به گزارش مشرق، بررسی و نقد کتاب «جواهری در گونی» تالیف مهرداد فردوسیان با حضور مرتضی قاضی، منتقد و مولف کتاب شنبه سیزدهم مردادماه در موسسه پیام آزادگان برگزار شد.
مرتضی قاضی گفت: «جواهری در گونی» از کتابهای جذاب خاطرات اسارت بود و حتی نام آن از ذوق هنری نویسنده سرچشمه میگیرد.
او افزود: کتابها در حوزه دفاع مقدس زیاد شده و به نظر سوژهها تکراری شده است، اما در کتاب جواهری در گونی سوژه به شکل دیگری روایت شده و مولف از شکنجه به سمت روحیه اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق رفته است. او با دریچه نگاهش درصدد برآمده ناگفتههای دیگری از اسارت را روایت کند.
این منتقد عنوان کرد: کتاب مقدمه ندارد، اما موخره دارد که به نظرم راوی باید از انگیزه نوشتن خاطرات بنویسد و به مخاطب بگوید که چه زمانی و چه فعالیتهایی در اسارت انجام شده است.مرتضی قاضی گفت: من نخستین کاری که در موسسه روایت فتح انجام دادم، تکمیل گفتوگو با احدی، آزادهای بود که قبلاً چهارده ساعت با او گفتوگو گرفته شده و کتاب نازکی درآمده بود. اما این کتاب رضایت راوی را کسب نکرده بود و من هم تلاش کردم تا روایت را کامل کنم و برای همین در مصاحبه با او فقط بیست و پنج ساعت تکمیلی با احدی گرفتم و خاطرات اسارت او را ثبت کردم.
او ادامه داد: وقتی خاطرات فردوسیان را خواندم، در ابتدا برایم تکراری بود، اما در میانه روایت شکل دیگری گرفت و متوجه شدم فردی که قلم به دست گرفته و روایت نوشته خودش در اسارت دست به قلم بوده و نمایشنامه نوشته است و برای همین قلم دست خوب کسی رفته بود.
این پژوهشگر اظهار کرد: روایت کتاب روان و صمیمی است و دستانداز ندارد. این ناشی از سابقه قلمی اوست. نویسنده خیلی معمولی حرف زده، اما از دایره زبان معیار بیرون نرفته است. همچنین وقتی کتاب را میخوانید در لایههایی از کتاب تم طنزی را درمییابید که به نظرم شخصیت نویسنده تم طنزی دارد و این نشان از شخصیت نویسنده است که کاش این طنز بیشتر میشد. هر چند روایت جای اشک هم دارد.
قاضی گفت: من پس از مطالعه کتاب احساس نیاز به دایرةالمعارف تئاتر در زمینه اسارت کردم. در کتاب اسامی تئاترها پررنگ و ایتالیک شده که برای من جالب بود هر چند نویسنده درباره برخی از تئاترها به خوبی نوشته اما درباره همه موارد اینطور نیست. من وقتی کتاب را خواندم، برایم برخی سوالات پیش آمد که نورپردازی و گریم چطور انجام می شد؟ در این رابطه توضیحات کافی نبود.او افزود: اگر قرار باشد که این کتاب به دست پژوهشگران برسد، نیاز به فهرست اعلام دارد و در زیر عنوان آن تئاتر در اسارت هم بیاید که برای پژوهشگران بسیار ارزشمند و کارآمد است.
مرتضی قاضی گفت: شاید سخن درباره تکراری بودن خاطرات احساس ماست و شاید ناشی از موقعیت یکسان است، اما وقتی به عمق خاطرات میروید به خودتان میگویید چرا این خاطرات باید نوشته میشد؟ به نظرم باید خاطرات به شکلی باشد که مخاطب انگیزه داشته باشد آن را بخواند. در این کتاب وجه جدیدی روایت شده است و آن هنر تئاتر در اسارت است. همچنین در خاطرات سیر پیشرفت را میبینیم و راوی اگر در جایی کارهای اشتباهی انجام شده به آن اعتراف میکند. جالب اینکه در روزهای ابتدایی اسارت خود رژیم عراق نمیدانست چگونه اسیرداری کند. ضمن اینکه اسیر ما هم نمیدانست که در اسارت چه بکند؟ از این رو در این کتاب دنبال کسب تجربه هستیم که چطور در بحرانها خود و جامعه را مدیریت کنیم.
او ادامه داد: در خاطرات فردوسیان بحث درباره نیروهای ارتشی، بسیجی و سپاهی است، اما نیروهای ارتش پررنگترند و آنچه در خاطرات آمده با همه فراز و فرودش یک قهرمان دارد و به نظرم فردوسیان یکی از نیروهای قهرمان ارتش در اسارت بود. ای کاش ارتش روی این سوژه کار کند که قهرمانان خودش را در اسارت پیدا و روایت آنها را به شکل خاصی انتشار دهد.
این منتقد عنوان کرد: در خاطرات سخن از وجه دیگری در اسارت است، در بعضی از قسمتها به ویژه در اوایل اسارت افرادی هستند که به او کمک میکنند و شخصی هم به نام مشعل که در شکنجه تبحر خاصی داشت، او را آزار میدهد. با این همه در خاطرات او، همه چیز سیاه نیست و افرادی هستند که به او کمک میکنند هر چند کمکهای جزیی و کوچک. مقصودم این است که ما به روایت همدلی در خاطرات اسارت نیاز داریم که این طور در عراق هم افراد متفاوت پیدا میشد؛ یعنی در کتاب روایت انسانی هم بروز و ظهور داشته باشد، به عبارتی دریچه نوری در خاطرات باشد.
قاضی گفت: در بعضی موارد مطالبی آمده که جالب است و شاید جای بسط بیشتر داشت، مثل قضیه حضور صدام در عملیات فتحالمبین و نقشه ترور او. البته بعداً گفته شد که صدام نبود و بدل بود.
خاطرات اسرا تکراری نیست!
فرزانه قلعهقوند گفت: در این کتاب یک گروه فعالیت داشتند و این گروه با همفکری هم تلاش کردند کتاب به شکل مناسبی ویرایش و چاپ شود. هر چند برخی اشکالات در آن راه پیدا کرده که در چاپ بعدی رفع خواهد شد.
او ادامه داد: به نظرم من که سالهاست در زمینه خاطرات اسرا کار کردم، تکرار را ندیدم. چون در خاطرات اسرا عبارات و واژههای مشترک میبینید اما تکرار نه. به نظرم اگر به عمق خاطرات برویم نوع زاویه دید راوی و جزئیاتی که روی داده، به شکلی متفاوت بیان شده است.
معاون پژوهشی موسسه پیام آزادگان بیان کرد: طراحی جلد کتاب را دوست داشتم و به نظرم توانسته مفهوم را برساند و عنوان هم برگرفته از متن کتاب است هر چند به نظرم همه اسرا جواهراتی در گونی بودند.
مهرداد فردوسیان گفت: من خاطراتم را در اسارت به صورت روزشمار نوشتم با عنوان «زیرسیم خاردار» و هنگام انتقال به ایران با چسب زخم به بدنم چسباندم که خیلی ریز بود. وقتی به ایران آمدیم به توصیه برخی دوستان آن را در همان مرز به بچههای اطلاعات دادم که متاسفانه دیگر خبری از آن نشد! بعداً مایوس شدم که آن را دوباره بنویسم اما به اصرار دوستی درصدد برآمدم که دوباره دست به قلم شوم. البته کتاب تنها دیدگاه من نیست و در نوشتن آن با دویست سیصد نفر از دوستان اسرا زنگ زدم و نظرات آنها را پرسیدم.