفت که علی رغم درست بودن بخشی از مطالب مورد عباس عبدی باید گفت؛
شواهد نشان میدهد که چطور انتقاداتی که نسبت به حضور افراد همیشگی در دولت هایی همچون دولت اصلاحات و روحانی، با واکنش روبرو شده و مطالبی از سوی اصلاح طلبان به دولت پیر و خسته روحانیبیان نمیشد!
اشاره عبدی مبنی بر بکارگیری نیروهایی که دارای عدم همسویی با ارزش های رسمی هستند جای تامل دارد و این پرسش که وقتی آنان خود تحمل معرفی افرادی غیرهمسوی سیاسی در دولت چهاردهم را تاب ندارند چطور میتوانند انتظار حضور افرادی در کابینه و مدیریت را داشته باشند که اصولا همسویی در ارزش های رسمی ندارند. بله، اصل بر جذب حداکثری است اما فراخ کردن این اصل به جذب تحت هر شرایط با دامنه ای حتی تا عدم التزام هر معنایی داشته باشد معنایش جذب حداکثری نیست.